دورنماي رابطه ايران
و ايالات متحده
احسان شمس
چندي پيش وزير امور خارجه ايالات متحده در بدو تصدي منصب خود، سياست كلي كشورش را در مورد ايران برشمرد. در هفته گذشته نيز وزير امور خارجه كشورمان، در پاسخ به آن، شروطي حدودا در پانزده بند برشمرد. مقايسه اين دو متن دورنماي كلي روابط سياسي ايران و ايالات متحده را به خوبي روشن ميكند. پمپئو در سخنراني خود عمده مشكلات خاورميانه را برگردن ايران انداخته و ايران را به نقض قطعنامههاي شوراي امنيت، چه در حوزه موشكي و چه حقوق بشري متهم ساخته است. علاوه بر اينها نقش ايران را در سوريه و عراق مخرب دانسته، حزبالله لبنان كه مورد حمايت آشكار ايران است را تروريسم انگاشته و ايران را كشور حامي تروريسم معرفي كرده است. همچنين او توهينهايي را مستقيما متوجه ارشدترين مقامهاي سياسي ايران كرد. بر كسي پوشيده نيست كه گفتار پمپئو چقدر به قرائت نتانياهو و بنسلمان نزديك بوده و زباني واحد را يادآور ميشود.
در مقابل، دكتر ظريف هم دست به قلم برده و شروطي را براي ايالات متحده برشمرده كه ميتوان با توجه به فاصله زماني نسبتا طولاني ميان اين گفت و شنود، آن را با تامل و موضع رسمي كشور تلقي كرد. اول از همه اينكه ايالات متحده دست از حمايت از اسراييل بركشد و از خاوريانه خارج شود و در مسائل آن دخالت نكند. ديگر اينكه ضمن يادآوري نقش ايالات متحده در كودتاي 28 مرداد يا حمايت ايالات متحده از صدام، خواسته كه دست از حمايت از ديكتاتوري بردارد. همچنين ضمن محكوم كردن توهينها به مقامات، خروج ايالات متحده از برجام را برشمرده و آن را نشانهاي آشكار از عدم امكان اعتماد به ايالات متحده دانسته و گواهي واضح دال بر بدعهدي او. همچنين ايالات متحده را به صورت تلويحي در ترور دانشمندان هستهاي ايران يا جنگ سايبري و انتشار ويروس در تاسيسات هستهاي ايران مقصر دانسته است. از سوي ديگر وجود تحريمها و زنداني كردن ايرانيان خارج از كشور به جرم دورزدن تحريمها و همچنين مصادره اموال ايران در خارج از كشور را به بهانههاي واهي، بهشدت ناعادلانه ميبيند.
نگاهي به اين دو موضع متقابل گوياي همهچيز است. اولا يكي از نقاط اتكاي نظامي ايران برنامه موشكي اوست. در سالهاي پس از انقلاب، ايران به علت وجود تحريمها و جنگ تحميلي امكان دسترسي به تسليحات مدرن را نداشته و به جاي آن با تكيه بر قوت داخلي به توسعه برنامه موشكي خود پرداخته، تا بازدارندگي خود در خاورميانه را حفظ كند. كمبودي كه در جنگ تحميلي به وضوح در مساله جنگ شهرها ديده شد. بنابراين بسيار غيرمنطقي است كه از ايران خواسته شود نقطه توازن نظامي خود را از دست بدهد و در ازاي آن چيزي دريافت نكند. مساله موشكي ايران خط قرمز دكترين دفاعي ايران است و بر سر آن مذاكرهاي نخواهد كرد. در مورد مساله حقوق بشري نيز ايالات متحده ثابت كرده كه اين موضوع بازيچهاي بيش نيست. از تمام حكام عرب منطقه كه به صورت موروثي به حكومت ميرسند، حمايت ميكند اما تنها دموكراسي مستقر در منطقه را محكوم به نقض حقوق بشر ميكند. درست است كه در اين رابطه در كشور كمبودهاي بنياديني وجود دارد، اما در مقام مقايسه با بسياري از كشورهاي منطقه، ايران پيشروست.
مساله برجام نيز همينگونه است. دولت ايالات متحده ثابت كرد كه مذاكرهكنندهاي قابل اعتماد نيست و به راحتي نتايج به بار آمده را زير سوال ميبرد.
پس چگونه ميتوان دوباره با او به مذاكره نشست؟ اصولا دولت ترامپ برخلاف سلف خود، اعتقادي به ديپلماسي ندارد. بلكه سعي دارد با توسل به زور، مسائل بينالمللي را حل كند. اتفاقات كره شمالي خود گواه اين ماجراست. نگارنده به نتايج صلح شبهجزيره كره بسيار بدبين است و حداقل در كوتاهمدت نتايجي ملموس را متصور نميداند. در مورد خروج ايالات متحده از خاورميانه و مساله اسراييل هم همينگونه است. اسراييل از سرزمينهاي اشغالي دست نخواهد كشيد و ايالات متحده هم از حمايت از او. در مقابل، كشورهاي ديكتاتور و خودكامه منطقه مانند عربستان و بحرين به حمايت نظامي ايالات متحده نيازمندند و ايالات متحده به نفت آنان براي كنترل اقتصاد جهان. بنابراين همانطور كه دكتر ظريف در خاتمه نامه خود يادآوري ميكند، با سياست فعلي ايالات متحده، توقع تغيير در آنان و تحقق شروط ايران، بسيار دور از منطق است و ايران چنين توقعي ندارد. اين گفته يعني راهي براي مذاكره وجود ندارد.
نگاهي به اين توقعات و اوضاع خاورميانه حكايت از آن دارد كه رابطه سياسي و حل مشكلات فيمابين ايران و ايالات متحده امريكا در ميانمدت نيز بعيد است. در دولت اوباما، ايالات متحده چندين بار براي رفع مشكلات اظهار آمادگي كرده و در عمل هم قدمهاي جدي برداشت. اما مقامات ارشد ايران مذاكرات بيشتر با ايالات متحده را نفي كردند و اكنون تقابل بيشتر شده و ايالات متحده از اهرمهاي بيشتري براي فشار بر ايران استفاده خواهد كرد و ايران نيز بر توسعه برنامههاي موشكي خود خواهد افزود. دورنماي سپهر سياسي ايران و ايالات متحده بسيار تار است.
كارشناس مسائل سياسي