وقتي روزنامهها نيازهاي مردم را پاسخ دهند
محمد خدادي
موفقيت اصلي رسانه در هند، توليد اطلاعات متناسب با نياز مردم است. حدود 30 سال پيش در دورهاي كه خبرنگار ايرنا در دهلي بودم، وضع مطبوعات هند همين بود الان هم همين شرايط ادامه دارد. در روزنامه اطلاعاتي را خواننده ميديد كه بيرون به آن دسترسي نداشت يا نميدانست. همچنين اطلاعاتي را از طريق روزنامهها دريافت ميكرديد كه متفاوت بود و «news» بود؛ يعني در واقع شما اطلاعات ميگرفتيد نه نظرات افراد را. Facts and figures يا در حقيقت آمار و اطلاعات در روزنامهها موج ميزد. چرا در هند فقط دو روز روزنامهها تعطيل هستند و بقيه سال روزنامهها منتشر ميشوند؟ چون متناسب با نياز مردم است. يعني آنچه مردم نميدانند را در روزنامه به آنها ميگويند، نه آنچه ميدانند را دوباره تكرار كنند. نكته دوم كاركرد تخصصي روزنامهها بود. روزنامهها علاوه بر اينكه به صورت سراسري منتشر ميشدند، local و محلي هم شده بودند. يعني روزنامهها به موضوعات تخصصي و درعين حال مرتبط با هر شهر و منطقه توجه ميكردند. منطق هم اين بود كه متناسب با نياز مردم روزنامه درميآوردند نه متناسب با خواست خودشان. بين سفارشدهنده و سفارشگيرنده يعني كارفرمايي كه ميخواست روزنامه را منتشر كند و كسي كه ميخواست روزنامه را مطالعه كند، نسبتي منطقي برقرار كردند، علاوه بر آن روزنامهها محل تضارب آرا بود نه خط خبري يك سويه موافق يا مخالف يك جريان و كاركرد تبليغاتي نداشت بلكه صرفا اطلاعرساني بود و قضاوت بر عهده خواننده كه در ايران چنين چيزي نيست. اولين كاري كه بايد بكنيم اين است كه به جاي اينكه از توليد به مخاطب برسيم، از مخاطب به اطلاعات برسيم. ببينيم مردم چه ميخواهند، براي چه ميخواهند و ميخواهند چه استفادهاي از روزنامه كنند. ما بايد از طريق روزنامهها نيازي از مردم را برطرف كنيم. سوال اينجاست كه اگر امروز يك نفر روزنامه نخواند، چه چيزي را از دست ميدهد؟ اين اولين سوال است. مردم اگر احساس كنند كه نان نخورند اتفاقي برايشان نميافتد خوب قطعا نميروند نان بخرند. اگر مردم احساس نياز كنند، حالا اين نياز هرچه باشد، به دنبال نيازشان و برآورده كردن آن ميروند. تئاتري به نام «دندون طلا» سه بار اكران شد بعد از سه اكران هنوز هم مشتري داشت چون مردم فكر ميكردند با ديدن اين تئاتر چيزي نصيبشان ميشود. پس يك تئاتر در تئاترشهر هم اگر متناسب با نياز و ذائقه مردم باشد، ميتواند مردم را به سمت خود بكشاند. قطعا كسي كه كار كارگرداني و نويسندگي آن تئاتر را ميكند، خاستگاهي دارد. اما خاستگاه خودش را با نياز مردم به يك نسبت تطبيقي رسانده است. پس ما هر فرآوردهاي را اگر متناسب با نياز مردم توليد كنيم، به خصوص اطلاعات كه در همه رگ و پوست مردم جريان دارد و در همه شوونات زندگيشان است، حتما آن كالا خريدار خودش را پيدا ميكند؛ لذا انتظار ميرود به جاي تكثير تعداد بيشمار روزنامهها فكري به حال تعميق كاركرد رسانهاي روزنامه داشته باشيم.