ميم مثل مدرسه، اُ مثل اتيسم
ريحانه ظهيري
يكي از دغدغههايي كه خانوادهها با آن روبهرو هستند تحصيل فرزندانشان در مدرسهاي با كادر آموزشي با سابقه و مجرب است. طبق قوانين، كودك با رسيدن به سن ۶ سالگي بايد سنجش دهد. در سنجش عادي اگر كودك نتواند همكاري كند، سنجش عادي او را به سنجش تخصصي ميفرستد. در سنجش تخصصي يك سري سوالات از والدين و فرزند پرسيده ميشود كه بر اساس پاسخها كودكان وارد بخشهاي مرتبط با خود ميشوند. از جمله داون، اتيسم، كمتوان ذهني، نابينايان و... در رابطه با اتيسم وقتي كودك وارد سنجش تخصصي ميشود دو حالت وجود دارد:
۱- كودك اتيستيك داراي هوش عادي كه بتواند در مدارس عادي آموزش ببيند.
۲- كودك اتيستيك كه كمتوان است و بايد در مدارس كمتوانايان آموزش ببيند.
در رابطه با كودكان اتيستيك با هوش عادي دو حالت وجود دارد:
در حالت اول كودك وارد مدرسه استثنايي ميشود و كتاب عادي ميخواند.
در حالت دوم كه معمولا سنجشگران پيشنهاد ميدهند اين است كه كودك همراه يك حامي در مدرسه كمجمعيت غيرانتفاعي ثبتنام شود و همراه دانشآموزان ديگر كتب عادي را مطالعه كند. اما در رابطه با كودكان اتيستيك كمتوان ميتوان گفت آنها از ابتدا با ورود به سيستم استثنايي مشغول يادگيري كتابهاي كم توان ذهني ميشوند. حدود 3-2 سالي ميشود كه طرحي به نام طرح ۳ تا ۶ سال در ايران اجرا ميشود. در اين طرح كودك استثنايي وارد مدرسه اتيسم ميشود. به مدت دو سال در پيشدبستاني تحصيل ميكند و بعد از دو سال آموزش پيشدبستاني، از كودك آزمون سنجش انجام ميشود. در سنجش تخصصي مشخص ميشود كه كودك بر اساس نظر كارشناسان ميتواند با سيستم مدرسه اتيسم ادامه دهد يا به دليل عدم آموزشپذيري از سيستم خارج و وارد بهزيستي ميشود.
لازم است به اين نكته اشاره شود كه طرحي در مدارس تعيين شده است به نام طرح تلفيقي كه كودكان با هر ميزان از ناتواني اما داراي سطح هوش قابل قبول بايد وارد مدارس عادي شوند اما اين طرح تلفيقي تاكنون به طور كامل در مدارس عادي دولتي اجرا نشده است به اين دليل كه اين مدارس در كلاسهاي درس خود پذيراي 36-۳5 نفر دانشآموز هستند و معلم كلاس به دليل تعداد بالاي جمعيت دانشآموزان و نيروي انساني ناكافي امكان رسيدگي ويژه به كودك را ندارد. برخي از مادران بر اين باور هستند كه مدرسه اتيسم آسايش بيشتري را براي خانوادهها و فرزندانشان فراهم ميكند زيرا در مدارس معمولي هنوز دانشآموزان آموزش لازم در برخورد با كودكان داراي تفاوت را نديدهاند.
موارد مطرح شده فوق، تنها مختص پسران است. اكثر خانوادههاي داراي فرزند دختر به دليل برچسبهايي كه جامعه به فرزندانشان ميزند تمايلي ندارند دختران خود را از خانه خارج و در مدرسهاي ثبتنام كنند. به همين دليل طي صحبتي كه با يكي از مادران داراي فرزند اتيسم دختر داشتم ايشان عنوان كردند كه در حال حاضر مدرسه اختصاصي دخترانه اتيسم كه تابلو سر در مدرسه داشته باشد، نداريم. طبق قانون آموزش و پرورش تعداد بچهها بايد به حد نصاب كه 60 نفر است، برسد تا برايشان مدرسه تشكيل شود. اما اكثر خانوادهها به حضور دخترانشان در جامعه تمايلي ندارند. تنها يكي، دو مدرسه اتيسم مختلط غيرانتفاعي در تهران فعال است كه هزينه بالايي دارند و پرداخت شهريهاش از توان بعضي خانوادهها خارج است. يك مدرسه چند معلوليتي دولتي هم هست كه دختران اتيستيك ميروند. خانم دكتر بنفشه نجفيزاده (روانشناس باليني) با توجه به مطالعات و بررسيهايي كه انجام داده است، ميگويد: «سازمانهاي بينالمللي در سطح جهاني درصد بالايي از افراد اتيستيك را بيكار اعلام كردهاند كه ايران هم از اين امر مستثني نيست. با توجه به بررسيهاي كشوري در اين سالها ميتوان وجود آموزش نامناسب براي كودكان اتيستيك را غالبا دو نكته زير دانست:
۱- عدم پذيرش خانواده
۲- ضعف بالاي سيستم آموزشي و نيازهاي كودكان اتيستيك براي نحوه يادگيري دروس خود.»
ايشان در پايان مساله آموزشي كودكان به خصوص كودكان اتيستيك را امر بسيار مهمي ميدانند كه اين آموزش درست ميتواند باعث كاريابي فرد بزرگسال اتيستيك در آينده شود. اين مرحله اگر به خوبي پيش رود ميتوان كودكان اتيستيك را حتي آنهايي كه از «هوشبهر» پايينتري برخوردار هستند را با آموزشهاي مناسب در مكان و شرايط مطلوب و بدون استرس به يادگيري حرفهاي مشغول كرد و آينده روشنتري را برايشان رقم زد. اين موضوع مستثني از دختران اتيستيك نيست.