صداي مخالف
بسيج همگاني اصولگرايان براي دفاع از موسسه ثامن
با گزارش روزنامه شرق و واكنش فضاي مجازي از موسسه ثامنالائمه شرايط براي رسانههاي اصولگرا تغيير كرد. آنها كه تا پيش از اين بانك مركزي را متهم ميكردند چرا با موسسات مالي غيرمجازي مقابله نكرده است، حالا حرفهاي مدير موسسه را با پژواكي بلند، بازتاب ميدهند. شبكه سوم سيما تريبوني يك طرفه در اختيار احسان عليخاني قرار داد تا از خودش دفاع كند.
صبحنو و بخشي ديگر از رسانههاي اصولگرا حالا در چرخشي عجيب بعد از سكوت و بيتفاوتي نسبت به اين دادگاه و فساد حاكم بر آن موسسه، از در دفاع از موسسه برآمدهاند و در گزارشهاي خود حرفهاي يكجانبه مديرموسسه در حمله به دولت و بانك مركزي را به طور كامل پوشش ميدهند. بدون آنكه به حرفهاي وكلا و كارشناسان بانك كوچكترين اشارهاي كرده باشند. صبح نو در گزارش خود تمام حرفهاي متهم را منتشر كرده كه در بخشي از آن بانك مركزي و دولت متهم شدهاند. او گفته بود: «روند فعاليت موسسه رو به جلو حركت ميكرد كه ما از اين اتفاق خوشحال شديم، اما در تاريخ 25/5/94 به يكباره مسوولان بانك اعلام كردند موسسه اعتباري ثامنالحجج غيرمجاز است كه باعث شوك و تعجب ما شد. و چرا مسوولان بانك مركزي در تلويزيون اين مساله را مطرح كردند كه مشكلات فراوان به وجود آمد؟ من آنچه در توان داشتم گذاشتم و سكوت كردم، آنها چهار سال از همه نظر ما را تخريب ميكردند و مسوولان عليه ما در رسانهها صحبت ميكردند.» اين درحالي است كه مديرمسوول همين روزنامه هفته گذشته در توييتي مدعي بود اخبار مربوط به اين موسسه را اصولگراها پوشش دادند و حالا اصلاحطلبان تازه صدايشان در آمده است.
جوان: فعالان رسانهاي انقلاب، بهنود را از ظرفيتهاي انقلاب ميدانند
روزنامه جوان در اقدامي عجيب در صفحه اول خود پاسخ سردبير اين نشريه را به بيبيسي فارسي منتشر كرد و نوشت: «بهنود ديگر از عهده ديدهباني براي «گزارش به خاك انگليس» برنميآيد». نويسنده در ادامه به ملكه انگليس توصيه ميكند: «پيشنهاد ما به ملكه، تغيير چشمهايش در برنامه ديدهبان بيبيسي فارسي است. هرچند ممكن است ملكه، همسن و سالهاي خود را به جوانان ترجيح دهد.» اين مقاله مفصل كه بخش مهمي از صفحه اصلي روزنامه جوان در روز يكشنبه را به خودش اختصاص داده بود و به قلم سردبير آن نگاشته شده، مينويسد: «براي ديدهباني از بيبيسي يك انگيزه ديگري هم دارم و آن هم اشاره به سخني متفاوت است. چندي پيش در جمع برخي فعالان سياسي و رسانهاي معروف به جبهه انقلاب بودم كه بحثي درباره رسانههاي خبري «دشمن» به ميان آمد. يكي از ايشان كه از ديگران خردمندتر مينمود با سعه صدر بيشتر به بحث وارد شد و گفت: «من امثال عطاءالله مهاجراني و مسعود بهنود را در چارچوب همين انقلاب (مثلا ظرفيتهاي انقلاب) ارزيابي ميكنم و دشمن آن نميدانم.» سردبير اين روزنامه به اين پرسش كه بهنود را در زمره ظرفيت انقلاب اسلامي ميداند، يا نه مينويسد: «اين سخن براي عدهاي سنگين ميآمد، زيرا كه بهنود شاه دوست كه خود تاكيد كرده سقف انتظارش، حكومت سلطنتي و كف آن مشروطه سلطنتي است، قاعدتا نبايد با مفهوم انقلاب اسلامي قابل جمع باشد.»
فرستاده ويژه پوتين چه پيغامي براي تهران آورد
مشرق گزارشي منتشر كرده كه در آن مدعي است به مفاد ديدار فرستاده ويژه پوتين و پيام منتقل شده دسترسي داشته و در آن چند موضوع مهم را مطرح ميكند. در درجه اول اين گزارش مدعي ميشود كه در انتخاب ايرواني براي ديدار با «لارونتيف» تعمدي وجود داشته كه به گذشته بازميگردد. به اين معنا كه او پيشتر در انتقال پيامها امانتداري نكرده است: «لاورنتيف كه در ديدار پوتين و ترامپ حضور داشته بر اساس پروتكلهاي معمول بايد با دبير شوراي امنيت ملي ديدار ميكرد كه معاون سياست خارجي و امنيت بينالملل، آقاي ايرواني با وي ديدار كرد. برخي معتقدند احتمالا اين مساله هشدار به او در خصوص امانتداري در انتقال پيام ديدارهاي قبلي به مقامات روس است كه تلاش داشت ملاحظات مقامات رژيم صهيونيستي را در مورد عمليات ارتش سوريه و مشاركت مستشاران ايراني يا نيروهاي مقاومت به شكل ديگر در ديدارهاي دوجانبه آستانه مطرح كند.»نويسنده همچنين مدعي است كه ترامپ به گروههاي تروريستي مخالف سوريه خبر داده است كه ديگر از آنها حمايت نميكند و بنابراين براي ماندن در خاورميانه نياز به همراهي ايران دارد. در نهايت نيز اين سفر را مقدمهاي براي سفر پوتين به تهران دانسته و مينويسد: «لذا سفر لاورنتيف به تهران از يك سو براي مقدمات سفر پوتين و يك حركت جديد در مناسبات اقتصادي با ايران و از سوي ديگر براي رايزني و هماهنگي در روندهاي امنيتي ادلب و روندهاي سياسي ژنو است كه همگي از علائم مثبت در مناسبات در كشور حكايت دارند.»