زندگي در زيرزمين
محمد زينالي اُناري
وارد شدن به چرخه اجتماعي منظم، ميتواند ما را به سوي برنامههاي سازنده و هنجارمند آن رهنمون كند. ورود ما به آنجا كه همهچيز منظم و حساب شده است، ما را هم براي خودمان، هم براي آنچه همگان مشروع و مقبول ميدانند، شناخته و رسمي ميسازد. اما هميشه اين امر رخ نميدهد و ما در بسياري از موارد، پا در راههايي ميگذاريم كه نه براي خودمان و نه براي كس ديگري شناخته نيست.
البته در اين دوره و زمانه، افراد زيادي هستند كه در مسيرهاي گم شده رفتهاند و از تراكم اين افراد و مسيرهاي گم شده، زندگيهاي پنهاني و زيرزميني زيادي در جامعه شكل گرفته است، بهطوري كه ميتوان گفت اين بخش يعني «زيرزمين»، همان جايي كه اغلب تاريك، نمور و نامنظم است، بخش اساسي در زندگي شهري امروزي را تشكيل ميدهد. هر قدر اين بخش بزرگ و بيكران باشد، هنجارهاي موجود سستتر ميشوند و بيم آن ميرود كه رسم و قول آن بخش بر قواعد زندگي معمول بچربد.
وقتي قواعد زيرزمين، همان جايي كه به قول باشلار، شبيه ناخودآگاه ما است، در زندگي شهري فزوني يابد، جامعه، مانند پيدا كردن چاقو در خواب ميتواند به محل تجلي اميال نكوهيده آدمي شود. پنهان بودن زيرزمين ذهني ما، يك چيز عجيب نيست. اما رسميت يافتن آنها در ميان فضاهاي شهري، موجب ميشود ما شاهد شكلگيري نظام سامانيافتهاي از جرايم و مسائل نامرتب زندگي در وضع روزمره باشيم. شايد برخي كلا در زيرزمين به دنيا بيايند و در آن زندگي كنند، چرا كه ممكن است نظم و هنجارهاي ما آن قدر سپهر خود را گسترش ندهد يا اميال و نيازهاي تاريك خود را جدي نگيرد. در اين صورت، ما شاهد يك نوع زندگي جديد خواهيم بود كه در فرصتهاي مرسوم، ابراز وجود نميكند. زندگي در اين دنياي غيرمرسوم، گذشته از مسائل مختلفي كه دارد، بسيار ناايمن، مشكل و مخاطرهآميز است.