گروه اجتماعي| در صفحات وب كه عبارت «مراكز درماني خرمشهر» را تايپ كنيد، فقط با يك گزينه مواجه ميشويد؛ بيمارستان وليعصر. خرمشهر؛ شهرستاني با 170 هزار نفر جمعيت در استان خوزستان، فقط يك بيمارستان دارد و بس. بيمارستاني كه آموزشي- دانشگاهي است و تجربه 6 سال اخير خدماتدهي و مراجعات پس از اجراي طرح تحول سلامت هم نشان داده كه با وجود كاهش قابل توجه هزينههاي درمان در مراكز درماني دولتي به دليل تزريق اعتبارات مجزا، كيفيت و نحوه ارايه خدمات به دليل افزايش چند برابري فشار كاري بر كادر درماني اين مراكز، دچار افت و تنزل شده است. در عين حال، هرچه تعداد مراكز درماني دولتي در يك شهرستان كمتر باشد، كاهش كيفيت خدمات، ملموستر خواهد بود. كمبود مركز جامع ارايه خدمات درماني تخصصي در شهرستان خرمشهر در حالي مورد اعتراض شهروندان قرار گرفته كه بيش از 130 هزار نفر از جمعيت اين شهرستان، در مناطق شهري ساكن هستند. در عين حال، مقايسه تعداد ناكافي مراكز درماني تخصصي شهرستان خرمشهر با ساير شهرستانهاي استان خوزستان، اين سوال را ايجاد ميكند كه چرا برخي شهرهاي استان همچون اميديه كه جمعيتي كمتر از خرمشهر هم دارند يا حتي شوشتر كه تعداد جمعيتش تقريبا معادل جمعيت شهرستان خرمشهر است، از تعداد مراكز درماني بيشتري برخوردارند.
رسيدگي، هتلينگ، تكريم ارباب رجوع، امكانات، همه در حد صفر
مطوري؛ از ساكنان خرمشهر در گفتوگو با «اعتماد»، كيفيت خدمات رساني در تنها بيمارستان شهر را از هر نظر در حد صفر ميداند.
«فقط يك بيمارستان داريم؛ بيمارستان وليعصر. اخيرا يك كلينيك هم در كنار بيمارستان ايجاد كردهاند اما وضعيت خدمات دهي واقعا افتضاح است. اين كلينيك در واقع همان درمانگاه سابق است و قبلا هم نوبتدهي درمانگاه بسيار ضعيف بود. حالا اين كلينيك از نظر ظاهر، شيك و آبرومند است اما سيستم نوبتدهي تلفني، همچنان ايراد دارد و براي نوبت يك ويزيت، چند روز معطل ميشويم. هتلينگ بيمارستان فاجعه است. ادب كادر درمان صفر است. بيمارستان دچار كمبود امكانات است اما اگر كادر درمان، برخورد مودبانه و محترمانه با بيماران و همراهان داشته باشند، كمبود امكانات آنقدر به چشم نميآيد ولي متاسفانه مديريت بيمارستان هيچ نظارتي بر رفتار كادر درمان با مراجعان ندارد. شايد هم بايد حق داد كه وقتي يك بيمارستان، تنها مركز مراجعه دهها هزار نفر است، كادر درمان كه تعدادشان هم بسيار كم است، كمطاقت شوند و به تكريم ارباب رجوع توجهي نكنند. »
مطوري در اشاره به كمبود امكانات جراحي در تنها بيمارستان شهرستان خرمشهر كه خدمت رساني به مراجعات جمعيت شهري و 78 روستا را هم بر عهده دارد، از قول يك جراح ارتوپد تعريف ميكند كه: «ميگفت واقعا ميترسم در اين بيمارستان جراحي كنم چون امكانات بيهوشي كافي نيست.»
اين شهروند خرمشهري از كمبود اعتبارات كه به مشكلات تنها مركز درماني خرمشهر دامن ميزند هم گلايه دارد: «تهويه بيمارستان افتضاح است؛ آنهم در اين گرماي 50 درجه و شرجي. چند وقت قبل تهويه مركزي خراب شده بود و پول نداشتند و نتوانستند تهويه را تعمير كنند. براي جابهجايي هوا چند كولر آوردند و تهويه تا مدتها خراب بود تا اينكه يك فرد خير براي تعمير سيستم تهويه كمك كرد. براي مراجعه به پزشك متخصص، بايد راهي آبادان شويم. متخصص مغز و اعصاب و ارولوژيست نداريم و براي كل خرمشهر، فقط يك متخصص قلب داريم.»
مطوري و خانوادهاش، سال 68 و پس از پايان جنگ به خرمشهر بازگشتند اما ميگويد كه تا امروز، هيچ بهبودي در شرايط ساكنان ايجاد نشده و ضعف خدمات درماني كه اصليترين خواسته شهروندان است، مصداق بارز فراموش شدن خرمشهري است كه نماد مقاومت و پايداري است. «بيمارستان سوم خرداد را جابهجا كردند و اسمش را گذاشتند وليعصر. هيچ امكانات دولتي اضافه نشده و اگر چيزي هست و اضافه شده، مردم ساختهاند. بلوارسازي كه در زندگي مردم تاثيري ندارد، منطقه اعيان نشين قبل از انقلاب امروز فقط يك بانك دارد و در اين منطقه از شهر حتي يك عابر بانك هم پيدا نميشود.»
اعتراض مشترك خرمشهريها، فقدان پزشك مقيم است. خرمشهريها ميگويند به دليل آنكه دولت هيچ تسهيلات رفاهي براي پزشك مقيم قائل نميشود، پزشكان هم حاضر به اقامت در خرمشهر نيستند و فقط ميآيند كه دوره طرحشان را نيمه كاره بگذرانند و براي انتقال و سكونت موقت راهي آبادان شوند. خرمشهريها؛ مردمي كه اغلب، از طبقه متوسط رو به فقير هستند، فقط ميبينند و سكوت ميكنند در قبال موارد قابل توجه خطاهاي پزشكي، خطاي پزشكي كه منجر به فوت كودك دو ساله ميشود، خطاي پزشكي كه منجر به فوت كودك 6 ساله ميشود. گراني هزينه نگهداري جسد براي نوبت دهي كالبد شكافي و هزينه بالاي كالبد شكافي هم دليل ديگري است كه مردم، وقتي اقوام و بستگانشان در تنها بيمارستان شهر فوت ميكنند، از انجام كالبد شكافي و پيگيري علت واقعي فوت غير از آنچه كه پزشك و پرستار و كادر درمان گفتهاند، صرف نظر كنند و هرچه سريعتر راهي گورستان و مراسم خاك سپاري شوند. مردم خرمشهر اما هنوز و بعد از گذشت يك سال فوت آن نوزاد 6 ماهه بر اثر سوءتغذيه را فراموش نكردهاند. نوزادي كه مادرش سرگردان نهادهاي حمايتي شد تا يك قوطي شير خشك بگيرد اما مسوولان بهزيستي به او گفتند: «بايد در نوبت بررسي باشي تا ببينيم واقعا مستحق يك قوطي شير خشك هستي يا خير.» مسوولان كميته امداد هم به او گفتند: «بچهات شناسنامه ندارد و نميتوانيم خدمات بدهيم.»
و به اين ترتيب، نوزاد 6 ماهه زني كه خودش هم گرفتار سوء تغذيه بود، از گرسنگي مرد و در جواز دفنش هم علت فوت را سوءتغذيه نوشتند و حالا مردم شهر، دست به دست سپردهاند كه نان به آن مادر و دو دختر خردسالش برسانند تا اينبار، كودكي از گرسنگي نميرد.
يك اورژانس است و دو پرستار
۳۰ بهمن 1394، اين خبر بر خروجي خبرگزاريها رفت كه: «كلنگ بيمارستان ۲۲۰تخته شهيد موسوي خرمشهر به زمين زده شد.»
اما فقط همين خبر بود و بس. بيمارستاني كه قرار بود فوق تخصصي باشد و در شش طبقه با ساختمان اداري مجزا و با طراحي خاص مطابق با استانداردهاي بينالمللي و به صورت منحصر به فرد ساخته شود و ظرف مدت 36 ماه به بهرهبرداري برسد، هنوز در مرحله پيريزي است. «فاطمه عطشاني»؛ عضو چهارمين دوره شوراي شهر خرمشهر، در گلايه از ضعف امكانات درماني خرمشهر، نگاهي وسيعتر از همشهريان خود دارد چرا كه حداقل، در طول دوره 4 ساله عضويت در شورا، زخم خورده مكاتبات بيجواب و وعدههاي بيسرانجام شده است. عطشاني در گفتوگو با «اعتماد» خبر ميدهد كه با گذشت دو سال از كلنگ زني بيمارستان، خوشبينانه فقط 20 درصد كار ساخت و ساز انجام شده و ميگويد: «ساختمان مراكز بهداشت روستايي هم قديمي و كثيف است و سزاوار منطقه آزاد نيست. كلينيك تخصصي همجوار بيمارستان هم پزشك متخصص ندارد چون هيچ امكانات رفاهي براي پزشك ايجاد نكردهاند كه او را نسبت به ماندگاري در خرمشهر ترغيب كنند. البته مطب خصوصي در شهر هست ولي هزينه ويزيت براي مردم گران است و چارهاي جز مراجعه به بيمارستان دولتي ندارند. داخل بيمارستان هم اغلب پزشكان، پزشك عمومي هستند.»
وقتي كار به امتياز دهي ميرسد، عضو سابق شوراي شهر، از 100 نمره، فقط 30 نمره به تنها بيمارستان شهر ميدهد و ميگويد: «اين مردم گناه دارند. اورژانس هميشه بوي تعفن ميدهد. كادر درمان زحمت ميكشد ولي وقتي امكانات و تجهيزات كافي نيست چه كنند ؟ اورژانس فقط 2 پرستار دارد. اين دو نفر چه كنند ؟ تخت اورژانس كم است و گاهي اوقات، روي زمين اورژانس ملحفه مياندازند و بيمار دراز ميكشد تا تخت اورژانس خالي شود و نوبت بستري او برسد. دستگاههاي دياليز هم معمولا خراب است و مردم گرفتار نوبتهاي خيلي خيلي طولاني و انتظار چند ساعته براي پذيرش دياليز ميشوند. براي بسياري از آزمايشهاي تخصصي بايد به آبادان برويم و دستگاه امآرآي هم نداريم. مركز تخصصي شيمي درماني هم كه اول تابستان در يك مراسم نمايشي افتتاح شد، فقط يك ساختمان است كه درش را هم قفل كردهاند و حتي تجهيزات هم ندارد.»
عطشاني گله ميكند كه پزشك متخصصي كه بايد براي نجات جان آدمها، در چند متري تنها بيمارستان شهر در دسترس باشد، به دليل ضعف امكانات رفاهي، مقيم آبادان و گوش به زنگ تلفن بخشهاي بيمارستان وليعصر است كه اين اتفاق، يك معناي خيلي ساده دارد؛ از دست رفتن زمان طلايي براي نجات جان يك بيمار.
اما شايد حرفهاي عطشاني هم آنقدر تكاندهنده نبود وقتي آن فعال اجتماعي خرمشهري ميگفت: «بيمارستان، كمبود امكانات دارد، كمبود نيرو دارد و از همه بدتر، وقتي به بيمارستاني با اين همه كمبود مراجعه ميكني، هيچ احساس امنيت نداري كه وقتي اين پزشك عمومي غير متخصص، تو را معاينه ميكند، حال تو خوب ميشود و از بيماري خلاص ميشوي.»
رتبه خرمشهر، گروه «ب» است
دي ماه سال گذشته كه دستورالعمل رتبهبندي شهرها براي اولويتبندي تخصيص اعتبارات و امكانات صادر شد، خرمشهر؛ نماد مقاومت ايران در گروه «ب» قرار گرفت. شهرهاي گروه «ب»، شهرهايي هستند كه نميتوانند از امتياز پزشك مقيم برخوردار شوند. شهباز خزلي؛ مدير روابط عمومي شبكه بهداشت خرمشهر در گفتوگو با «اعتماد » و در توضيح شرايط عمومي تنها بيمارستان خرمشهر ميگويد: «شبكه بهداشت و درمان خرمشهر شامل بيمارستان وليعصر و مركز بهداشت است كه 13 مركز جامع خدمات سلامت شهري روستايي و 22 خانه بهداشت را هم زير مجموعه دارد. بيمارستان وليعصر 168 تخت فعال دارد (تعداد تختهاي مصوب بيمارستان در زمان افتتاح، 254 تخت بود) و در حال حاضر در بخش اورژانس، 36 پزشك متخصص و در هر نوبت خدمتدهي، 2 پزشك عمومي در بيمارستان حضور دارند. طي 3 ماه آغاز سال، 42 هزار نفر (به طور متوسط هر ماه 14 هزار نفر) به اورژانس بيمارستان مراجعه كردهاند، تعداد مراجعات بستري بيمارستان3 هزار و 389 مورد و مراجعه به كلينيك تخصصي هم 8 هزار نفر بوده است. با راهاندازي اورژانس جديد تا پايان ماه مرداد و آغاز هفته دولت 7 تخت به 23 تخت اورژانس اضافه ميشود و بخش بستري و سرپايي و بخشهاي خانمها و آقايان و تزريقات هم تفكيك خواهد شد. اورژانس جديد از دو تخت احيا برخوردار ميشود و همچنين يك تخت سوختگي هم خواهيم داشت. به غير از دندانپزشك، باقي تخصصها در خرمشهر حضور دارند و غير از متخصص ارولوژي، پوست و مو، چشم و مغز و اعصاب كه در كل شهرستان، فقط يك نفر هستند، تعداد پزشكان باقي تخصصها از يك نفر بيشتر است. 10 پزشك مقيم شامل 2 متخصص زنان و زايمان، 3 متخصص قلب و عروق، 2 متخصص بيهوشي، 2 متخصص داخلي و يك جراح داريم و با هزينه كرد از درآمد خود بيمارستان، موفق شدهايم اين پزشكان مقيم را در خرمشهر نگه داريم. آزمايشگاه داخل بيمارستان هم متناسب با نياز مراجعان، امكانات انجام آزمايشهاي تخصصي را دارد اما براي آزمايشهاي فوق تخصصي، بيماران بايد به آبادان مراجعه كنند. البته خرمشهر دستگاهام آراي و آنژيو گرافي ندارد اما تجهيزات پاراكلينيكي، امكان انجام آندوسكوپي، كلنوسكوپي، نوار عضله، سنگ شكن، تست ورزش و راديولوژي را در شهرستان داريم. تا 5 سال قبل هم تختهاي دياليز و تختهاي بيمارستان فرسوده بوداما در اين مدت، تختها و تجهيزات و دستگاهها نوسازي و بازسازي شد و قرار است در بيمارستان وليعصر، بخش VIP براي توريسمدرماني ايجاد شود.»
خزلي همه توضيحات را ميدهد؛ توضيحاتي كه به نظر كفايت ميكند براي توجيه آنكه شرايط ارايه خدمات درماني در شهرستان خرمشهر، از حد مطلوب هم فراتر است. اما با اين شنيدهها چه بايد كرد: «دو سال قبل كه كلنگ بيمارستان فوقتخصصي شهيد موسوي را زدند، قول تكميل دو ساله دادند و امروز، فقط 95 درصد پيريزي را انجام دادهاند چون تكميل باقي پروژه، بسته به اعتبارات وزارت بهداشت و مناطق آزاد است كه وزير بهداشت هم دستور داده براي مقابله با تحريمها، هر ساخت و ساز غيرضروري متوقف شود... مركز تخصصي شيمي درماني، فعلا فقط در حد انجام تزريقات است و منتظرند بتوانند نيرو جذب كنند كه مركز به طور دايمي راهاندازي شود... . نصب دستگاه و خريد تجهيزات فايده ندارد وقتي بارها براي پزشك و پرستار متخصص درخواست دادهاند و هيچ نيروي متخصصي حاضر نيست بيايد خرمشهر چون دولت تسهيلاتي بابت اقامتش در اين منطقه گرم بد آب و هوا نميدهد...»
«فقط يك بيمارستان داريم؛ بيمارستان وليعصر. اخيرا يك كلينيك هم در كنار بيمارستان ايجاد كردهاند اما وضعيت خدمات دهي واقعا افتضاح است. اين كلينيك در واقع همان درمانگاه سابق است و قبلا هم نوبتدهي درمانگاه بسيار ضعيف بود. حالا اين كلينيك از نظر ظاهر، شيك و آبرومند است اما سيستم نوبتدهي تلفني، همچنان ايراد دارد و براي نوبت يك ويزيت، چند روز معطل ميشويم. هتلينگ بيمارستان فاجعه است. ادب كادر درمان صفر است. بيمارستان دچار كمبود امكانات است اما اگر كادر درمان، برخورد مودبانه و محترمانه با بيماران و همراهان داشته باشند، كمبود امكانات آنقدر به چشم نميآيد ولي متاسفانه مديريت بيمارستان هيچ نظارتي بر رفتار كادر درمان با مراجعان ندارد. شايد هم بايد حق داد كه وقتي يك بيمارستان، تنها مركز مراجعه دهها هزار نفر است، كادر درمان كه تعدادشان هم بسيار كم است، كمطاقت شوند و به تكريم ارباب رجوع توجهي نكنند. »