رييس سابق سازمان سينمايي در گفتوگو با «اعتماد»:
اولويت من جوانها است
تينا جلالي
حجتالله ايوبي، رييس سابق سازمان سينمايي و رييس سابق موسسه فرهنگي اكو اين روزها در سمت«دبيركل كميسيون ملي يونسكو در ايران» فعاليت ميكند در دوران مديريت وي بود كه جشنواره جهاني فيلم فجر از بخش ملي جدا شد و سينما شاهد اتفاقات مهم و خوبي بود.
ايوبي مدتي است از سينما و فعاليتهاي مرتبط با آن فاصله گرفته و كمتر نظر و گفتوگويي از او در مورد سينما ميخوانيم. حالا او در مقام يك ناظر بهتر ميتواند در خصوص وضيعت كنوني سينما نظراتش را بگويد: «به طور طبيعي مسائل مربوط به سينما را دنبال ميكنم و برداشتها و تحليلهاي خودم را دارم. ولي به دلايل فراواني ترجيح ميدهم همچنان و تنها براي خودم باقي بماند. و اظهارنظر درباره سينما را چون مدير پيشين آن هستم مفيد نميدانم. و به همهكساني كه براي فرهنگ و هنر كشور تلاش ميكنند دستمريزاد و خدا قوت ميگويم.» با مرور اتفاقات اخير سينما نكته مهمي كه شاهد آن هستيم اينكه همان انتقادات دوره مديريت ايوبي هم اين روزها در سينما جريان دارد؛ رييس سابق سازمان سينمايي در اين مورد ميگويد: «من در سينما از روز نخست چند هدف را دنبال ميكردم. آقاي داوودنژاد هر وقت ميخواست نسبت به بنده اظهار لطف كند ميگفت از مديراني هستم كه براي عرصه فعاليتهاي خودم رويا و آرزو دارم. راستش بگذاريد تاييد كنم كه واقعا همينطور است. آن روزها سينما واقعا ورشكسته بود. آرزويم رونق بازار سينما و فروش خوب بود. سالنها يكي پس از ديگري بسته ميشد. آرزو داشتم كه سالنسازي بهوسيله بخش خصوصي آغاز شود. آرزو داشتم راه را بر جوانهاي خلاق بازكنم. هم در فيلم كوتاه و هم فيلم اوليها و هنر و تجربهايها. مدرسه ملي سينما را براي حمايت از اين بچههاي جوان خوشذوق ايجاد كردم. وي او دي، سينما سيار و خلاصه حضور در عرصههاي جهاني از برنامههايم بود.» معمولا هرحركت نويي در سينماي ايران با نقد و مخالفت روبهرو ميشود و اين در سينما تقريبا قاعده است. ايوبي در دوران مديريت خود باعث راهاندازي چند اتفاق مهم همچون راهاندازي گروه هنر و تجربه شد او در اين مورد توضيح ميدهد: «من حتي براي ديجيتال كردن سينماي ايران كه ضرورتش از بديهيات اوليه است با مخالفت برخي از خود سينماييها چندين بار به كميسيون فرهنگي خوانده شدم و توضيح دادم. حالا مخالفت باهنر و تجربه و سينماي ملي و بقيه ديگر امر طبيعي است. با شور و اشتياق دنبال سالنسازي بودم. حتي همين كار را هم برخي در اين حد نميخواستند.» جشنواره ملي فيلم فجر خصوصا در يكي دو سال اخير و بعد از مديريت حيدريان نسبت به حضور جوانها و فيلم اوليها دست به عصاتر حركت ميكند. نكتهاي كه ايوبي در اين خصوص ميگويد: «حضور جوانها و در جشنواره فجر و موفقيتهايشان بسيار برايم پرحاشيه شد. عدهاي اين هجوم جوانها را برنتافتند. دادن سيمرغ به فيلم اوليها در جشنواره فجر عدهاي از قديميهاي سينما را برعليهام شوراند. البته من هر جا باشم اولويت نخستم جوانها هستند و به اين امر باور دارم و هزينههايش را هم باكمال ميل ميپردازم.» با توجه به صحبتهاي رييس سابق سازمان سينمايي حالا كاملا ميتوان متوجه شد كه چرا بخش فيلم اوليها از جشنواره ملي فيلم فجر حذفشده و حضور جوانها در اين رويداد به حداقل رسيده است. اما بخش ديگر ماجرا جشنواره جهاني فيلم فجر است كه در دوره مديريت ايوبي از جشنواره ملي جداشده است. روز گذشته كانون كارگردانان سينماي ايران طي نامهاي به رييس سازمان سينمايي خواستار بازگشت بخش بينالمللي به جشنواره فيلم فجر و ادغام اين دو جشنواره همچون گذشته شد. البته در چهار سال گذشته تفكيك جشنواره ملي از جهاني موافقان و مخالفان زيادي داشته ايوبي در خصوص اساس شكلگيري آن توضيح ميدهد: «سينماي ايران داراي چالشهاي عجيبوغريب است. مثلا همه كشورها از اينكه سينماگرانشان در جهان موفق شوند به خود ميبالند اينجا اما براي بزرگترين موفقيتها آنهم براي فيلمهايي كه مجوز دارند و همه مراحل را پيمودهاند خود ميشود يك داستان.» مسوولان سينماي ايران نسبت به مفاخر خود بيمهريهاي زيادي روا ميدارند، نمونهاش موفقيت حضور فيلمساز ايراني همچون فرهادي در كن كه با سكوت آنها مواجه شده است. ايوبي در اين خصوص توضيح ميدهد: «بههرحال اينكه در سينما هر سياستي حتي تبريك گفتن و جشن گرفتن براي كسب اسكار هم تبديل به يك ماجرا در سينما شود نبايد شگفتزده شد. خب جدا كردن جشنواره فيلم فجر هم از اين قاعده جدا نيست و نقدهاي فراواني شد. كار به كميسيون فرهنگي مجلس و دستگاههاي نظارتي كشيد. ولي چون كار درستي بود رفتم و توضيح دادم. در عمل هم همه ديدند كه چهكار خوبي است. بعضيها گفتند كه كارشناسي نشده بود. اما جلسات متعدد با همه طيفهاي سينما گذاشتم. همه معتقد بودند در جشنوارههاي گذشته چيزي به نام بينالملل در حقيقت وجود نداشت. فيلمهاي خارجي نه ديده ميشدند و نه قرار بود ديده شوند. جشنواره ملي آنقدر حاشيه و شكوه داشت كه اجازه نميداد بخشي به نام بينالملل ديده شود. البته مانع اصلي اين بود كه باور غالب سينماي ايران اين بود كه جمهوري اسلامي به دليل ملاحظاتش نميتواند اصلا پذيراي سينماي جهان باشد. فيلمهاي خوب خارجي بايد مميزيهاي فراوان شوند و سينماگران جهان اين مميزيها را برنميتابند.» او به صحبتهايش اينگونه ادامه ميدهد: «اما باور من اين بود كه سينماي ايران ميتواند پذيراي صدها فيلمي باشد كه با مضامين بلند انساني و اخلاقي و حتي ديني ساخته ميشود. اگر اراده قوي وجود داشته باشد ايران ميتواند پايگاه اين سينماي انسانگرا و انديشه محور باشد. و اتفاقا ديديم كه همينطور هم شد و هرسال دهها فيلم خوب در ايران به نمايش درميآيد. ايران با جشنواره جهانياش پرچم سينماي انساني و معناگرا را در جهان برافراشته و ديديم كه زير اين پرچم خيلي هم جمع شدند. همان سال اول يكي از شبكههاي خارجي فارسيزبان گزارشي داد و آورد كه تلاش ايران براي برگزاري جشنواره جهاني بيفايده است. وايران نميتواند سينماگران را با محدوديتهايي كه دارد در اين كشور جمع كند. امسال براي سومين سال پياپي اين اتفاق افتاد. سال اول آرش اميني مديريت اجرايي اين جشنواره را بر عهده داشت و آقاي رضا داد دبير بود. همچنان معتقدم بسيار جشنواره درست، منظم و همهچيز سرجا و با نرمهاي جهاني بود. اما آن سال سينماگران به دليل نوبودن تجربه آن را جدي نگرفتند. داورها بسيار موجه بودند. فيلمهاي خوبي آمده بود. بازار با نرمهاي درست و خيلي فني برگزار شد. همان سال اولين و آخرين بزرگداشت عباس كيارستمي انجام شد. عباس آقا همان شب زنگ زد به يكي از نزديكانش و گفت: «من در همه دنيا صدها بار تجليل شدم ولي بزرگداشت در خانه خودم چيز ديگري بود.» مديريت جشنواره جهاني از سال دوم برگزاري به ميركريمي سپرده شد: «با آمدن سيدرضا مير كريمي و با توجه به پيشينه و سوابق خوبش در سينماي ايران و مديريت خانه سينما عملا بخش بزرگي از سينما پاي كارآمد و ترديد در سينماي ايران نسبت به اين امر به حداقل كاسته شد. البته فضاي سينما و دستهبنديهايش هم هست و طبيعتا خانه سينما هم منتقدان خود را دارد و بارِ نقد به خانه سينما بر جشنواره هم تحميل ميشود. آقاي ميركريمي اين جشنواره را با ايدههاي تازه گسترش داد. دارالفنون انديشه قابل ستايشي است و خيلي هم خوب اجرا شد. بخشهايي از مديران بينالملل سينما كه با تيم قبلي تمايلي به همكاري نداشتند به آقاي مير كريمي روي خوش نشان دادند. مير كريمي بسيار عاقلانه كوشيد در جشنواره جهاني، همه سينماي ايران ميزبان باشد. درنتيجه رفت سراغ همه طيفهاي مختلف از گروههايي كه در داخل خانواده سينما باهم مشكلاتي هم دارند. در حقيقت جشنواره جهاني آرامآرام دارد تبديل ميشود به يك محلي كه خانواده بزرگ سينما همه آن را از خود احساس كنند و بگويند اينجا جاي«فاخلع نعليك» است. البته هنوز اين اتفاق كامل نيفتاده ولي اميدوارم بيفتد.» آسيب بزرگ جشنواره جهاني اين است كه به هر دليل بخواهد رقيب جشنواره ملي شود. كه البته از ديد ايوبي اينگونه نيست: «جشنواره اصلي سينماي ايران جشنواره ملي فيلم فجر است كه بزرگترين جشن دهه مبارك فجر است. براي شكوه اين جشنواره اصلا نبايد كم گذاشت. جشنواره ملي فيلم فجر بايد با همه آدابش و باشكوه تمام برگزار شود. برنامههاي جانبياش نبايد كم شود. همايشها، برنامههاي افتتاحيه و اختتاميه خلاصه همهچيز بايد در شان دهه فجر و نام ايران و سينماي ايران باشد. هم در دوران بنده و هم در اين دوران گمان ميكنم اين مساله موردتوجه بوده و هست. تنها به عنوان يك يادآوري عرض كردم.» اما امسال در كنار مهماناني كه به جشنواره جهاني ميآمدند حجتالله ايوبي نبود او براي حضور در اين مراسم دعوت بود ولي روزهاي جشنواره با مسووليت جديدش در يونسكو مصادف شده و به همين جهت نتوانست در اين رويداد حضور پيدا كند. اما نظرش در مورد چگونگي برگزاري اين جشنواره را اينگونه بيان ميكند: «خيلي در برنامههاي جشنواره ريز نشدم؛ ولي دورادور خبرهاي جشنواره را خيلي كلي رصد ميكردم. به نظرم خبرهاي خوب جشنواره خيلي بيشتر از خبرهاي كمتر خوب بود. البته راستش را بخواهيد در اينيك سال گذشته سعي كردم با نهادهايي كه خودم تاسيس كردم مانند هنر و تجربه، جشنواره جهاني، وي او دي، مدرسه ملي سينما و... فاصلهام را حفظ كنم. چراكه خلاصه من مدير سابقم و نميخواهم اين نهادها به نام شخص ايوبي گره بخورد و نگاهي كه در كشور ما هميشه نسبت به مديران پيشين وجود دارد دامنگير اين نهادها شود. فاصلهام از اين نهادها به خاطر علاقهام به آنهاست نه بيتفاوتي و بيعلاقگي.» درهرصورت جشنواره جهاني با انتقاداتي همراه بوده كه بايد پذيرفت: «در اختتاميه اتفاقاتي افتاده كه خوب بايد دقت كرد واقعا آنهم در جشنوارهاي كه جهاني است همهچيز منظمتر باشد. راستش من حساسيت زيادي داشتم براي اينكه همهچيز سروقت باشد. از جشنواره 33 در جشنواره ملي و جهاني سعي كردم درست سروقت شروع كنيم. به دوستان گفته بودم حتي اگر سالن خالي بود سر ساعت شروع كنند و خلاصه ديديم كه در ايران هم ميشود درست سر دقيقه شروع كرد. گفته بودم كه منتظر هيچ مسوولي نمانند و آغاز برنامهها را به تاخير نيندازند. سخنرانيهاي كليشهاي را از جشنواره حذف كردم. آقاي مير كريمي هم همين باور را دارد. اما گاهي اين اتفاقها حتي در اسكار هم ميافتد. اما اينكه اسكار هم بينظم باشد توجيه بينظمي ما را نميكند. نهايتا معتقدم به چنين رخداد مهمي بايد فرصت بيشتري داد تا جايگاهش را در داخل و خارج بهتدريج پيدا كند. درهرصورت كار در سينما دشواريهاي خودش را دارد. البته همچنان معتقدم بايد كاري كرد كه همه سينما اين جشنواره را ازآنِ خودش بداند. هنوز اين اتفاق كاملا نيفتاده ولي حتما خواهد افتاد.»
اگر اراده قوي وجود داشته باشد ايران ميتواند پايگاه اين سينماي انسانگرا و انديشه محور باشد و اتفاقا ديديم كه همينطور هم شد و هرسال دهها فيلم خوب در ايران به نمايش درميآيد. ايران با جشنواره جهانياش پرچم سينماي انساني و معناگرا را در جهان برافراشته است.