مركزآمار ايران ارايه كرد
تصوير بازنشستگان در سال 1415
گروه اقتصادي| مركز آمار در جديدترين گزارش خود تصويري از جمعيت ايران 1415 را ارايه كرد. تارنماي اين نهاد معتبر آماري روز گذشته اعلام كرد: در 18 سال آينده جمعيت 65 ساله به بالاتر با رشد 11 درصدي، از ميزان 4 ميليون و 978 هزار در سال 1396، به جمعيتي بيش از 10 ميليون و 466 هزار نفر خواهد رسيد كه نشان ميدهد جمعيتي به ميزان 5 ميليون و 488 هزار نفر به تعداد بازنشستگان كشور اضافه خواهد شد. براساس همين گزارش، ميزان رشد جميت رده سني، زير 14 ساله از رشد 24.3 درصدي سال 1396 با كاهشي به ميزان 4.6 درصدي، به رشد 19.7 درصدي در سال 1415 خواهد رسيد. از نظر تعدادي نيز جمعيت اين رده سني از تعداد 19 ميليون و 710 هزار نفري در سال 1396 به 18 ميليون و 732 هزار نفري خواهد رسيد. در واقع جمعيت رده سني تا 14 سال به ميزان 978 هزار نفر در سال 1415 كمتر از سال 1396، خواهد بود. اين آمار دو نكته مهم در بر دارد، سهم جمعيت زير 14 ساله از كل جمعيت تا سال 1415 روندي كاهش خواهد داشت. حال اينكه سهم افراد بازنشسته يعني افرادي كه در سن 65 به بالاتر هستند، بيش از همين رده سني جمعيت در سال 1397 خواهد بود. اين موضوع ميتواند اين نكته را در برداشته باشد كه نهاد سياستگذار بايد در جهت اصلاح ساختار حاكم بر صندوقهاي بازنشستگي اقدامات لازم را صورت دهد. بر اساس اين گزارش جمعيت جوان كشور نيز يعني رده سني 15 تا 29 ساله، سال 1415 نسبت به سال 1396 رشدي افزايشي را تجربه خواهد كرد. برهمين اساس جمعيت اين رده سني از تعداد 19 ميليون و 406 هزار نفر در سال 1396 به 20ميليون 793 هزار نفر ميرسد. در واقع رشد جمعيتي اين رده سني از ميزان 23.9 درصد سال 1396 به رشد 21.8 درصدي در سال 1415 خواهد رسيد.
مخارج بالا
بررسيهاي «اعتماد» نشان ميدهد كه طي ساليان گذشته دولت به دليل بالا بودن مخارجش و درنتيجه جبران كسري بودجهاش همواره به ديگر منابع در جهت تامين مالي خود روي آورده است كه در راس آنها صندوقهاي بازنشستگي و بانكها بودهاند. در صندوقهاي بازنشستگي به دليل كثرت كارمندان جوان دولت و تعداد كم بازنشستگان، منابع قابل توجهي وجود داشت و دولت كه با كسري بودجه مواجه بود، از منابع صندوقها براي تامين هزينههاي خود استفاده كرد و اينگونه فرآيند بدهكاري دولت به صندوقهاي بازنشستگي آغاز شد. در واقع دولتهاي ايراني هر جا پول كم آوردهاند، دست در خزانه صندوقهاي بازنشستگي كردهاند و منابعي را كه در واقع متعلق به خود بازنشستگان بوده، در جايي ديگر خرج كردهاند. حال اگر فرآيند استخدام در دولت قطع شود و انبوه استخدامشدگان طي دهههاي قبل به سن بازنشستگي برسند كه همينطور هم شده، خروجي از ورودي پيشي ميگيرد. بهطوري كه اكنون ملاحظه ميشود كه در صندوق بازنشستگي كشوري، در حالي كه به ازاي هر بازنشسته بايد 6 نفر شاغل وجود داشته باشد اين نسبت در حال حاضر حدود 0.9 است.
بحران صندوق بازنشستگي
در واقع از سوي كارشناسان اقتصادي همواره سوالاتي در خصوص صندوق بازنشستگي مطرح بوده است اينكه آيا در صندوقهاي بازنشستگي هنگامي كه قواعد حاكم بر اين صندوقها وضع ميشد، ملاك برقراري تعادل ميان مصارف و منابع صندوقها مطرح بوده يا اينكه به موضوع بازنشستگي تنها به عنوان يك مقوله رفاهي توجه شده است؟ آيا هيچگاه نتايج احتمالي تعادل منابع و مصارف صندوقها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است؟ درواقع براساس آمارها، طي چند دهه گذشته متوسط سن بازنشستگي براي مردان از 65 به 50 سال و براي زنان از 60 به 45 سال كاهش داده شده است. اما آيا پيش از اين اقدام، لزوم تعادل صندوقهاي بازنشستگي مورد توجه قرار گرفته بود؟ يا محل جبران آن تنها در بودجه ديده شده است؟ در نتيجه اين سياست، در سال 1384 حدود 1500 ميليارد تومان منابع در بودجه عمومي براي پرداخت به بازنشستگان منظور ميشد و در سال 1396 اين ميزان به بيش از 40 هزار ميليارد تومان رسيده است. در حالي كه به اعتقاد كارشناسان اقتصادي اگر به اصل تعادل در صندوقها توجه لازم صورت ميگرفت، نيازي به صرف بودجهاي تا اين اندازه نبود و اين امكان وجود داشت تا منابع بيشتر در جهت زيرساختهاي مهمتر همچون آموزش و پرورش، آموزش عالي و بهداشت و درمان صرف شود. برهمين اساس و به استناد آمار منتشر شده، خروجي صندوقها در آينده بيشتر از پيش خواهد بود و اين بحران ميتواند ابعاد گستردهتري به خود بگيرد. در نتيجه دولت در جهت جلوگيري از اين بحران، بايد مجموعهاي از سياستهاي اصلاحي را پيگيري كند كه اصلاح سياستهاي بودجهاي در صدر آنها قرار دارد. چرا كه تا ساختار و قاعده مشخصي بر بودجه دولت حاكم نباشد همواره شاهد دستاندازي به ديگر منابع از جمله بانكها و صندوقها خواهيم بود.
از طرفي در جهت افزايش ورودي صندوقها بايد سياستهاي لازم در جهت رسيدن به رشد و اشتغال بالاي پايدار پيگيري شود. چرا اقتصاد ايران بيش از هر زمان ديگري به آن نيازمند است. غفلت از اين موضوع ميتواند شرايطي را رقم بزند كه اين صندوق تماما از بودجه دولت تامين شوند. بودجهاي كه هماكنون نيز به دليل فزوني هزينهها بر درآمدها با كسري مواجهه است. در صورتي كه دولت فكري به حال آن نكند دوباره شاهد تامين اين كسري از ديگر منابع همچون بانكها و در نتيجه تكرار چرخه معيوب گذشته خواهيم بود.