• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4114 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۳۰ خرداد

جامعه را بايد تقويت كرد٭

محمود اسماعيل‌نيا

با آنكه ظاهرا دير شده ولي هنوز مي‌توان و بايد به «تقويت جامعه» به عنوان مهم‌ترين نياز كشور انديشيد. امروز با جامعه ضعيفي روبه‌رو هستيم كه «چسب اجتماعي» آن سست شده و پيوندهاي ميان اجزايش ضعيف. در يك جامعه ضعيف همبستگي اجتماعي رو به سستي مي‌نهد و افراد خود را بي‌پناه و رها‌ شده احساس مي‌كنند و لاجرم فقط در پي تامين منافع خود خواهند بود ولو به بهاي آسيب ديدن جامعه، چون منافع خود را ديگر هم‌راستا با مصالح جامعه نمي‌يابند. گويي هر يك از سرنشينان كشتي بزرگ جامعه در حال جداكردن بخشي از اين كشتي است تا قايق كوچكي براي خود بسازد!

يك جامعه ضعيفِ گرفتار انواع و اقسام مشكلات و آسيب‌ها دير يا زود با خطر زوال و فروپاشي روبه‌رو مي‌شود. چنين جامعه‌اي نيازمند تقويت است اما تقويت جامعه با هر نگاهي به آن هم ممكن نيست، زيرا بسياري از مشكلات و بحران‌هاي تضعيف‌كننده موجوديت جامعه برخاسته از نگاه معيوب به جامعه است. براي تقويت جامعه ابتدا بايد نگاه به آن را تصحيح كرد، چون تفاوت بسياري ميان نگاهي كه جامعه را يك موجوديت منفعل و اثرپذير مي‌بيند با نگاهي كه براي جامعه موجوديتي مستقل و اثرگذار قائل است، وجود دارد.

نگاهي كه جامعه را موجوديتي شكل‌پذير مي‌بيند تصور مي‌كند كه مي‌توان جامعه را به شيوه‌هاي گوناگون مثل وضع قوانين و كنترل‌هاي اجرايي به شكل و جهت مطلوب درآورد. ولي اين تصور نسبت به جامعه معمولا گرفتار چرخه‌اي معيوب مي‌شود و نتايجي معكوس و حتي خطرناك به بار مي‌آورد.

زيرا جامعه موجوديتي فقط اثرپذير نيست بلكه موجوديتي مستقل و اثرگذار هم هست در نتيجه نسبت به تصميمات و اقدامات صاحبان قدرت واكنش نشان مي‌دهد. جامعه برخي تصميمات و قوانين را با آغوش باز مي‌پذيرد و برخي ديگر را پس‌مي زند. دشواري اما از آنجا آغاز مي‌شود كه صاحبان چنان نگاه معوجي، منطق مقاومت جامعه را درنيافته و اين مقاومت را به مخالفتِ آحاد و افراد مردم تعبير و تفسير مي‌كنند. در نتيجه در پس ذهن‌شان جامعه را «حريف» و «مخالفِ» خود مي‌بينند كه بايد به هر طريق تكليفش را معين كرد. طبيعي است كه در ميدان كشمكش و نزاع هم نمي‌توان و نمي‌بايد به حريف و مخالف اعتماد كرد.

اين ناخرسندي و بي‌اعتمادي نسبت به جامعه، غالبا به اتخاذ تصميمات نادرست بعدي مي‌انجامد و مقاومت‌هاي تازه‌اي را در جامعه برمي‌انگيزد. از آن سو، افراد جامعه هم به علت عدم اقناع نسبت به درستي و كارايي تصميمات و قوانين، اعتمادشان را به كفايت مديران از دست مي‌دهند و آنها را بيگانه با مسائل خود مي‌پندارند. تداوم و استمرار اين چرخه مخرب و خودفزاينده، شكاف ميان ملت و دولت را گسترش خواهد داد.

علاوه بر اين، ناآشنايي با پيچيدگي‌هاي جامعه و بي‌اعتمادي به آن، امكان بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي جامعه براي حل مشكلاتش را نيز از ميان مي‌برد. در نتيجه براي رويارويي با مشكلات جامعه، بيشتر به گسترش طول و عرض دستگاه بروكراسي پرداخته مي‌شود يا تصويب قوانين تازه يا اعمال كنترل‌هاي بيشتر، بي‌اعتنا به تاثيري كه اين اقدامات در عمل دارند.

اما نگاهي كه براي جامعه موجوديتي مستقل و اثرگذار قائل است، قبل از هر چيز موجوديت جامعه را به رسميت مي‌شناسد و سعي در شناخت هرچه بهتر آن دارد. اين نگاه اساسا در پي شنيدن «صداي جامعه» و پاسخ مناسب به آن است، چون مي‌داند كه بهترين راه براي رسيدن به اهداف حكومت، گفت‌وگو با جامعه و بسيج منابع و ظرفيت‌هاي موجود در آن است. بنابراين به جاي «دستكاري» جامعه، به «بازشناسي مستمر» پويش‌هاي دروني آن و «همنوايي» با اين پويش‌ها مي‌پردازد. در اين نگاه مناسبات جامعه و حكومت آرايش ديگري مي‌يابد و جامعه نه به عنوان حريف و مخالف، بلكه «همراه» و «همسفر» حكومت در پيمودن مسيري واحد ديده مي‌شود. در نتيجه، «اعتماد به جامعه» و تلاش براي افزايش قدرت آن نيز موجب تقويت حكومت تلقي مي‌گردد نه تضعيف آن.

در واقع تنها در چارچوب اين نگاه است كه «تقويت جامعه» مفهوم و مصداق واقعي خود را پيدا مي‌كند و امكان تحقق «جامعه مدني» فراهم مي‌شود. جامعه مدني صداي مردم است و حكومت نيازمند شنيدن اين صدا و پاسخ مناسب به آن است. اما صداي مردم وقتي شكل مي‌گيرد كه از سطح زمزمه‌هاي پراكنده فردي و همهمه‌هاي گروهي عبور كرده و در قالب تشكل‌هاي مختلف اجتماعي به ساماني مشخص برسد و در فرآيندي از گفت‌وگوي جمعي تصعيد يافته و در جامعه پژواك مناسب بيابد. تشكل‌هاي اجتماعي، از گروه‌هاي داوطلبانه و سازمان‌هاي مردم‌نهاد و انجمن‌هاي صنفي و مدني گرفته تا احزاب سياسي و نظام پارلماني مبتني بر رقابت حزبي، محمل مناسبي است براي ارتباط افراد همسودِ جامعه با يكديگر و گفت‌وگوي آنها با هم و با مديران جامعه، البته در فضايي آزاد و قانونمند.

در اين نگاه، جامعه مدني همراه و حامي حكومت است، چه در مسير رسيدن به اهداف و آرمان‌هاي درازمدت و چه رفع يا كاهش مشكلات و آسيب‌هاي موجود.

نبايد از ياد ببريم كه براي بهبود اوضاع جامعه، تنها قصد نيك كافي نيست و بايد جامعه را هم به درستي شناخت. بدون داشتن نگاهي واقع‌نگرانه نسبت به جامعه و پيچيدگي‌هاي آن، نه‌تنها امكان تحقق اهداف مطلوب از دست مي‌رود بلكه موجوديت جامعه نيز با تهديد روبه‌رو مي‌شود. دستيابي به چنين نگاهي در گروي جدي گرفتن علوم انساني و به ويژه دانش جامعه‌شناسي است. جامعه‌شناسان نقش مهمي در اصلاح نگاه‌هاي معيوب نسبت به جامعه دارند.

٭براي استاد عزيزم دكتر قانعي‌راد كه قلبش براي جامعه مي‌تپيد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون