• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4086 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

آغاز مرمت موزه هنرهاي معاصر در گفت‌وگو با بهرام كلهرنيا و احمد محيط‌طباطبايي

با فقدان درك ضرورت مواجه هستيم

نيوشا مزيدآبادي

 

 

«موزه‌ هنرهاي معاصر به بازسازي سريع نياز دارد»، «آلودگي هوا تهديد است»، «بازسازي موزه هنرهاي معاصر قطعي است» اينها نمونه‌هايي از تيترهايي است كه تنها در همين چند ماه اخير درباره لزوم توجه به مرمت يكي از قديمي‌ و معتبرترين موزه‌هاي هنري ايران و البته خاورميانه منتشر شده است. حال آنكه رسانه‌ها و كارشناسان سال‌ها است در مورد ضرورت اين امر سخن گفته و گزارش‌هاي متعدد منتشر كرده‌اند. گرچه درك اين مهم نيازمند ضريب هوشي بالايي نيست، چنانكه هيچكس نمي‌تواند بگويد ورزشگاه آزادي با گذشت 47 سال از آغاز به كار امروز به بازسازي و مرمت نياز ندارد. اما چرا مسوولان به تنها موزه هنرهاي معاصر كشور كه از قضا به‌واسطه پيشينه و آثار ارزشمند موجود در گنجينه‌اش از جايگاه بين‌المللي نيز برخوردار است به اندازه يك استاديوم ورزشي توجه نمي‌كنند؟

24 خرداد 1393 بود كه علي جنتي، وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامي به همراه محمد باقر قاليباف، شهردار وقت تهران و هيات همراه با حضور در موزه هنرهاي معاصر تفاهمنامه همكاري امضا كردند. همان زمان انتظار مي‌رفت دو طرف حراست از اين مجموعه ارزشمند را در دستور كار قرار دهند اما چنين نشد و اين در حالي بود كه علي جنتي در همان جلسه بيان كرد: «امضاي تفاهمنامه همكاري بين شهرداري تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با دنبال كردن هدفي واحد كه همان ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است؛ نوعي هم افزايي در جهت فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري مشترك محسوب مي‌شود.» اما آيا ارتقاي سطح فرهنگي جامعه بدون توجه به كيفيت زيرساخت‌ها امكان‌پذير است؟

لازم به يادآوري است كه علي مرادخاني، معاون امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، برزين ضرغامي، مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران، علي اصغركارانديش مروستي، معاون توسعه مديريت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و جمعي از مديران و كارشناسان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و شهرداري تهران نيز در آن جلسه حضور داشتند.

علي‌محمد زارع، سرپرست موزه هنرهاي معاصر نيز چهار سال بعد (10 فروردين 1397) نيز در بخش نخست گفت‌وگوي نوروزي خود با خبرگزاري مهر به مساله «گردشگري هنري» اشاره و تاكيد مي‌كند كه اين ظرفيت هنوز به درستي شناخته نشده است. اما گردشگري هنري در چنين شرايطي چگونه امكان بروز و ظهور خواهد داشت؟ چندي پيش خبري منتشر شد كه قرار است موزه هنرهاي معاصر تهران به دليل «تعميرات گسترده» و بازسازي چند ماه تعطيل شود. خبري اميدوار‌كننده براي همه آنها كه نسبت به سرانجام رسيدگي به بنا نگراني‌ جدي داشتند؛ آن ‌هم چهل سال بعد از ساخت موزه‌اي كه در تمام اين دوران تنها ماند و نمونه دومي در كنار خود نديد. ولي در اين بين چگونگي اجراي بازسازي و مرمت است كه اهميت پيدا مي‌كند.

مدير روابط عمومي موزه هنرهاي معاصر بعد از انتشار خبر آغاز بازسازي، طي اظهارنظري در همين رابطه بيان مي‌كند: «با توجه به اينكه بيش از 40 سال از احداث موزه هنرهاي معاصر تهران مي‌گذرد، گروهي از مرمت كاران ايراني به دستور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تا يك ماه آينده كار بازسازي آن را آغاز مي‌كنند. معماري موزه هيچ تغييري نخواهد كرد و فقط ديوارهايي كه نياز به نقاشي و رسيدگي دارند مرمت مي‌شود.» حسن نوفرستي در ادامه به اين نكته نيز اشاره مي‌كند كه: «در بازسازي جديد مكاني در داخل موزه هنرهاي معاصر تعبيه مي‌شود تا آثار حجمي كه در فضاي بيرون در معرض آسيب هستند به داخل انتقال يابند و تاكنون مراحل مقدماتي براي آغاز اين بازسازي انجام شده است.»

بهرام كلهرنيا، دبير و عضو هيات‌مديره انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: «موضوع مرمت موزه‌ هنرهاي معاصر مساله اكيد قديمي شده‌اي است كه همواره مطرح شده است اما چون مسوولان درد را درمان نمي‌كنند اين زخم هر از چندي با اضافات بيشتر سر باز مي‌كند. نبايد از ياد ببريم كه موزه معاصر تهران گنجينه‌اي است كه در ابعاد جهاني مورد توجه قرار گرفته است. اما متاسفانه ظرفيت‌هايش در حد همان چيزي كه از ابتدا وجود داشت باقي مانده و حتي به مباحث علمي حول حفظ و نگهداري آن توجه نمي‌شود.»

اين هنرمند با اشاره به گذشته فعاليت خودش در موزه ادامه داد: «به خاطر دارم آن دوران موزه در زمينه نور و تهويه هوا با مشكل اساسي مواجه بود، در حالي كه سيستم‌هاي علمي و استاندارد جهاني مراقبت و نگهداري از موزه‌ها موجود است و اتفاقا در دسترس ما هم قرار دارد. فقط بايد باور كنيم ما هم جزيي از اين جهان هستيم و مي‌توانيم از اين دستاوردها بهره ببريم.»

كلهرنيا همچنين درباره تعطيلي اخير موزه هنرهاي معاصر و آغاز مرمت بدون اعلام جزييات دقيق خاطرنشان مي‌كند: «روزگار به حدي آشفته است كه دچار ترديد مي‌شويم چرا نبايد همه‌چيز روشن و واضح بيان شود. از سوي ديگر انجمن‌هاي فرهنگي و هنري قطعا ديدگاه‌هايي دارند و اين ديدگاه‌ها مي‌توانند كاملا رايگان از طرف هنرمندان مستقل در اختيار مسوولان موزه قرار بگيرند و آنها نيز به اين موضوع واكنش‌ منطقي داشته باشند به‌ويژه كه از ياد نبريم شفاف‌سازي اميد‌بخش است.»هانس پيتر مارتي، مسوول سابق بخش مرمت موزه كنس‌هاوس زوريخ و مرمت كار ارشد آثار جاكومتي 23 اسفند 1396 نتيجه ارزيابي خود درباره معماري موزه هنرهاي معاصر تهران و اينكه آيا اين فضا نياز به بازسازي دارد يا خير را اين‌گونه شرح مي‌دهد: «همه موزه‌ها بعد از مدت زماني نياز به بازسازي و بازنگري دارند. همچنين خيلي از موزه‌ها در جهان شرايطي را فراهم مي‌كنند تا بتوانند فضاي موجود را توسعه دهند. كار بازسازي موزه هنرهاي معاصر تهران به نظر من شامل سه مرحله است؛ اول امنيت، دوم شرايط مناسب آب‌و‌هوا و رطوبت و سوم نور موزه كه بايد تغييراتي روي آنها صورت گيرد. سيستم نور موزه هنرهاي معاصر تهران متعلق به ۳۰ سال پيش است و حتما بايد به‌روز شود.»گرچه همان زمان در مورد اعتبار هنري اين شخص نيز اما و اگرهاي فراواني وجود داشت ولي او درباره آثار و گنجينه موزه هنرهاي معاصر و شرايط نگهداري از اين آثار بيان كرد: «نظر من اين است كه تا الان اين آثار در شرايط مطلوبي نگهداري شده‌اند، اما نكته مهم فضاي كوچك نگهداري آنها است. اگر قرار باشد موزه هنرهاي معاصر تهران و محل گنجينه بازسازي و مرمت شود بايد توجه ويژه‌اي به جابه‌جايي و نقل و انتقال آثار موزه صورت بگيرد و آن چيزي كه مهم است، اطلاع از اين است كه چطور آثار بايد جابه‌جا شوند و براي آن آمادگي و برنامه‌ريزي داشته باشند.»

بهرام كلهرنيا در ادامه بحثي قديمي در ارتباط با نحوه اداره موزه هنرهاي معاصر را پيش مي‌كشد. او مي‌گويد: «سال‌ها است بحث مي‌كنيم موزه بايد به‌صورت هيات امنايي اداره شود و به اين ترتيب است كه تشويش‌ها از اينكه قرار است بنياد رودكي مسوول باشد يا مثلا ميراث فرهنگي خاموش خواهد شد. ضمن اينكه حضور چهره‌هاي شناخته‌شده و كاردان اين عرصه در هيات‌مديره مي‌تواند صحبت‌هاي داخلي موزه را به جامعه منتقل كند.»اين هنرمند به موضوع گردشگري هنري نيز اشاره كرد و افزود: «اين مبحث يكي از داغ دل‌هاي قديمي ما است. چون در ايران با فهرستي بلند‌بالا از ظرفيت‌هاي گردشگري مواجه هستيم و ملت‌ها به اين ظرفيت به عنوان سرمايه‌اي جدي نگاه مي‌كنند. هر كشوري كه به اين موضوع توجه داشت ريخت و رخت خود را تصحيح كرد. شما وقتي از گردشگري هنري صحبت مي‌كنيد بايد كيفيت رفتار و آداب زندگي‌تان را ارتقا دهيد. متاسفانه ميراث در اين عرصه كاهلي زياد انجام داده و در تامين كمترين امكانات ناتوان بوده است.»اين طراح گرافيست همچنين به فقدان زير ساخت و نقشه راه در زمينه گردشگري هنري اشاره كرد و گفت: «گردشگري هنري به طور ذاتي فرهنگي است. جامعه فرهنگي با احساس مسووليت نسبت به اين ماجرا پيشنهادهاي متعددي مطرح كرده است اما متاسفانه نهادهاي مسوول از جمله سازمان زيباسازي شهرداري تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از فرصت ايجاد موزه‌هاي تخصصي به خوبي استفاده نمي‌كنند. اين بحث به دليل فقدان يك مديريت هدفمند و برنامه‌ريزي شده مغفول باقي مانده و ما كاملا از اين نظر تهيدست هستيم. به قولي بايد گفت كاستي‌ها از در‌و‌ديوار مي‌ريزد و بارها شاهد بوده‌ايم در صورتي‌كه بحران حل نشود كشورهاي ديگر از راه مي‌رسند.»

كلهرنيا در اين رابطه ماجراي به نمايش درآمدن آثار موزه لوور را مطرح مي‌كند: «همين حضور آثار موزه لوور نشان داد با كمبودهاي جدي مواجه هستيم تا آنجا كه در مواقعي مردم امكان ورود نداشتند. موزه نمي‌توانست نياز بازديد‌كنندگان را تامين كند و اين در حالي بود كه مسوولان برگزاري بسيار كوشيدند اما از آنجا كه زيرساخت‌ها فراهم نبود مشكلات زيادي به وجود آمد. مردم هم نشان دادند شوق وجود دارد اما سيستم فرهنگي كه ضرورت را درك كرده باشد، وجود ندارد.»

 

محيط‌طباطبايي: موزه‌ها و گردشگري هر دو از يك معضل رنج مي‌برند

احمد محيط‌طباطبايي، كارشناس حوزه ميراث فرهنگي نيز در‌اين‌باره به «اعتماد» مي‌گويد: «اگر به اين مقوله از منظر اقدام و برنامه‌ريزي شهري توجه كنيم، متوجه خواهيم شد با وجود تمام مشكلات، در يك دهه اخير از نظر ايجاد فضاهاي مورد‌نياز براي گردشگري هنري شاهد توسعه خوبي بوده‌ايم. فضاهايي كه از سال 1371 در قالب فرهنگسراها و گالري‌ها به وجود آمد كمك شاياني به گسترش اين فضا كرد. به اين موارد بايد حضور شايسته و تكثير گالري‌هاي خصوصي را نيز اضافه كنيم كه به ويژه فضاهاي مركزي پايتخت را به خود اختصاص داده‌اند و هر روز نيز به سوي فعاليت تخصصي‌تر پيش مي‌روند. امروز حتي شاهد راه‌اندازي و گسترش كافه‌گالري‌ها هستيم، بنابراين مي‌توان گفت پيشرفت‌هايي داشته‌ايم.»

طباطبايي در پاسخ به اين پرسش كه موزه‌ها و اماكن فرهنگي ما در مسير افزايش ظرفيت «گردشگري هنري» با چه كمبودهايي مواجه هستند، مي‌گويد: «معضل موزه‌هاي ما هماني است كه كليت حوزه گردشگري ايران از آن رنج مي‌برد. گرچه اين اواخر موزه ملي با برقراري ارتباط و به نمايش گذاشتن آثاري از موزه لوور تحول خوبي در اين زمينه به وجود آورد ولي تمام برنامه‌ها بايد تجميع شوند و كنار يكديگر قرار بگيرند تا ما در يك صورت كلي با پديده گالري‌گردي و گردشگري هنري مواجه شويم. گرچه در سال‌هاي اخير توجه به اين امر افزايش يافته اما همچنان در ابتداي مسير هستيم.»


روزگار به حدي آشفته است كه دچار ترديد مي‌شويم چرا نبايد همه‌چيز روشن و واضح بيان شود. از سوي ديگر انجمن‌هاي فرهنگي و هنري قطعا ديدگاه‌هايي دارند و اين ديدگاه‌ها مي‌توانند كاملا رايگان از طرف هنرمندان مستقل در اختيار مسوولان موزه قرار بگيرند و آنها نيز به اين موضوع واكنش‌ منطقي داشته باشند به‌ويژه كه از ياد نبريم شفاف‌سازي اميد‌بخش است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون