پيام صندليهاي خالي جشن بازيگر به «خانه تئاتر»
بابك احمدي
برگزاري پانزدهمين جشن بازيگر توسط انجمن بازيگران خانه تئاتر از هر نظر _ نحوه داوري تا برگزاري مراسم در تالار وحدت- پيامهايي به همراه داشت كه اشاره به آنها ضروري به نظر ميرسد؛ گو اينكه اين نهيب هم مثل تمام سالها و ادوار پشت سر مورد توجه قرار نگيرد يا اصلا شايد كار به جايي رسيده باشد كه چنين اشارههايي دردي از دردهاي امروز تشكيلات تئاتري دوا نكند.
جشن بازيگر در دورههاي ابتدايي برگزاري ظرفيتي نشان داد كه تا چند سال از سوي اهالي اين حرفه جدي گرفته ميشد. به اين دليل ساده كه جز جشنواره بينالمللي تئاتر فجر متر و معيار قابل توجهي براي ارزيابي فعاليت حرفهاي هنرمندان اين عرصه وجود نداشت و البته شيوه داوريها در فجر هم هيچگاه مورد اعتماد نبود. از طرفي هنرمندان در طول يكي دو دهه اخير همواره نشان دادهاند از رويدادهاي صنفي و خصوصي بيش از جشنها و مراسمهاي سفارشي و دولتي استقبال ميكنند. جشن «تصوير سال» كه هر سال به كوشش سيفالله صمديان برپا ميشود براي علاقهمندان هنرهاي تجسمي و عكاسان يك گردهمايي مهيج، معتبر و جذاب است. همچنين جشن «دنياي تصوير» يادگار زندهياد علي معلم در عرصه سينما و تلويزيون نيز از اين قاعده مستثني نيست و هر دورهاش از كيفيت و اعتباري برخوردار است كه طيفهاي گوناگون را زير چتر يك «نام معتبر» گردهم ميآورد. چهرههايي كه بسياري از آنها شايد در مهمترين مراسمهاي سينمايي طول سال غايب قطعي باشند اما وقتي صحبت از جشن دنياي تصوير به ميان ميآيد، همه حاضرند. نمونههايي كه به دليل استقلال از بودجه و ساختار دولتي ميتوان تمامي جشنهاي خانه تئاتر را به واسطهشان مورد ارزيابي قرار داد.
حال پرسش نخست اين است كه جشن «دنياي تصوير» به عنوان نزديكترين رويداد به اهالي تئاتر چطور تحت نام «يك نفر» با اين درجه از كيفيت و اعتبار برپا ميشود اما جشن انجمن بازيگر زير عنوان «يك صنف» از چنين قابليتي برخوردار نيست؟ يا اينكه چطور همان يك نفر ميتواند شركتهاي تجاري را به منظور حمايت مالي پاي كار بياورد اما هياتمديره انجمن بازيگران و خانه تئاتر نميتوانند؟! اگر پاسخ اين باشد كه جذابيت بصري چهرههاي سينمايي با هنرمندان تئاتر قابل مقايسه نيست، نظر مردودي به نظر ميرسد، چراكه سينما و تئاتر امروزه از اين نظر (بازيگري) در مرحله پوستاندازي اساسي و جدي قرار دارد و چندان نميتوان بين بازيگران جوان و حتي كهنهكارِ محبوب و كاردان سينما و تئاتر تفكيك قايل شد. آتيلا پسياني، رضا بهبودي، محسن تنابنده، صابر ابر، بابك حميديان، ريما رامينفر، پانتهآ پناهيها، الهام كردا، باران كوثري، نگار جواهريان، پانتهآ بهرام، امير جعفري، هوتن شكيبا، نويد محمدزاده و بسياري ديگر بهصورت مشترك در هر دو حوزه فعال هستند و حقيقتا با كيفيت به كار خود ادامه ميدهند. بنابراين ريشه كاستي را بايد جايي ديگر جستوجو كرد.
اما چرا آخرين جشن بازيگران خانه تئاتر در سالن تقريبا خالي تالار وحدت برگزار شد؟ چرا چهرههاي نامآشناي بازيگري تئاتر ايران و حتي افراد برگزيده نيز در تنها جشن اختصاصي خود غايب بودند؟ گرچه نبايد غيبت تاملبرانگيز اصغر همت، مديرعامل جديد خانه را از نظر دور كنيم. چرا انجمني كه- به دليل حضور چهرههاي شناخته شده براي مردم- در مقايسه با تمام 14 انجمن فعال خانه تئاتر، عليالقاعده از ظرفيت بسيار بالايي براي جريانسازي برخوردار است، نميتواند شبي جذاب براي اعضايش رقم بزند كه بازتاب اين جذابيت در خروجي رسانهها نيز قابل رصد باشد؟
پاسخ به تمام پرسشهاي مطرح شده تنها دو كلمه است؛ «فقدان سيستم». مسالهاي كه به خوبي در اظهارنظر بانيان جشن بازيگر نيز متبلور ميشود و تكليف انتخابهاي صورت گرفته را تا حد زيادي روش ميكند. بهزاد فراهاني دبير اين جشن در نشست رسانهاي ميگويد: «امكان تماشاي بيش از ۷۰۰ تئاتر براي داوران ما وجود نداشت، چون آنها هيچ دستمزدي دريافت نميكنند و هيچ كمكي هم از طرف اداره كل هنرهاي نمايشي نميشود. بنابراين ما مجبور بوديم تغييراتي در آييننامه براي داوري به وجود بياوريم.»
تغيير به اين شرح است: «تنها آثاري كه دو سوم اعضاي آن عضو خانه تئاتر بوده يا شرايط عضويت در خانه تئاتر را داشتهاند مورد داوري قرار گرفتند.» و اين گونه بود كه در مرحله اول فقط 165 نمايش مورد ارزيابي قرار گرفت.
كليت خانه تئاتر اين روزها در بحراني به سر ميبرد كه نمود نهايياش را بايد در مراسم عصر روز شنبه تالار وحدت جست. تشكيلاتي كه گويا در تمام سالهاي اخير حذف اكثري را جايگزين قانون جذب كرده و درست به همين علت نميتواند از نيروي انساني متخصص براي ارتقاي سطح كيفي عملكرد خود بهرهبرداري كند. آيا اظهارات بالا جز فقدان سيستم بر مسالهاي ديگر دلالت دارد؟
اظهارات انتقادي روز گذشته علي سرابي با عنوان «فاتحه اين خانه خوانده شده است!» در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا نيز نشان ميدهد خانه تئاتر اين روزها با بحران جدي مشروعيت و اعتبار نزد اعضا مواجه است و اگر اقدامي عاجل براي اصلاحات ساختاري در نظر نگيرد، خيلي زود بايد با محصول نهايي حلقه بسته گردانندگانش مواجه شود. نتيجهاي كه صندليهاي خالي تالار وحدت تنها گوشهاي از آن است.