بهانههاي تازه خوشبختي
رضا ضياء
در اتاقي كه به اندازه يك تنهايي است / دل من / كه به اندازه يك عشقست / به بهانههاي ساده خوشبختي خود مينگرد / به زوال زيباي گلها در گلدان / به نهالي كه تو در باغچه خانهمان كاشتهاي...
فروغ در اين شعر به مضموني اشاره كرده كه بعدها بسيار رواج پيدا كرد: «بهانههاي ساده خوشبختي». كجا ديگر كسي توانسته چنين مضموني را به اين خوبي بپرورد و جاودانه كند؟ همه ما از اين «بهانههاي ساده خوشبختي» داريم ولي شايد نتوانيم آن را با اين قدرت بيان كنيم. به نظرم اگر كسي بخواهد به مصداق تازهاي از خوشبختيهاي ساده تازه جمعي در اين روزها اشاره كند، بايد عبور از فيلتر تلگرام را به عنوان شاهد بياورد. ما با فيلتر و عبور از فيلترينگ آشنا بوديم، ولي قدرش را نميدانستيم، اين روزها عبور از فيلتر (كه قبلا برايمان عادي و پيشپا افتاده شده بود) نوعي «مشغوليات» تازه ايجاد كرده. ساعتها مينشينيم، انواع فيلترها را روي گوشي نصب (و عزل) ميكنيم، كشف ميكنيم كدام براي چه نوع گوشياي خوب است و حتي در چه ساعاتي كداميك بهتر جواب ميدهد. چشم ميدوزيم به قهرمان داستان كه آن وسط به صورت شكلكهاي عجيب مارا سرگرم ميكند كه مباد حوصلهمان سر برود و هيجان داريم كه اينبار كداميك از اين فيلترشكنها جواب ميدهد! بعد هم پز و پيغام ميدهيم كه: «اين يكي كارگر افتاد!» هرچند اصولا دولت مستعجل است و به زودي بايد سراغ بعدي برويم. بعيد ميدانم هيچ شهروند اروپايي، توان درك چنين لذّتهايي را داشته باشد. نميدانم از مسوولان براي سرگرم كردن مردم تشكر كنيم، يا ايجاد هيجانات تازه اينچنيني؟! ولي به هرحال از ايشان ممنونيم و بدانند كه اين روزها خيلي يادشان ميكنيم.