فرصتهاي طلايي را
از دست ندهيم
محمدرضا كارگر
اگر تهران را يك كلانشهر محسوب كنيم، اين را هم بايد در نظر بگيريم كه كلانشهرها مشخصات خاص خود را دارند. از جمله اين مشخصات وجود موزههاي متنوع و متعدد است. موزهها از نيازهاي مبرم در جوامع انساني پيشرفته هستند و بايد به طور ويژه مورد توجه مديران شهري قرار گيرند. بايد اين موضوع را بررسي كنيم كه در شهر تهران فضاهاي فرهنگي به نسبت گسترش فضاهاي مسكوني، چقدر رشد كرده است. با توسعه شهري چقدر فضاهاي شهري افزايش پيدا كرده است. موزهها چقدر متناسب با اين توسعه افزايش كمي و كيفي پيدا كرده است؟ اگر فضاي مسكوني تهران 20 برابر رشد كرده، آيا فضاهاي فرهنگي آن هم 20 برابر شده است؟ فضاهاي ديگري كه نيازهاي اجتماعي را برآورده ميكنند مثل موزهها و تالارهايي كه براي اجراي تئاتر و كنسرت موسيقي برپا ميشوند يا سينماها چقدر افزايش پيدا كرده است؟
ايجاد موزه كار بسيار سختي است، نه به دليل تامين زمين يا ساختمان بلكه به سبب تهيه آثار ارزشمندي كه قرار است در آن به نمايش گذاشته شود. شهري مثل تهران هنرمنداني دارد كه حاضرند آثار خود را به صورت رايگان در معرض ديد مردم شهر قرار دهند. در دوره مديريت آقاي كرباسچي توافقاتي با آقاي پرويز تناولي صورت گرفت تا موزهاي براي نمايش آثار او تاسيس شود، اما در دوره مديريت بعدي اين موضوع ادامه پيدا نكرد و پرويز تناولي به اجبار از پيگيري اين موضوع منصرف شد.
اگر اين اتفاق افتاده بود ما امروز در تهران موزهاي با نام پرويز تناولي داشتيم، اما حالا به هيچ عنوان نميشود آن آثار را دوباره يك جا در كنار هم قرار داد و يك فرصت بينظير براي مردم ايران و آقاي تناولي به دليل بيتوجهيها و بروكراسيهاي اداري از دست رفت. در دوره آقاي قاليباف خانه موزههايي كه بيشتر جنبه سياسي داشتند مورد توجه قرار گرفتند. اما خانه موزههاي هنري يا موزه هنرمندان چندان مورد توجه قرار نگرفت. از زماني كه شهرداريها سياسي شدهاند به هويت شهر به اندازه كافي توجه نميشود، شهر پلكاني براي صعود و رسيدن به اهداف ديگر شده است.
مديران شهري تهران وقت طلايي اهداي زمين به خانم درودي را از دست دادند، هرچند اينكه بالاخره اين اتفاق محقق شد، جاي خوشحالي دارد. اگر شوراي شهر از ابتداي فعاليت خود در دوره جديد اين موضوع را پيگيري ميكرد، اين پيام منتقل ميشد كه اين شورا مباحث فرهنگي را بيشتر مورد توجه قرار ميدهد و اهميت آن را درك ميكند. توضيحي كه برخي مسوولان در مورد علت به تاخير افتادن اين اتفاق ارايه ميكردند اين بود كه اهداي زمين مراحل حقوقي را كاملا طي نكرده است و در متن قرارداد بايد تغييراتي صورت گيرد. اين نكته را بايد يادآور شويم كه در اين مورد خاص خريد و فروش اتفاق نميافتد، خانم درودي كه حدود 200 اثر خود را به ايران منتقل كردهاند، مبلغي را از فروش آپارتمان خود در پاريس تهيه كردهاند تا موزهاي را تاسيس و وقف مردم كشور خود كنند، در مسائل مادي ذينفع نيستند.
بعضي از هنرمندان رسالتي كه مديريت شهري در گسترش فضاهاي فرهنگي به عهده دارد را تسهيل ميكنند و با اهداي آثارشان اين راه را هموار ميكنند، مديران هم بايد مسائل حقوقي را تا جايي كه امكان دارد، حل كنند و سالها هنرمندي را در انتظار نگذارد آن هم به بهانه اشكالي كه در يك جمله وجود دارد. به نظر ميرسد فضاي حاكم هنوز اهميت اين اتفاق را در شهر درك نكرده است. وظيفه مديريت شهري اين است كه اين آثار را خريداري كند و موزهها را احداث كند، وقتي هنرمندان اقدام به اهداي آثارشان ميكنند، شاهد هستيم كه مديران شهري نه تنها از اين اتفاقات استقبال نميكنند بلكه موانعي هم سر راه اين اتفاق قرار ميدهند. مديران شهري بايد خيلي بيشتر از اين از فرصتهاي طلايي براي شهر استفاده و راه را براي هنرمندان ديگر هموار كنند. اين فرصتها اهميتشان از ساختن پل و اتوبان بيشتر است؛ اگر اثري از بين برود يا هنرمندي اين همكاري را نداشته باشند، يا ديگر در قيد حيات نباشد، چطور ميتوان اين آثار را تهيه كرد؟ وقتي در زمان حيات هنرمندان اين اتفاق ميافتد، اين نگراني كه پس از فوت آنها آثارشان توسط ورثه پراكنده شود ديگر وجود ندارد.
از سوي ديگر پس از مرگ آنها امكان جمعآوري حجم زيادي از آثار آنها وجود ندارد. اما در زمان حيات آنها آثار يكپارچه هستند، ضمن اينكه هنرمندان ديگر هم تشويق ميشوند كه اين راه را ادامه دهند. طولاني شدن اين پروسه هنرمندان را دلسرد ميكند و باعث ميشود در طولانيمدت رغبتي براي اين همكاريهاي فرهنگي بين هنرمندان و مديران شهري وجود نداشته باشد.
رييس اداره كل موزههاي ميراث فرهنگي