ديگ بايد براي همه بجوشد
ثمينا رستگاري
خيلي خوب است كه الان همه سياستمداران ما استاد معادلات بينالمللي شدهاند و مفهوم برد- برد به واژگان سياسيشان وارد شده. به خوبي ميدانند آن معادلهاي كه برد يكي باخت ديگرياست اسمش ديگر سياست نيست كه جنگ است؛ ميدانند در عرصه جهاني بايد نشست حركات طرف مقابل را حدس زد و براي حركت بعدش چارهجويي كرد. اگر ميخواهي حريفت يك قدم جلو بيايد خودت هم بايد تصور اين كار را به ذهنت راه بدهي و امتياز اگر ميخواهي بگيري، نميتواني امتياز دادن را خط قرمز خودت بداني.
اين معناي روشن سياست را الان ديگر تقريبا همه سياستمداران ما فهميدهاند. غرب و نظام سلطه همان است كه بود اما مواجهه دولتمردان ايراني با آن پختهتر شده. اما در عرصه داخلي هنوز اين پختگي حاصل نشده است. سياستمداران هنوز برايشان سخت است بفهمند كه در داخل هم حكومتگران يك طرف ميزاند و مردم طرف ديگر. اگر انتظار حمايت و مشاركت از آنها داري بايد حس شريك بودن و موثر بودن را در آنها ايجاد كني. مردم بايد حس كنند اين ديگي كه در حال جوشيدن است براي آنها هم نفعي خواهد داشت وگرنه نسبت به سرانجام و فرجام و محتويات آن، حساسيت خود را از دست ميدهند. اما ظاهرا طرز تفكري در ميان لايههاي مديريتي ما وجود دارد كه وجود هر گونه حس كاميابي در مردم را عدم خود ميپندارد. آنها از مردم فقط ميخواهند و دادن را ياد نگرفتهاند. هر جا كه مردم ميخواهند احساس موثر بودن كنند، ميايستند و ميگويند نه، از اين خبرها نيست. مثال براي اين ادعا كم نيست، الان رييسجمهور هم مانند مردم خواستار رفع فيلتر تلگرام يا حضور زنان در ورزشگاه است واين خواستهاش به جاي آنكه مردم را خوشحال كند، عصبانيشان ميكند چرا كه منتقد شدن رييسجمهور به معناي تسري ناكامي مردم به اوست نه شريك شدنش در كاميابيشان. رييسجمهور تلخكام، درد كسي را دوا نميكند؛ بايد براي شيرينكامي مردم چارهاي انديشيد.