ادامه از صفحه اول
ايستادن با كمترين هزينه
اينبار اما رييسجمهور از ايستادن در شرايط پيش رو با «كمترين هزينه» حرف ميزند. اين كم كردن هزينه نيز، چه در حوزه داخلي و چه خارجي، نه در دست مردم كه در دست همان دولتمردان و بزرگان عهدهدار مسووليت تصميمات هزينه ساز كلان است. ايستادن با «كمترين هزينه» مستلزم باز تعريف تصميمات «هزينهساز» پيشين است و در اين مسير و با نگاهي به آينده اخذ «تصميماتي دشوار». مردمي كه سالها ايستادن را تمرين و تجربه كردهاند چنانچه در تصميمات كلان و هزينهساز آنگونه كه بايد و در چارچوب موازين حكمراني خوب به بازي گرفته شوند، سايه قانون را فارغ از برداشتهاي مبسوط سياسي و قضايي و متاسفانه انگهايي ناچسب در آن، بر سرشان ببينند و نيز شاهد اتخاذ تصميماتي دشوار براي بازي آبرومندانه در صحنه جهاني در چارچوب منافع ملي و مديريت شايسته منابع، امكانات و توقعات، باشند، بيشك تن به دشواريها داده و در برابر زورگوييها نيز مقاومت خواهند كرد. اين مشاركت جز با ميدانگشايي براي حضور بيمانع نخبگاني شجاع، دلسوز و واقعنگر و حتي دگرانديش در مجاري و مجالس تصميمسازي ممكن نيست. وقتي مردم نتوانند چنين عناصري را به هر دليل و با هر نگاهي بر كرسي نمايندگي مجالسمان ببينند و حرفهاي شان را بشنوند، وقتي رسانههايمان آن طور كه بايد امكان تاباندن نوري بر واقعيت تصميمات هزينهبر و تحليل واقعگرايانه سياستها و تكگوييها نداشته باشند، بعيد ميدانم شرايط لازم براي «ايستادگي كمهزينه» در شرايطي دستپخت چه دوستان و چه دشمنان آنطور كه رييسجمهور بر آن انگشت گذاشته، فراهم شود. ايستادگي وقتي پرهزينه باشد و كمرشكن و در غياب شرايط سياسي و اقتصادي پيش گفته، واقعيات حيات عمومي در آن ناديده گرفته شده باشد، به هر حال در نقطهاي شكسته خواهد شد؛ با هزينههايي كمرشكنتر و چه بسا غيرقابل جبران.
رييسجمهور نيز اگر قصد پيشبرد راهبرد خود را دارد، بايد بلافاصله تمهيدات لازم براي پيگيري سخنان خود با مديران ارشد دولت را فراهم كند؛ با رايزني در همه سطوح و با ايجاد ساز و كارهايي مبتكرانه و شجاعانه براي به بازي گرفتن همه انديشهها و گرايشات. قبلا در يادداشتي ديگر در اعتماد از ضرورت نقش آفريني او در ايجاد «مجمع عقلايي» ديگر گفتهام، همان قدمي كه در مجلس دوم در راستاي حل و فصل مساله جنگ برداشت.
پيششرطهاي مقاومت
يا هجوم به سفارت عربستان، بهترين هدايايي بود كه دشمن را خوشحال ميكرد.در شرايط سخت فعلي هم ديپلماسي بايد محور سياست خارجي باشد و تصميمگيران نظامي و امنيتي دور محور ديپلماسي باشند تا امكان كم كردن مشكلات به وجود آيد.
3- در داخل براي مقاومت مورد نظر دكتر روحاني بايد مقدماتي تحقق پيدا كند. از يك سو مديران عاليرتبه و قواي مختلف بايد به كمك يكديگر بيايند. روياروييهاي آشكار و مواضع متضاد و روكمكنيهاي قوا از يكديگر نميتواند وحدت بياورد.
جناحهاي تندرو بايد مديريت شوند و خطر وضع فعلي به آنها گوشزد شود كه از شكست دولت يا پاره شدن برجام توسط ترامپ حس خوبي پيدا نكرده و حملات را به جاي كاخ سفيد نثار خيابان پاستور نكنند.
گروههاي ميانه رو هم توجه كنند كه دولت را بايد مرتب نقد كنند ولي كارشكني و بالا بردن توقعات مردم تاثيري در بهبود شرايط ندارد.
4- مسوولان كشور براي جلب اعتماد ملي و يكپارچه شدن مردم در شرايط ويژه فعلي و براي كاستن از بار سنگين اقتصادي بايد واقعيتهاي جامعه مورد توجهشان باشد. جيب مردم به كارتابلهاي آنان كه همهچيز در ميان اوراق آنها آرام است، وصل نيست.
همچنين از مهمترين نكات، مهربان ومحترم حرف زدن با مردم است. البته كه مسوولان توان دارند پشت تلويزيون و رسانههاي يكسويه تند و خشن و بياعتنا به خواست مردم حرف بزنند. اما قطعا در بحرانها آن بيحرمتيها تاثير خودش در شنيده نشدن حرفهاشان را دارد و نكته آخر اينكه در شرايط بحراني فعلي كمي توجه به خواستهايي كه تفاوت سياست نشان داده شود ضروري است. عملا حس همدلي بايد از سوي مديريت كشور انتقال پيدا كند.