نگاهي به زندگي و آثار آنتوني گيدنز
هميشه جامعهشناس
آنتوني گيدنز، هشتاد ساله، جامعهشناس بريتانيايي به خاطر نظريه ساختاريابي و نگرش تاريخياش به جوامع مدرن مشهور است. او با نگارش دست كم 34 كتاب كه به بيش از 25 زبان زنده دنيا ترجمه شده است، يكي از سرشناسترين جامعهشناسان زنده دنياست. آثار گيدنز در سال 2007 به عنوان پنجمين متفكر پر ارجاع در حوزه علوم انساني شناخته شده است. گيدنز در يك خانواده طبقه متوسط رو به پايين، در ادمونتون لندن به دنيا آمد. پدرش كارمند اداره حمل و نقل لندن بود. او نخستين عضو خانوادهاش بود كه به دانشگاه رفت. گيدنز نخست در سال 1959 در زمينه جامعهشناسي و روانشناسي از دانشگاه عمومي هال فارغالتحصيل شد و مدرك كارشناسي ارشدش را از مدرسه اقتصادي لندن گرفت. او سپس در سال 1961 از كالج كينگ كمبريج مدرك دكتري گرفت و در دانشگاه لايستر به تدريس روانشناسي اجتماعي پرداخت. او در اين دانشگاه به عنوان يكي از قطبهاي جامعهشناسي بريتانيا، با نوربرت الياس (1990-1897) جامعهشناس شهير آلماني كه شهروند بريتانيا بود، ملاقات كرد و شروع به كار روي موضع نظري خودش كرد. در سال 1969، موقعيتي در دانشگاه كمبريج به دست آورد و در آنجا پايههاي دانشكده علوم سياسي، اجتماعي و انساني دانشگاه كمبريج را بنا گذاشت. گيدنز پس از چندين سال كار و تدريس در كينگز كالج در سال 1987 به مرتبه استادي نائل شد. او از بانيان انتشارات پوليتي در سال 1985 است و از سال 1997 تا سال 2003 مديريت مدرسه اقتصادي لندن را به عهده داشته و عضور شوراي مشورتي موسسه تحقيقات سياست عمومي بوده است. گيدنز همچنين مشاور توني بلر، نخستوزير پيشين بريتانيا و از رهبران مهم حزب كارگر بريتانيا را به عهده داشته است، و رويكرد سياسياش با عنوان «راه سوم» به عنوان انديشه سياسي راهنماي بلر بود. گيدنز يكي از چهرههاي اصلي و حاضر در عرصه منازعات سياسي بريتانيا است و از حزب كارگر ميانه دفاع ميكند و هم با رسانهها و مطبوعات همكاري مداوم دارد. مقالات او عمدتا در هفتهنامه نيواستيتمان منتشر ميشود. گيدنز در سال 2004 به صفت بارون گيدنز مفتخر شد و در مجلس لردها قرار گرفت. گيدنز همچنين 15 مدرك افتخاري از دانشگاههاي مختلف اخذ كرده است، براي مثال در سال 2016 از دانشگاههاي لندن و استرالياي جنوبي مدرك افتخاري گرفته است. حيات دانشگاهي گيدنز را به چهار مرحله تقسيم كردهاند: مرحله اول شامل تلاشي براي ارايه طرحي جديد از چيستي جامعهشناسي است، گيدنز در اين مرحله با بازانديشي دوباره كلاسيكهاي جامعهشناسي، ميكوشد فهمي نظري و روششناسانه از اين حوزه ارايه دهد. مهمترين آثار گيدنز در اين مرحله كاپيتاليسم و نظريه اجتماعي مدرن (1971) و ساختار طبقه جوامع پيشرفته (1973). در مرحله دوم گيدنز نظريه ساختاريابي را ارايه و بسط داد و در آن به مساله اساسي جامعهشناسي يعني فاعليت و ساختار پرداخت و نشان داد كه اولويت با هيچ كدام از اينها نيست. از آثار مهم او در اين دوره ميتوان به قوانين جديد روش جامعهشناختي (1976)، مسائل مركزي نظريه اجتماعي (1979) و تقويم جامعه (1984) اشاره كرد كه براي او شهرتي بينالمللي در قلمرو جامعهشناسي پديد آوردند. مرحله سوم حيات دانشگاهي گيدنز به مسائلي چون تجدد، جهاني شدن و سياست و به ويژه تاثير تجدد يا مدرنيته بر زندگي شخصي و اجتماعي اختصاص داشت. اين مرحله بازتابي از انتقادات او به پست مدرنيته است. نظريه راه سوم در آثار اين دوره او همچون پيامدهاي تجدد (1990)، تجدد و تشخص (1991)، دگرديسي صميميت (1992)، فراسوي چپ و راست (1994) و راه سوم، تجديد دموكراسي اجتماعي (1998) بازتاب يافته است. هدف گيدنز از اين امر هم احياي نظريه اجتماعي و هم تجربه مجدد فهم ما توسعه و مسير تجدد بود. در مرحله پاياني گيدنز توجه خود را عمدتا به مسائل ملموستر و انضماميتر تحول در جامعه جهاني معطوف داشته است؛ مباحثي چون مسائل زيستمحيطي با تمركز بر مباحث تغييرات اقليمي. او به اين مساله در كتاب پر مخاطبش سياست و تغييرات اقليمي (2009) پرداخته است و در كتاب قاره آشفته و توانا: آينده اروپا چيست؟ (2014) به نقش و سرشت اتحاديه اروپا پرداخته است. او همچنين در مقالات و سخنرانيهاي متعدد به ماهيت و پيامدهاي تحول ديجيتال در جهان توجه كرده است. خوشبختانه آثار زيادي از گيدنز به فارسي ترجمه شده است كه از آن ميان ميتوان به پيامدهاي مدرنيت (محسن ثلاثي)، تجدد و تشخص: جامعه و هويت شخصي در عصر جديد (ناصر موقفيان)، دوركم (يوسف اباذري)، سياستهاي مقابله با تغييرات آب و هوا (صادق صالحي، شعبان محمدي)، ساخت جامعه (اكبر احمدي)، جهان لغزنده است (علي عطاران)، راه سوم (منوچهر صبوري كاشاني)، سياست، جامعهشناسي و نظريه اجتماعي (منوچهر صبوري كاشاني)، چشماندازهاي جهاني (محمدرضا جلايي پور) و... اشاره كرد. كتاب جامعهشناسي يكي از مهمترين آثار عمومي گيدنز براي آشنايي با مفاهيم اساسي و نظريهها و روشهاي جامعهشناسي است كه نه فقط اثري راهگشا براي علاقهمندان و نوآموزان علوم اجتماعي است، بلكه به عنوان اثري راهنما به كار عموم جامعهشناسان ميآيد. اين اثر از زمان چاپ اول (1982) تاكنون به چاپهاي متعدد رسيده و در چاپهاي بعدي توسط نويسنده بطور كلي بازنويسي شده و اطلاعات آن روز آمد شده است. ويرايشهاي مختلف اين اثر توسط مترجمان شناخته شدهاي به فارسي ترجمه شده است. ويراست اول توسط منوچهر صبوري كاشاني، ويراست چهارم با همكاري كارن بردسال توسط حسن چاوشيان و ويراست هفتم با همكاري فيليپ ساتن توسط هوشنگ نايبي ترجمه شده است.