ابوالحسن داوودي
در گفتوگو با اعتمادآنلاين:
رفتار بعضي سينماگران پوپوليستي شده است
در روزهاي گذشته بحث شركت در مراسم افطاري رييسجمهور يا تحريم آن داغ بود. همچنين ورود پولهاي عجيب و غريب به سينما گرفته تا انتشار دستمزدهاي نجومي براي بازيگران، بهانهاي شد تا با ابوالحسن داوودي گفتو گو كنيم.
ابوالحسن داوودي را به عنوان يك فيلمساز مستقل ميشناسيم. تغييراتي كه امروز در ساختار اقتصادي سينما به وجود آمده از ورود پولهاي عجيب و غريب گرفته تا انتشار دستمزدهاي نجومي براي بازيگران تا چه حد روي كار شما تاثير گذاشته است؟ ورود چنين پولهايي در سينما حاوي چه پيامي است و چه مشكلاتي را براي سينماي مستقل به وجود خواهد آورد؟
متاسفانه ميبينم كه مسوولان دولتي و كساني كه براي سينما تصميمگيري ميكنند به اين معضل بيتوجهاند و نمونههاي آن را آشكارا نديده ميگيرند. مثلا ميشنويم محصولي سينمايي در حال توليد است كه در آن از اغلب چهرههاي مشهور سينما هم دعوت شده است. دراين ميان از رقمهايي پرده برداشته ميشود كه بسيار فراتر از قيمتهاي روز سينماست. خود من به صحبتهاي اهالي سينما كه گوش ميكنم گاهي از پيشنهادهاي ميلياردي ميشنوم. بازيگر شاخصي براي من تعريف ميكرد كه به او حضور در نقشي پنج جلسهاي را پيشنهاد دادهاند و براي آنكه اين بازيگر نقش را رد نكند رقمي بالا به او ارايه داده بودند تا نتواند بهانهاي بياورد. اين بازيگر ميگفت قبل از آنكه دهان باز كند، قراردادي با دوبرابر رقمي كه براي رد كردن در ذهن داشته، مقابلش گذاشتهاند و با او قرارداد بستهاند. اين يك زنگ خطر است و آدم را ياد جمله معروف پدرخوانده مياندازد. اين افراد پيشنهادي ميدهند كه هيچكس توان رد كردن آن را نداشته باشد! همه ما در اين 40 سالي كه از انقلاب ميگذرد به اين موضوع واقفيم كه سينماي ما سينمايي تكمحصولي است. اينجا نه كمپاني داريم و نه سيستم صنعتي ويژهاي وجود دارد و بخش عمده هويت و ارزش سينماي ما در اختيار همين توليدات تكمحصولي است. اگر اين جريانات ادامه پيدا كند، اين گراني لجامگسيخته و توليد بيحد وحصر باعث تعطيلي و نزول توليد آثار مستقل در بخش خصوصي خواهد شد. در حال حاضر اين نظام اقتصادي چهل ساله در سينمايي كه درطول اين سالها بهسختي روي پاي خودش ايستاده به سمت بحران رفته است. همين سينما مجبور شده سرمايهاش را از نهادهاي خاص تامين كند يا به پولهاي عجيب و غريب و بدون منبع متوسل شود. اگر اين داستان ادامه پيدا كند بايد به زودي كركره سينماي مستقل و بخش خصوصي را پايين بكشيم و همهچيز را تعطيل كنيم. تعجب من اين است كه چرا مسوولان دولتي به اين نفوذ خسارتبار و نابودكننده توجه نميكنند؟ چرا مراجع صنفي چون شوراي عالي تهيهكنندگان و كانون كارگردانان نسبت به اين پديده بيتوجه هستند؟ نكته حيرتآور ديدن چهرههايي شاخص در ترويج چنين محصولاتي است. اين افراد غالبا موجهاند و گاه مسووليتهاي اساسي در برگزاري مهمترين جشنوارهها را در بخشهاي مختلف سينما بر عهده دارند.
در روزهاي گذشته بحث شركت در مراسم افطاري رييسجمهور يا تحريم آن داغ بود. تعدادي از هنرمندان در اين مراسم حضور پيدا كردند و تعدادي هم اين دعوت را رد كردند. ديدگاه شما نسبت به اين اتفاقات و موضعگيريهاي هنرمندان نسبت به مسائل سياسي از اين دست چيست؟
اعتراض به بيعدالتي و ناحقي، حق هر ايراني است، اما نخبگان وقتي اعتراض ميكنند طبعا بايد سنجيدهتر عمل كنند. اين شكل از اعتراض غير از دودستگي و آشفتگي عارضه ديگري ندارد. كسي كه اعتراض ميكند بايد با شهامت از شهرت و نفوذش استفاده كند. چنين افرادي بايد حضور پيدا كنند و نظرشان را مستقيم و بيپروا ابراز كنند. قهركردن آن هم درشرايطي كه يك سال قبل اكثريت همين دوستان با حرارت به رييسجمهور محبوبشان راي دادهاند عجيب و غريب است. اين نوع رفتار معقول نيست. بسياري از رفتارها و اظهارنظرهايي كه در سالهاي اخير از سوي سلبريتيها و بازيگران درجه دوم و سوم در فضاي مجازي ديده شده مضحك است. اين افراد در برخورد با تناقضات سياسي دچار افراط و تفريط هستند و از منطق رفتاري واقعي خود فاصله گرفتهاند. شايد دليلش اين باشد كه ما جنبه استفاده از فضاي مجازي را نداريم. شخصا هيچگاه اين فضا را دوست نداشتهام و كمتر در آن حضور پيدا كردهام. يكجور رفتار پوپوليستي در دنياي مجازي حاكم شده كه در مواقع خاص و در شرايط بحراني آن را به خوبي ميتوان ديد. عقيده دارم كه هنرمند يا نبايد وارد سياست شود يا اگر وارد اين حوزه شد، بايد با تعمق و تفكر بيشتري درباره آن اظهارنظر كند. افرادي كه هر روز رنگ عوض ميكنند و خود را طرفدار محرومان توصيف ميكنند و پستهاي اينستاگرامي و فيسبوكي و تلگراميشان را با اين مضمون پر ميكنند همان كساني هستند كه به ظاهر طرفدار محرومان هستند اما زندگي بسيار متفاوتي نسبت به آنها دارند. اگرچه به شخصه به فاصله طبقاتي معترض هستم و معتقدم اين حق طبيعي همه است كه خوب زندگي كنند، اما مخالف موجسواري هستم. ناتواني دولتيها در بسياري از زمينههاي مهم اجتماعي و سياسي كاملا آشكار است، اما وقتي بحرانهاي عميق پيش رو و تناقضهاي قدرت را در سياست حاكم ميبينيم، اين جهتگيريهاي عوامانه و فرصتطلبانه پسنديده نيست. البته اگر كمي دقيقتر شويم معلوم خواهد شد كه ريشه اين هجمهها به دولت و دولتيها از كجا نشات ميگيرد. من بهشخصه نميتوانم بپذيرم كه برخي اهالي سينما تا اين حد نگاهشان به مسائل سياسي و اجتماعي و تناقضاتي كه در اطراف آنها وجود دارد، سطحينگر و پوپوليستي شده باشد.