لزوم واقع بيني در سياست خارجي
كوروش احمدي
با توجه به خروج تيم ترامپ از برجام به سختترين شكل ممكن، گرايش به افراطيگري بيشتر در تيم امنيتي ترامپ با توجه به اخراجها و انتصابهاي اخير و آتي، عزم امريكا براي اعمال تحريمهاي هستهاي به شكلي كاملا بيسابقه، همسويي و هماهنگي شماري از كشورهاي منطقه با واشنگتن و انفعال ديگران، اكنون ايران در يكي از حساسترين مقاطع تاريخ 40 ساله اخير خود قرار دارد. در چنين شرايطي، واقع بيني در سياست خارجي از هر چيز ديگر مهمتر است. برجام نقش تاريخي و مثبت خود را بازي كرده و براي يك دوره دو، سه ساله فرصتي براي تنفس ايجاد كرد. اكنون تيم ترامپ به خاطر خروج از برجام و نيز به دلايل متعدد ديگر حداقل از نظر سياسي در نوعي انزوا در سطح بينالمللي قرار گرفته است. ايران به عنوان طرف اصلي برجام نه تنها در رابطه با منافع ملي خود و سرنوشت مردم، بلكه در ارتباط با حفظ انسجام و تقويت جبهه جهاني ضد ترامپ يعني جبهه جهاني ضد يكجانبهگرايي مسووليتي مهم و تاريخي برعهده دارد. از اين رو وزير خارجه بايد تا حداكثر ممكن براي حفظ برجام تلاش كند و به بخشهاي مختلف نظام و نيز به عموم مردم توجه دهد كه از دست رفتن برجام راه را براي لطمات بسيار بيشتر به كشور هموار خواهد كرد. فروپاشي برجام از طريق خروج ايران از آن به معني اعاده تحريمهاي شوراي امنيت خواهد بود و بهانهاي به تيم ترامپ براي اعمال فشار بيشتر بر اروپا و آسيا و بقيه كشورها براي اعمال تحريمهاي بيشتر خواهد داد. ضمن اينكه بازگشت به غنيسازي تنها در صورتي منطقي است كه ما به محصول حاصله نياز مبرم و فوري داشته باشيم. دكتر ظريف به خوبي ميداند كه ترامپ به خاطر حفظ پايگاه راي خود در داخل، نه تنها ما بلكه جهاني را به چالش كشيده، و به عقب راندن او مستلزم حفظ و تقويت جبهه جهاني ضد ترامپ است. واقع بيني مورد اشاره در حوزه مذاكره يا عدم مذاكره با امريكا نيز بايد مبناي تصميمگيريها باشد. فاكتورهاي ذهني و غيرواقعبينانه در جريان بررسيهاي جاري در اين رابطه نبايد مبناي كار قرار گيرد. بايد توجه داشت كه مذاكره يك ابزار بسيار عادي و متداول در ديپلماسي است و هيچگاه به معناي سازش يا تسليم تلقي نشده و نميشود. مذاكره ميتواند تنها صرفا يك تاكتيك براي خلع سلاح طرف مقابل و گرفتن حربه عوامفريبي و وارد كردن اتهام باشد.