مرگ چنين خواجه نه كاري است خرد
رضا داورياردكاني
دريغا كه دكتر محمدامين قانعيراد استاد جامعهشناسي زود و بيهنگام اين جهان را وداع گفت و به ملكوت پيوست. مرگ چنين خواجه نه كاري است خرد.
دكتر قانعيراد دانشمند ممتازي بود. او روحي بلند و چشمي گشوده به اوضاع زمان و مسائل جامعه و كشور داشت و فارغ از تعلقها و مصلحتانديشيهاي كوتهبينانه ميخواست اين مسائل را دريابد.
استعداد اين را هم داشت كه با احتياط دانشمندانه قدم در راه انديشه اصلاح اجتماعي بگذارد.
فيلسوف و شاعر تماشاگرند اما كار دانشمند به خصوص دانشمند علوم انساني و اجتماعي صرفا تماشاگري نيست. آنچه كارل ماركس در باب پراكسيس گفت اگر از زوائد ماترياليسم تاريخي پاك شود شايد تعبير مناسبي براي علم جامعه باشد يعني علمي كه در آن نظر نميتواند بيتعلق به عمل باشد.
دكتر قانعيراد ميخواست مسائل جامعه كنوني را به قول ماكس وبر با تفهم و نه صرفا با تبيين دريابد. شايسته است كه كارنامه علمي او را دوستان و شاگردانش تدوين كنند. آنچه اكنون مسلم مينمايد اين است كه او با تعلق خاطر به علم و پژوهش زندگي كرد.
اقتضاي تعلق به علم و معرفت، سادگي و فراغ از تكلفات و كوتهبينيها و مصلحتانديشيهاي شخصي و گروهي است و انصافا دانشمند فقيد واجد اين اوصاف بود.
اين ضايعه را به خانواده گرامي و همكاران و دوستان و شاگردانش و به همه دانشگاهيان و اهل دانش تسليت ميگويم و شادي روان او را در پناه رحمت و غفران الهي مسالت دارم.