بهانه صدا و سيما براي حذف آزاده صمدي از يك برنامه ورزشي:
فوتبال يك بازي مردانه است
علي ولياللهي
صداوسيما از اعمال نفوذ و قدرت در هيچ حوزهاي ابا ندارد. همين چند وقت پيش بود كه بحث انحصار صدور مجوز صوت و تصوير توسط صدا و سيما حسابي نقل محافل شد. اينكه از اين به بعد هركس بخواهد در حوزه اينترنت دست به توليد محتواي ويدئويي بزند بايد از سازمان صدا و سيما مجوز دريافت كند؛ به عبارت سادهتر تمام كساني كه ميخواهند به نوعي رقيب صداوسيما در جذب مخاطب باشند بايد از رقيبشان براي فعاليت و نحوه كارشان اجازه بگيرند. تصور كنيد كه تمام كفشفروشيها و توليدكنندگان كفش مجبور باشند براي ادامه يا شروع كار از «كفش ملي» مجوز بگيرند. كاري كه صدا و سيما انجام ميدهد يك چيزي در همين مايههاست و نتيجه كار هم مشخص است. در اين شرايط عملا بايد بيخيال رقابت بشويم و اميدوار باشيم كه صدا و سيما نخواهد وارد ساير شؤونات زندگي مردم بشود. چون اين طور كه به نظر ميآيد، سازمان در حال توسعه زيرپوستي حوزههاي قلمرو خودش است. نشانهاش ورود به بحث شبكههاي پيامرسان است. جايي كه صدا و سيما با عرضه نرمافزار سروش و دريافت وامهاي چند ميلياردي (همين دو سه روز پيش مديرعامل سروش حرف از وام 100 ميليارد توماني ميزد) سعي داشته مخاطبين را از پيامرسان تلگرام به سمت خودش جذب كند.
تلويزيون اينترنتي يكي از آن حوزههايي است كه صدا و سيما با قاطعيت در مورد انحصار صدور مجوزش وارد شده. اگر هنوز در مورد انحصار صدور مجوز براي همه كساني كه ميخواهند توليد صوتي، تصويري داشته باشند، بحثهايي وجود دارد و مثلا وزير ارتباطات گفته با اين وضعيت مخالف است، سازمان در مورد تلويزيونهاي اينترنتي اصلا با كسي شوخي ندارد و در واقع اين شركتها را به نوعي زيرمجموعه خودش ميداند؛ به شكلي كه با فرستادن ناظر پخش مثل ساير شبكههاي تلويزيون، همچون نسيم و ورزش و سايرين، بهطور كامل بر پخش برنامه تلويزيونهاي اينترنتي نظارت ميكند و هر وقت بخواهد ميتواند برنامه را قطع يا كلا منحل كند!
همين اتفاق براي تلويزيون آيواسپرت رخ داده. آيواسپرت يكي از چند شبكهاي است كه به صورت اينترنتي فعاليت ميكنند و از سازمان صدا و سيما مجوز فعاليت دارند. داستان از اين قرار است كه اين شبكه همزمان با جام جهاني روسيه تصميم به توليد ويژهبرنامهاي براي پوشش مسابقات جام جهاني ميگيرد؛ با رويكردي جديد و متفاوت با محوريت سرگرمي. برنامهاي به نام زابيواكا كه براي جذب مخاطب از آزاده صمدي، بازيگر مطرح به عنوان مجري استفاده ميكند. تمام مجوزهاي لازم هم براي اين كار دريافت ميشود. آن طور كه شنيدهها ميگويد حتي مجوز استفاده از مجري زن نيز دريافت شده بوده. اما بعد از يكي دو برنامه، در حين ويژهبرنامه بازي ايران و مراكش به ناگاه ناظرپخش كار را متوقف و اعلام ميكند آزاده صمدي بايد از استوديو خارج شود! بعد از آن برنامه به مدت دو، سه روز تعطيل ميشود تا مجري جديد جايگزين شود.
سازمان صدا و سيما در توجيه اين حركت اعلام كرده كه استفاده از آزاده صمدي استفاده ابزاري از زنان است و اصلا چه معني دارد يك زن، مجري يك برنامه ورزشي مردانه باشد! درباره اطلاعيه صداوسيما، سوالاتي از اين قبيل به ذهن بسياري از افراد ميرسد: اول اينكه سازمان چرا بعد از يكي، دو برنامه تازه يادش آمده كه از زنان استفاده ابزاري ميشود؟ اصلا تعريف سازمان از استفاده ابزاري چيست؟ تعداد مجريهاي زن در برنامههاي صدا و سيما اگر بيشتر از مردان نباشد كمتر نيست. چطور آن برنامهها مصداق استفاده ابزاري از زن نيستند؟ اگر مجريگري يك زن براي برنامهاي كه به زعم صدا و سيما مخاطبيناش مردها هستند، استفاده ابزاري از زنان است، آيا استفاده از سامان گلريز براي برنامه آشپزي هم استفاده ابزاري از مردان است؟ صدا و سيما ميگويد استفاده ابزاري از زنان يعني حضور يك مجري زن براي يك برنامه ورزشي مردانه. بايد پرسيد ورزش مردانه چه نوع ورزشي است و تفاوتش با ورزش زنانه چيست؟ از امروز زنان نبايد فوتبال ببينند؟ دوستان نظرشان چيست كه وسط قاب تلويزيون پرده بكشيم و يك طرف ورزش زنانه و يك طرف ورزش مردانه پخش كنيم؟ تيم ملي فقط براي مردهاست چون مردان در آن بازي ميكنند؟ به همان نسبت تيم ملي فوتسال زنان متعلق به زنان است؟ پس چرا بعد از قهرماني زنان در آسيا رييس سازمان ميرود با تيم قهرمان عكس يادگاري مياندازد؟ گويا هنوز داستان بنر ميدان وليعصر كه در حمايت از تيم ملي چاپ و نصب شده بود و همه افراد حاضر در تصوير مرد بودند و اعتراض سراسري مردم را به همراه داشت، براي بعضيها جا نيفتاده؛ و گرنه هيچ عقل سليمي نميپذيرد كه فوتبال يك ورزش مردانه است.
طبق روال به نظر ميرسد موضع صدا وسيما بيشتر از اينكه مبتني بر دليلي منطقي باشد، نوعي بهانهجويي براي انجام كاري دلبخواه است. سازمان دلش خواسته برنامه زابيواكا را متوقف و آزاده صمدي را حذف كند و اين كار را هم كرده. همين دو سه خط توضيحي هم كه مسوولان سازمان دادهاند از روي لطفشان بوده وگرنه سازمان كه نبايد به كسي پاسخگو باشد. حالا ما اگر بخواهيم خودمان دليل واقعي اين اقدام صداوسيما را دريابيم، بايد به سياستهاي كلي سازمان و سوابقش نگاهي دوباره بيندازيم. سازمان عريض و طويل صدا و سيما كه در كمال تعجب، با اين همه انحصارطلبي نميتواند خرج خودش را دربياورد و از بيتالمال بودجه هم دريافت ميكند، عملا در جذب مخاطب دچار مشكل است.
صداوسيما به تكتك برنامههايي كه به نوعي همپوشاني با كار خودش دارد به چشم يك رقيب نگاه ميكند؛ رقيبي كه نبايد با آن رقابت كرد، بلكه بايد حذفش كرد. اين امر به اين معني نيست كه برنامه زابيواكا در حال دزديدن مخاطبان صدا و سيما يا برنامه عادل فردوسيپور بوده، بلكه سازمان متوجه ميشود كه اگر همه برنامههاي اينترنتي بخواهند مثل آيو از يك مجري زن جذاب براي پخش برنامههايشان استفاده كنند، خودش دچار مشكل ميشود. فشارهايي كه متوجه شبكه« آ يو» بود، نهايتا جواب داد و سازندگان برنامه بلافاصله يك مجري مرد را جايگزين آزاده صمدي كردند. بعد از همه اين اتفاقات تهيهكننده زابيواكا، كه دچار خسارت مالي شديدي شده، با انتقاد از رويكرد سازمان در مصاحبه با اعتماد آنلاين ميگويد: «خسارتهاي وارد شده از كجا جبران ميشوند؟ براي تلويزيون اهميتي ندارد. اين حركت تلويزيون يعني نابودي بخش خصوصي. موضوعات ما دغدغه نيست. قبل از اين موضوع هم مشكلاتي داشتهايم اما توجهي نميكنند و برايشان مهم نيست.»