ده- دوازده ساله بودم و همراه مادرم به بازارچه محلهمان رفته بودم. مادرم ميخواست پارچه بخرد. پارچهاي را انتخاب كرد و قيمتش را پرسيد.
فروشنده قيمت پارچه را گفت و بعد گفت: حضرت عباسي دارم ارزان ميدهم.
مادر بغض كرد، اشك در چشمش حلقه زد و به زبان تركي به پارچه فروش گفت: جانم به قربان اسم حضرت عباس. اسم حضرت عباس براي كارهاي بزرگ است، براي پارچه فروختن نيست.
مادرم سواد نداشت، اما مثلِ اغلب مردمِ عامي و اُمّي، معرفت داشت، آنقدر كه بداند اسم حضرت عباس براي كارهاي بزرگ است، نه براي گذران امور روزمره.
اين «معرفت» گمشده بزرگِ روزگار ماست. روزگارِ ما كه دوران پرشماريِ دبيرستان و دانشگاه و مدرسه علميه و پژوهشگاه و دكتر و مهندس و مجتهد و پژوهشگر و مولف و مترجم است.
فرهنگ ملي و دين، دو سرمايه بزرگ و دو تكيه گاه اصلي مردم ايران است؛ و از اين دو سرمايه بزرگ، در طول تاريخ كارهاي بزرگ و گرهگشاييهاي مهم برآمده است.
نزديكترين آنها به روزگار ما، پايداري جانانه مردم است در برابر اشغالگرانِ بعثي و ديوانگيهاي صدام و حاميانِ مغرور و سرمست او.
در آن روزهاي سخت و هولناك بود كه يااباالفضل و ياحسين و يا زهرا عليهم السلام، عهدهدار مهمات امور بود؛ همان روزهايي كه دشمنان ما مهماتشان از شرق و غرب ميرسيد وما دستمان خالي بود.
آنان كه اين گرهگشاييهاي بزرگ را از آن نامهاي متبرك ديدهاند، لابد اينقدر معرفت دارند كه بدانند اين نامهاي نوراني و اين سرمايه عظيم، براي گذرانِ امور روزمره نيست.
خرج كردن از دين و تقدس بزرگانِ دين، براي پيشبردِ منويات فردي و سلايق شخصي و منافع حزبي و جناحي، بيگمان اسراف خسارتبار و ناسپاسي بزرگ است.
آن قدر گفتهاند و شنيدهايم كه برايمان عادي شده است و گاهي عظمت موضوع را فراموش ميكنيم.
- يكي ميگفت: اين يارانه پول امام زمان عليهالسلام است. (به جاي آنكه بگويد: پرداخت يارانه نظر مشاوران اقتصادي دولت است).
- يكي ميگفت: راي دادن به اين فهرست انتخاباتي، دل حضرت حجت عليهالسلام را شاد ميكند. (به جاي آنكه بگويد: به نظر من اين فهرست انتخاباتي مناسبتر از بقيه است.)
- يكي ميگفت: جواناني كه ظواهرشان مطابق الگوي مورد نظر ما نيست، علمدار دشمنان دين هستند. (به جاي آنكه بگويد: به نظر من جوانان اگر ظواهرشان مطابق اين الگو باشد مناسبتر است.)
- يكي ميگفت: اگر به رقيب ما رأي بدهيد در اردوي ابن زياد شمشير زدهايد. (به جاي آنكه بگويد: برنامه دوستان ما از برنامه رقيبان، كارآمدتر است.)
- يكي ميگفت: اي گريه كن مصائب اهل بيت، اگر بچه هياتي هستي يادت باشد كه فردا به فلان فهرست رأي بدهي. (به جاي آنكه بگويد: ... اين جا يعني هيات عزاداري و گريه بر مصائب اهل بيت عليهم السلام، محل تبليغ انتخاباتي نيست.)
- يكي جلوي در ورودي دانشگاه نوشته بود: پوشش خواهران دانشجو فقط بايد از رنگهاي اسلامي (مشكي، قهوهاي، سرمهاي) باشد. (به جاي آنكه بگويد: طبق آيين نامه اداري اين سه رنگ براي پوشش دانشجويان انتخاب شده است.)
- يكي ميگفت: اين ورزش زنان همان صفبندي فتنهگرانِ جنگ جمل است. (به جاي آنكه بگويد: من ورزش زنان را، به اين صورت فعلي، خوش نميدارم.)
- يكي فرياد ميزد: به عشق حسين(ع) به فلان لايحه رأي بدهيد. (به جاي آنكه بگويد: من دوست دارم فلان لايحه تصويب بشود.)
اين نوع اسراف در بهرهگيري از دين و دلبستگي مردم به اولياي خدا نمودهاي گوناگون دارد كه نيازي به برشمردن آنها نيست. تنها تامل در اين نكته لازم است كه اگر چه، دين سرمايه پايان ناپذير و كوثر فزاينده خير و بركت است، اما اينگونه نيست كه در برابر اسراف و ناسپاسي انسانها، صاحب دين يعني خداوند غيور، آدميان را به خود واگذارد.
يكي از تبعاتِ اين ناسپاسي، سلب اعتماد و رويگرداني مردم از مسرفان و ناسپاسان است.