اغلب اوقات شعر سرودن آسانترين كار روي زمين به نظر ميرسد. برخي تصور ميكنند شعر سرودن كاري ندارد و يك قطعه شعر از كلمات دستوپا شكستهاي است كه روي كاغذ نقش بسته كه اغلب به شكل مختصر و كوتاه داستاني را روايت ميكند و در منطق آن از پول خبري نيست؛ شعرها شهري را آباد نميكنند، بيماري را درمان نميكنند، گرسنهاي را سير نميكنند يا حتي راهحل مشكلات عاجل جامعه هم نيستند. اما همين كلمات ساده وقتي با خيال در هم ميآميزند، به نيرومندترين شكل شكوفا ميشوند و تاثيري شگرف بر مخاطب ميگذارند. در واقع خيال شاعرانه ممكن است براي بعضيها عجيب به نظر برسد به همين دليل انتظار نميرود كه نوشتن چند كلمه روي كاغذ سنگيني شيمي درماني، يا استفاده از آنتي بيوتيك يا دستگاه امآرآي را از روي شانههاي بيمار بردارد. اما وقتي شعري تاثيري عميق داشته باشد، اغلب گيج و مبهوت ميشويم.
دكتر رافائل كمپل، استاديار پزشكي دانشگاه هاروارد كه براي سرايش كتاب مجموعه اشعارش برنده جايزه بينالمللي شده، شعر را براي بيماران حياتي ميداند. مجموعه شعر «من انساني ديگر بودم؛ سفري به دنياي تازه» در رقابت آزاد با شاعران ديگر برنده جايزه ملي شعر شد. از آن زمان او چند كتاب ديگر شعر نيز منتشر كرده است. او ميگويد: «وقتي ما شعري تاثيرگذار ميخوانيم يا ميشنويم، احساس گويندهاش را حس ميكنيم. ما با اين كلمات غوطهور شدنمان را در تجربه ديگري تجربه ميكنيم.»
افرادي كه با مسووليت پرچالش تدريس يا مراقبت روبهرو هستند انتقال فكر را به نسل بعدي پزشكان بسيار ضروري ميدانند. تعريف تجربي انتقال فكر با اين روش ميتواند كاري كند كه هيچ مقاله يا پاور پوينتي از عهده انجام آن برنميآيد. به عنوان مثال انتقال دروس و تجربياتي كه در دانشكده پزشكي آموختهايم ضروري است. روش تدريس استاد بر چه مبنايي است، به عنوان مثال، چگونه با مرگ مواجه شويم؟ با مرگ، درگذشت و فوت يا اجساد چطور بايد روبهرو شد؟ اينها از جمله موضوعاتي هستند كه رويارويي با آنها براي هر كسي آسان نيست، اما واقعيت دنياي پزشكي اين است كه پزشكان و پرستاران بايد با اين حقيقت عريان و سرد دستوپنجه نرم كنند. چه زماني شهامت و شكيبايي پا گذاشتن به فضايي را داريم كه جسدي در آنجا حضور دارد؟ جايي كه مذاكرهاي دلسردكننده و پيچيده ميان گرداب ما و جانمان در ميگيرد؟
جواب اين سوالها جزو چيزهايي نيست كه شما بتوانيد با جستوجو در اينترنت پاسخشان را پيدا كنيد.
اين يكي از شعرهاي رافائل كمپل است كه بر اساس تجربيات پزشكياش نوشته است:
تو ميگويي، اين كار براي خود انجام ميدهم
بيرون،
بيماران منتظرم هستند
شايد برف هم بيايد؛ همه ما منتظر مردگانمان هستيم تا بيايند
همه ما تنها اميدواريم كه درد زيادي نداشته باشد
تو ميگويي «گويي اينجا ديگر تنها نيست»
من آنها را كاويدهام، همانند برشي عميق و قرمز،
فقط مجروح بودند در حالي كه صدمه زيادي نديدند
كمپل برنده جايزه شعر، كسي است كه در دل مرگ غوطهور شد و اين تجربه را در قالب كلمات آورده است.
رييس جايزه ملي شعر درباره اين شعر ميگويد: «من كتابها و مقالات بسياري درباره رويارويي با مرگ خواندهام، اما آن شعرها مرا دچار حسي كه اين چند خط كرد، نكردند.»
از سوي ديگر گاهي بيماران در مواجهه با بيماري احساسات درونيشان را از تجربه سختي كه پشت سر گذاشتهاند به شكل شعر در ميآورند، چراكه شعر جانمايه آنهاست؛ كلماتي است كه احساسات واقعي را بهتر از نثر ميتواند منتقل كند.
سال 2008 زماني كه جان آپدايك، رماننويس و منتقد امريكايي، به سرطان ريه مبتلا شد، شرايط خود را در شعرهاي دنبالهدار مستند كرد كه پايه و ستون اصلي كتاب «نقطه پاياني» شد. هرچند آپدايك شعرهايش را ميان نوشتههايش در قالب رمان، داستانهاي كوتاه و مقاله منتشر كرد، اما آشكار است كه او در پايان آنها را به صورت نظم در آورد، احتمالا اين موضوع به اين خاطر بوده كه اختصار نسبي و تركيب تغزلي آنها به ترتيب وقوع وقايع بوده است.
شعر ميتواند در بازگرداندن صداي بيماراني كه خود را در استيلاي اقدامات پزشكي گم كرده و بدون صدا ميبينند كمك كند. كمپل كه در دانشگاه لزلي نويسندگي تدريس ميكند، گاهي اشعاري را ميان بيمارانش توزيع ميكند و از اين شعرها در دنياي پزشكي ابزاري بيبديل ميسازد.
بايد گفت شعر و علوم انساني در عالم پزشكي شكوفا شدهاند. بسياري از مدارس پزشكي، منابع علوم انساني را هم در فصول درسيشان تعريف كردهاند. از سوي ديگر مجله تخصصي بلويوف روي تفاسير خلاق چالشهاي پزشكي و آسيبپذيري آن تمركز كرده است. بسيار واضح است كه پزشكان و پرستاران به مهارتهاي خلاقي كه علوم انساني پيشنهاد ميدهد نياز دارند تا مراقباني موثر و دانا باشند.
شعر در انتقال بخشي از تجربههاي پزشكي كه در كتابهاي درسي وجود ندارد كمككننده است و از همين لحاظ اهميت بسزايي دارد. از سوي ديگر، شعر ايدههاي خلاق آموزشي ارزشمند براي پزشكان به همراه دارد. نكته ديگري كه اهميت اين مقوله را بيشتر ميسازد به بحث تفسير استعارهها در دنياي پزشكي ميپردازد. تفسير استعارهها يك مهارت مهم باليني در تشخيص بيماريهاست. اغلب علايم بيماران با رفتار استعاري اعلام ميشود و پزشكان نياز دارند روش تفسير اين استعارهها را بشناسند. ممكن است يك شعر ويراني فرد را از بيماري مزمن تغيير ندهد اما ميتواند حس ارتباط انساني ميان پزشكان و بيماران را باعث شود.
دكتر جك كولهان، استاد دانشكده پزشكي دانشگاه نيويورك از ديگر پزشكاني است كه به شعر در طول درمان بيماران اعتقاد دارد. او تاكنون دومجموعه شعر به نامهاي «دستكش بافتني» و «اولين عكسها از بهشت» را منتشر كرده است.
او ميگويد: «مطمئنا از شعر در بعضي عملها و آموزشهايم استفاده ميكنم. در بيماراني كه بيماري مزمني دارند، در برخي موارد بيماران را تشويق ميكنم كه شعر يا يادداشتهاي روزانهشان را بنويسند. در بعضي موارد هم به اعضاي خانواده توصيه استفاده بيشتر از شعر براي بيمار را دارم. گاهي اوقات شعر آرامبخش است. در مواردي از بيماران ميخواهم به شعرها به شكل ادبي جواب دهند. البته اين شيوه خيلي معمول نيست.»
اهميت شعر در دنياي پزشكي آنقدر بوده كه جايزهاي به نام «بقراط» در سال 2009 توسط دونالد سينگر، استاد دانشگاه، شاعر و مترجم راهاندازي شد. هيات موسسان اين جايزه به اميد اينكه چشماندازهاي ملي و بينالمللي در موضوعات تاريخي و معاصر شعر و پزشكي متحد شوند اين جايزه را راه انداختهاند. اين جايزه در بخشهاي دانشجويان پزشكي، محققان و همچنين دانشمندان برگزار ميشود. همچنين بخشي از اين جايزه به شعرهاي منتشر نشده با موضوع پزشكي اختصاص دارد.
پزشكي مانند الهامي براي نوشتن شعر است، تاثير شعر خلاق از روي تجربههايي كه به وسيله بيماران نوشته شده، يا شعرهايي كه از سوي خانواده، دوستان و مراقبان آنها نوشته شده است، احساسات عميقي هستند كه ميتوانند روي هر مخاطبي تاثيرگذار باشند.