كوه يخ آسيبهاي نظام آموزشي
محمد داوري
خبر احتمال آزار جنسي معاون انضباطي يكي از مدارس تهران به سرعت شبكههاي اجتماعي را درنورديد چرا كه خبر داراي ابعاد رواني و اجتماعي گستردهاي است و مخاطبهاي فراواني دارد اما آنچه در اصل خبر و حواشي آن كمتر مورد توجه قرار ميگيرد چرايي و ريشههاي چنين اتفاقات است. كودكان و نوجوانان در معرض خطرها و آسيبهاي متعدد از جمله آسيبهاي جنسي هستند در حالي كه دو كانون خانه و مدرسه بايد امنترين مكان براي آنها باشد با تاسف بايد گفت بيشترين آسيبها در اين دو كانون متوجه كودكان و نوجوانان ميشود. در كشورهاي توسعه يافته مكانيزمهاي دفاع از حقوق اين ردههاي سني وجود دارد و تا حد زيادي از وارد شدن آسيبها جلوگيري ميشود اما در كشورهايي كه به دلايل فرهنگي و ضعف قانوني امكان اين دفاع و مراقبت وجود ندارد قربانيان خاموش فراواني وجود دارد كه در هيچ گزارشي نامي و آماري از آنها به ميان نميآيد. اينكه با معاون مدرسه غيرانتفاعي برخورد و به آن اكتفا شود در واقع پاك كردن صورت مسالهاي است كه ميتواند ريشههاي اين آسيب يا بخش اعظم آسيبهاي اجتماعي را در كانون مدرسه نشان بدهد. بيترديد اين اتفاق تلخ را بايد بهانهاي قرار داد براي پي بردن به دلايل اصلي و ريشههاي واقعي اين آسيب و آسيبهاي مشابه. در نگاه نخست و در گام اول بايد از تناسب شغل و شاغل سخن گفت و اينكه آيا افرادي كه در مدارس مسووليت آموزشي و تربيتي را برعهده ميگيرند در ابعاد مختلف شخصيتي و مهارتي از سطح مناسبي برخوردار هستند و اعتماد و اطمينان به سلامت و توانمندي آنها وجود دارد؟به ويژه در مدارس غيرانتفاعي كه بهكارگيري نيروهاي آزاد مانند همين معاون مدرسه مورد نظر با اختيار مسوولان مدرسه و يك استعلام كليشهاي دهه شصتي انجام ميگيرد بيشتر ميتواند مورد اين پرسش قرار گيرد. آزار و اذيت جنسي كودكان و نوجوانان توسط افرادي انجام ميگيرد كه دچار بيماريها و كمبودها وعقدههاي جنسي و رواني هستند يعني مهمترين ويژگي لازم براي كار با كودك و نوجوان، آن هم در يك محيط تربيتي را ندارند. شاخصي كه متاسفانه در بهكارگيري نيروها در مدارس اصلا مورد بررسي قرار نميگيرد و در نظام جذب و بهكارگيري نيروي انساني و فرآيند گزينش مكانيزمي براي سنجش اين مهم وجود ندارد در عوض با حساسيت و وسواس تمام، گزينشهاي ايديولوژيك و سياسي صورت ميگيرد امري كه به نسبت شاخصهاي مربوط به سلامت رواني و ذهني و شخصيتي چندان اولويت ندارد. لذا به نظر ميرسد مسوولان امر بدون فرافكني و با شهامت و شجاعت و با رويكردي حرفهاي ضمن بررسي ابعاد اين حادثه تلاش كنند تا در فرآيندهاي جذب و گزينش و بهكارگيري و نظارت تجديد نظري نمايند تا بيش از اين اعتماد به نظام تعليم و تربيت كشور آسيب نبيند هنوزسطح اعتماد و اطمينان به معلمان و مدارس به نسبت قابل توجه است و تا دير نشده است بايد چارهاي اساسيتر انديشيده شود چرا كه به جهت فرهنگي و اجتماعي جامعه ما حساسيت ويژهاي نسبت به اينگونه مسائل دارد و اعتمادهاي از دست رفته بهسادگي قابل برگشت نخواهد بود.
مشاور دبيرستان و فعال صنفي