از صنعت بازيافت غافليم
علي مريدي
صنعت بازيافت در دنيا ارزشافزوده بالايي دارد. در عين اقتصادي بودن ميتواند به ميزان بالا توليد اشتغال كند؛ براي كمك به اشتغال و اقتصاد كشور يكي از مواردي است كه مورد غفلت واقع شده است و ميشود با سرمايهگذاري صحيح در اين حوزه بهرهبرداري خوبي از آن داشت. وقتي موضوع پسماندهاي شهري مطرح ميشود، نقش شهروندان در ميزان توليد پسماند و تفكيك آن هم مطرح ميشود. بارها بر اين موضوع تاكيد شده است كه شهروندان در سبك زندگي خود به خصوص در رابطه با مصرف كيسههاي پلاستيك بايد توجه ويژهاي كنند، چرا كه پلاستيك از مواد نفتي مشتق ميشود و از سويي رها شدن آن در طبيعت آسيب جدي به محيط زيست وارد ميكند. ضمن اينكه يك ماده مصرفي غيرضروري است كه در زندگي روزمره ما 12-10 دقيقه عمر دارد كه در اين فاصله اقلام خريداري شده را از فروشگاه به منزل ميرساند. براي اين منظور ميتوان جايگزين بسيار مناسبتري براي كيسههاي پلاستيكي در نظر گرفت. از جمله كيسههاي پارچهاي يا زنبيلهايي كه در گذشته استفاده ميشد كه سالها قابل استفاده بود.
در رابطه با مصرف قوطيهاي پلاستيكي هم شهروندان به خوبي ميتوانند در كاهش مصرف آنها نقش داشته باشند و ظروف غيرپلاستيكي را براي مصارف روزانه از جمله دوغ و نوشابه و شير مورد استفاده قرار دهند. بطريهاي آب معدني در مواردي به صورت غيرضروري مورد استفاده قرار ميگيرد. در شهرهايي مثل تهران شايد نياز چنداني به استفاده از بطري آب معدني نباشد.
اقدام ديگري كه ميتوان در رابطه با كاهش ميزان توليد پسماند در شهر انجام داد، زنده كردن دوباره فرهنگ «گرويي» براي بطريهاي نوشابه يا شير و بهطور كلي پسماند تجديدپذير است. به اين شكل كه شهروندان در ازاي بازگرداندن شيشهها يا اقلام قابل بازيافت به مغازهها بخشي از مبلغ خريدشان را از فروشندگان دريافت كنند. اين فرهنگ در غالب كشورهاي دنيا وجود دارد. اين موضوع ميتواند در زمينه باتريهاي قلمي و شارژي با قرار دادن مشوقهايي اجرايي شود چرا كه براي محيط زيست بسيار مضرند و اگر وارد چرخه آب در طبيعت شوند، خطر سرطانزا بودن دارند. اين حساسيت در مورد لامپها هم وجود دارد و مردم بايد بدانند اينها زباله عادي نيستند و نبايد در كنار زبالههاي ديگر قرار گيرند. در برخي مراكز اين امكان را فراهم كردهايم كه اگر كسي 10 باتري استفادهشده تحويل دهد ميتواند يك باتري نو تحويل بگيرد. البته بحث مشوقها در همه زمينهها نتيجهبخش نيستند و در برخي موارد بايد جريمههايي در نظر گرفته شود، به طور مثال براي افرادي كه زبالهها را در طبيعت رها ميكنند. در موضوعات مديريتي مثلثي با سه ضلع وجود دارد، يكي از اين اضلاع اقتصاد است كه همانطور كه اشاره شد موضوع مشوقها و بازيافت مطرح ميشود. ضلع ديگر اجتماع است كه موضوع آموزش و مشاركت در آن مطرح است. ضلع سوم تكنولوژي است. در اين رابطه ميتوان در سطح شهر يا در فروشگاههاي بزرگ دستگاههاي اتوماتيك براي بازيافت سريع زباله تعبيه كرد كه بهطور مثال در ازاي دريافت 10 بطري نوشابه، يك بطري رايگان در اختيار شهروندان قرار دهد. بخشي از اين موارد به شهرداري برميگردد كه ميتواند بدون نياز به تصويب قانون خاصي و با استفاده از شرح وظايف و اختيارات خود در شهر مجري اين موارد باشد، بخشي هم نيازمند مصوبههايي در سطح دولت است كه براي كالاهايي كه بازيافت آنها اقتصادي نيست (مثل باتري) راهكار ديگري در نظر گرفته شود و دولت حمايتهاي لازم را داشته باشد كه توليدكننده و فروشنده بتوانند وديعهاي روي قيمت اصلي كالا در نظر بگيرند و بعد از بازپس آوردن كالا (باتري) مبلغ وديعه به مشتري بازگردانده شود. يكي از راهكارهاي كوتاهمدتي كه ميشود براي مديريت پسماند به كار گرفت، احيا و گسترش غرفههاي بازيافت در سطح شهر توسط شهرداري است كه شهروندان بتوانند پسماند تفكيك شده خود را تحويل اين غرفهها دهند، اين موضوع براي شهرداري كمترين هزينه را دارد چرا كه جمعآوري پسماندهاي تفكيكشده از درب منازل هزينه به مراتب بيشتري براي شهرداري دارد. در سالهاي اخير مردم نگاه متفاوتتري نسبت به موضوع پسماند پيدا كردهاند و بسياري از شهروندان فرهنگ تفكيك زباله از مبدا را دارند و مسائل مختلف را رعايت ميكنند، اما وقتي اين مسائل در سطح كلان رعايت نميشود، انگيزه اين افراد هم از بين ميرود، به اين دليل كه اقدامات آنها نتيجهبخش نيست.
مديركل دفتر آب و خاك
سازمان حفاظت محيط زيست