سپردهگذاري ايران و چيزي به نام وطنخواهي
نيوشا طبيبي
ايرانيان در تاريخ خود هزاران بار سختيهايي را در كنار هم تحمل كردهاند كه تهديدهاي دشمنان و بدخواهان و بدانديشان امروزي پيش آن سختيها هيچ هستند. مهري كه ايرانيان به وطن و به شهر و روستاي خود داشتهاند و محبتي كه بين همه اقوام ايراني جاري بوده، اين خاك را بر پاي نگاه داشته و آبادان ساخته است. اميد به آينده و بهروزي را نبايد از دست داد و بايد براي رسيدن به مقصود به جان كوشيد. ملل ديگري كه امروز از دور آسوده به نظر ميرسند و در رفاه به سر ميبرند، روزگاران سختي را پشت سر گذاشتهاند و با مهر به ميهنشان و تقيد به قانون و قول و قرار اجتماعي، وطنشان را ساختهاند. در اين شرايط سخت اقتصادي اگر هر كسي پي كار خود برود يا سود خويش را در اين وضعيت بجويد، به ميهن و همميهنانش جفا كرده. حجم سپردهگذاري ايرانيان در دو، سه ماه اخير در بانكهاي گرجستان به حدي زياد بوده كه گرجيها را به اعجاب و واكنش انداخته است. به راستي اين چگونه وطنخواهي است كه تا شرايط اندكي سخت ميشود همه به فرياد و فغان ميآييم و بساط خود را جمع و مهاجرت ميكنيم.
اصلا بحران و سختي اقتصادي تا چه ميزان واقعا وجود دارد و تا چه اندازه بعد از خروج حجم عظيم ارز از كشور توسط مهاجرين اتفاق افتاده؟ كساني كه پول و سرمايه خود را برداشتند و از كشور خارج كردند و در بانكهاي كشورهاي ديگر سپردند، در بروز سختي و نابساماني اقتصادي نقش دارند و مقصر هستند. اين نيز خواهد گذشت و با تلاش جمعي كه به كشورشان و آينده اميدوار هستند، مشكلات حل خواهند شد و شايد شرمندگي براي كساني بماند كه تا سختي عارض ميشود از زمين و زمان شكايت دارند و بار خود را ميبندند و خواري در كشورهاي بيگانه را به سربلند ايستادن در سرزمين خود ترجيح ميدهند. حكايت رفتار زشت كاركنان فرودگاه و پليسها در بسياري از مقاصد ايرانيان مهاجر، حكايتي است كه بارها شنيدهايم و براي آن گريستهايم.
تبليغات كالا از اوايل قرن بيستم در امريكا ابداع شد و تحولي عظيم در صنعت و بازرگاني به وجود آورد. آنها به وسيله شيوههاي دقيق و علمي تبليغات توانستند اذهان مردم را مديريت كنند و آنها را از «شهروند» مبدل به «مصرفكننده» كنند. (اين شيوهها چنان كارآمد بودند كه حتي در كنشهاي سياسي چون كودتا در گواتمالا توسط سياياي به كار گرفته شدند) تا پيش از آن مردم به خريدن كالاها به اندازه نيازشان عادت داشتند. اما با تبليغات و تاثيرگذاري رواني رفته رفته خواستهها بر نيازهاشان پيشي گرفت و بدين سان بازارهاي عظيمي گشوده شد و روابط پيچيدهاي به وجود آمد كه به اسارت انسان و جعل مفاهيمي چون «رفاه» و «آزادي» انجاميد. اين روند همچنان ادامه دارد و با پيشرفت روزافزون علم اشكال بسيار ظريفتر و پنهانتري يافته است. عمق تاثيرگذاري آنها نيز بيشتر شده، اكنون سرمايهداري جهاني براي هر انساني كه به قول آنها در «جهان متمدن» پا به دنيا ميگذارد، برنامه مشخصي براي مصرف كالا دارد و برايش انواع و اقسام كالاهاي مادي و غيرمادي را از تولد تا مرگ و حتي پس از آن توليد ميكند. با تبليغ سبك زندگي - در واقع تحميل سبك زندگي - او را در ابتداي ريلي قرار ميدهند كه تا آخر عمر بايد در اين ريل حركت كند. بايد كار كند و كار كند و پول دربياورد و به بانكها مقروض شود و كالا بخرد و بخرد تا بميرد. به او ياد ميدهند كه رفاه همين است. جهانيسازي در ابعاد انسانياش جز اين نيست، همه ما انسانها بايد به مصرفكنندگان اهلي و رام كالاهاي سرمايه داري تبديل شويم. براي خريدن كالاها به ويژه كالاهاي خارجي كه نياز واقعي به آنها نداريم، بايد اندكي فكر كرد.
راستي به اين توصيه آمده از همان انديشه سرمايهداري توجه كنيد: «وقتي حالت خوب نيست، به خريد برو، چيز خوبي را كه تا حالا ميخواستهاي براي خودت بخر، آن وقت حالت خوب ميشود!»، در اين فرآيند دقيقا حال چه كسي خوب ميشود؟!
بر خلاف آنچه در غرب اتفاق افتاد صنعت تبليغات در ايران كارآمدي كمتري داشته، شايد دليل اصلي آن تعداد زياد دفاتر تبليغاتي غيرحرفهاي است كه در بهترين شكل اين دفاتر فقط توانايي انجام امور ساده چاپ را دارند و به هيچوجه نميتوان آنها را مشاورين تبليغاتي صاحب صلاحيت دانست. مشاوران تبليغاتي، علوم و فنون و تخصصهاي متنوعي دارند كه بسياري از مشاورين ايراني از آن بيبهره يا در خوشبينانهترين حالت كمبهره هستند. شايد از علل ضعف صنعت ايراني كه كالاهاي زيادي با كيفيت خوب توليد ميكند در مقابل اجناس وارداتي، شيوههاي تبليغاتي غلط و مشاورههاي گمراهكننده باشد.