ليلا ابراهيميان/ توفيقي، وزير علوم دوره اصلاحات و سرپرست وزارت علوم در دولت يازدهم كسي است كه به مشكلات نهادينه شده در نهادهاي علمي آشناتر است. او از ضعف نهادهاي مدني ميگويد و از لزوم اصلاح آن؛ نهادي كه اگر تشكيل شود شايد بتوان در نقد و بررسي سياستهاي آموزش عالي و دانشگاهي از مشاوره استادان استفاده كرد. جعفر توفيقي نقش تشكلها را در روند توسعه علمي غيرقابل انكار ميداند؛ تشكلي كه در نهاد دانشگاه غايب است و دانشگاهيان خود به غيبت آن ناآشنا.
شناخت وضعيت گذشته و موجود نهادهاي مدني-صنفي استادان دانشگاه در ايران چگونه است؟
ما به لحاظ نهادهاي مدني و تاثيرگذاري آنها در تصميمسازي و سياستگذاري كشور ضعف داريم. البته اين مساله در حوزه دانشگاهها خيلي قويتر است. به اين دليل كه پيشينه قوي در ارتباط با نهادهاي مدني غيردولتي، تشكلهاي صنفي كه تاريخچه قوي و غني داشته باشند و از لحاظ سازماندهي و تاثيرگذاري موفق باشند، نداريم. از طرف ديگر فكر ميكنم كه اين نقيصه بايد جبران شود تا فضا براي فعاليت اعضاي هيات علمي كه جزو اقشارفرهيخته، مطلع و تاثيرگذار جامعه هستند فراهم بشود. در نتيجه اين شرايط، استادان ميتوانند در كيفيت سياستگذاريهاي علمي- آموزشي و مديريت دانشگاه ايفاي نقش كنند. از طرفي واگذاري اختيارات به دانشگاه براي ما بسيار مهم است. اعضاي هيات علمي بايد در مديريت آموزش عالي مشاوره دهند و اين عمدتا از طريق تشكلهاي صنفي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي محقق ميشود.
چطور ميتوان به دانشگاه اختيارات تصميمگيري داد؟
من آن شورا را خيلي مصداق نهادهاي مدني كه منظور فعلي ما است نميدانم. البته آن نهاد بين معدود دانشگاهها براي تصميمگيري شكل گرفته بود كه ميتوان آن تجربه را هم مرور كرد. اما آنچه امروز درباره ضرورتش صحبت ميكنم تشكل مقامات دولتي يا حقوقي نيست. تشكلهاي مدني كه اعضاي حقيقي آن (دانشجويان، كاركنان و اساتيد) از بدنه دانشگاهها هستند. بايد نهادي به وجود بيايد كه افكار، انديشهها و نظرات آنها جمعآوري و سازماندهي شود كه بين مردم، دولت و نهاد دانشگاه و مديران آن پل ارتباطي باشند. ضرورتي كه امروز بيش از پيش احساس ميشود تشكل خود اعضاي هيات علمي است كه ميتوانند انديشه و ديدگاه اساتيد دانشگاهها را با مديران آموزش عالي در ميان بگذارند و در تصميمگيريها محل اثر باشند.
ترسيم وضعيت مطلوب و دورنماي اين حرفه و نهادهاي مدني آن چگونه بايد باشد؟
اگر اين ضعف جبران شود ميتوانيم در نقد و بررسي سياستهاي آموزش عالي و دانشگاهي از مشاوره استادان بهره بجوييم. نقش اين تشكلها در روند توسعه علمي غيرقابل انكار است.
چرا اين حرفه تشكيلات منسجمي ندارد؟
در تاريخ سياسي كشور ما اين يك نقيصه بوده است. عمدتا دولتها متصدي و متولي امور در كشور بوده و نهادهاي مدني كه بايد بين مردم و دولت پل ارتباطي باشند كمتر شكل گرفته است و بايد اين نقص جبران شود و بايد شرايطي ايجاد شود كه مردم با دولتها ارتباط برقرار كنند و نهادهايي به وجود بيايد كه نظرات و ديدگاههاي موجود را به دولت ارجاع دهد. پل ارتباط بين مردم و دولت نهادهاي مدني هستند. اگر اين نقيصه جبران نشود دولت از درياي بيكران افكار و انديشههاي مردم محروم ميماند. نكتهاي كه شما اشاره ميكنيد بسيار مهم است.
آيا تشكلهاي موجود كاركرد صنفي دارند يا كاركرد آنها سياسي است؟
بايد اساسنامه اين دو نهاد را ديد. فكر ميكنم اينها نهادهايي هستند كه با ماموريت صنفي تشكيل نشدهاند و بيشتر با كاركرد سياسي تاسيس شدهاند. هرچند ممكن است در امور صنفي نيز اظهارنظر كنند.
آيا تشكلهاي صنفي با كاركرد سياسي آنها را آسيبپذير نميكند؟
من ترجيح ميدهم كه تشكلهاي صنفي را از تشكلهاي سياسي تفكيك كنيم. تشكلهاي صنفي با يك ماموريتي تشكيل ميشوند و تشكلهاي سياسي با ماموريت ديگر. اينها اصول و ارزشهاي متفاوتي دارند. بنابراين بهتر است كه تشكلها در اساسنامه و مرامنامه خودشان به صراحت حوزه فعاليت، ماموريت و اصول خود را تعريف كنند. اما فكر ميكنم كه اگر تشكلهاي صنفي وارد بحث سياسي شوند اين ميتواند نهادها را دچار تشتت كند.
اصولا تشكلها چه زماني ميتوانند گرايش سياسي به احزاب سياسي حاكم يا منتقد داشته باشند؟
من فكر ميكنم كه در چارچوب قانون اساسي ايران و ضوابط و مقرراتي كه براي شكلگيري تشكلهاي سياسي، صنفي و مدني در نظر گرفته شده، نحوه و حوزه فعاليت آنها مشخص است. وقتي صحبت از تشكل صنفي يا سياسي در درون نظام ميكنيم اينها از مراجع ذيصلاح مجوز لازم را با ارايه اساسنامه خود دريافت كردهاند. اگر لغزشي هم اتفاق بيفتد در طول مسير به وجود ميآيد كه از اصول اساسنامه خود عدول ميكنند.
چرا بعضي از تشكلها بعدا از اصول اوليه خود عدول و به سمت فعاليت سياسي گرايش پيدا ميكنند؟
اگر تشكلهاي صنفي درست مديريت نشوند و درگير بحثهاي سياسي بشوند آسيبپذير ميشوند. بايد اين را هم در نظر بگيريم كه فلسفه پيدايش تشكلهاي صنفي و حزب با هم متفاوت است. وقتي اين دو فلسفه متفاوت در يك نهاد جمع شود باعث ايجاد تعارض در آن نهاد ميشود. اين شروع يك نوع شكاف و لغزش و جدايي است. مهمترين عاملي كه ميتواند سلامت تشكلهاي صنفي، سياسي و اجتماعي را تضمين كند رعايت اصولي است كه از اول بر پايه آن به وجود آمدهاند.
كانون استادان با چه هدفي ميخواهد فعاليت كند؟
در جريان انتخابات چنين مطالبهاي از طرف اعضاي هيات علمي دانشگاهها مطرح شد. فكر ميكنم كه در هشت سال گذشته شرايطي در مديريت آموزش عالي پيش آمد كه اعضا فكر كردند نميتوانند مطالبات خود را به گوش مسوولان برسانند يا اينكه اگر توانستند مطالبه خود را انعكاس دهند هيچ پشتوانهاي ندارند كه از طريق آن مسائل مطروحه را پيگيري يا اينكه عملي كنند. لذا از زماني كه اساسا بحث انتخابات رياستجمهوري مطرح شد و به خصوص پس از جريان انتخابات با حجم زيادي از مطالبات و خواستهها براي ايجاد تشكل صنفي استادان روبهرو بوديم. تحليل من اين است كه اين مطالبات به عملكرد هشت سال قبل برميگردد كه از شرايط پيش آمده رضايت نداشتند و دكتر عارف چون در اين انتخابات حضور داشتند خيلي از اين مطالبات به سمت ستاد ايشان سرازير ميشد و ايشان نيز با اعتقادي كه به ضرورت تشكيل چنين نهادهاي مدني داشتند از ابتدا همواره نقش تسهيلگري، حمايتي و تشويقي داشتند. در ادامه نيز جمعي از ميان اعضاي هيات علمي كه چنين مطالبهاي داشتند به عنوان هيات موسس شروع به تدوين اساسنامه خود كردند و پيگير ساير امور قانوني هستند.
كاركرد دقيق اين كانون چيست؟
مداخله در نظام سياسي نميكند و پايبندي به هنجارها و ارزشهاي علمي و نقد سياستهاي علمي كشور براي كمك به بهبود اين حوزه، كاركرد اصلي اين كانون است. كانون بيشتر تجمع استادان دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراكز فناوري است. علاقهاي كه اين جمع را به هم پيوند ميدهد علاقهمندي به پيشرفت و توسعه علمي كشوراست. اين كانون يك زير ساخت و پايگاهي است كه اعضاي هيات علمي دور هم جمع بشوند و با حساسيت و علاقهمندي سياستهاي علمي كشور را دنبال كنند و براي بهبود اين سياستها پيشنهاد بدهند. مثل پذيرش دانشجو، جذب هيات علمي و ارتقاي كيفيت آموزش و پژوهش و...
اساسنامه كانون تصويب شده؟
پيش نويس اوليه تهيه شده و امور مقدماتي آن در دست انجام ودر مرحله تنظيم اساسنامه و اقدامات مقدماتي براي اخذ مجوز است. البته اعضاي هيات موسس آن هنوز مشخص نيست وبايد تصويب شود تا از طريق رسانهها به اطلاع برسد.
كانون در وزارت علوم ثبت ميشود يا وزارت كشور؟
در وزارت كشور اما انجمنهاي علمي در وزارت علوم ثبت ميشوند.
فكر ميكنيد اگر تشكل صنفي قوي داشتيم آن وقت مشكلي براي دانشگاهيان پيش نميآمد؟
به نظر من يكي از نقاط ضعف و خلأ جدي آموزش عالي نبود نهادهاي مدني و تشكيلات صنفي است. يقينا با تشكيل نهادهاي مدني و مشاركت بيشتر دانشگاهيان در تعيين سرنوشت خود و در نظام تصميمسازي مشكلات به مراتب كمتر خواهد بود.