• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4142 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲ مرداد

نگاهي به تابستان سياه 1969

جنگ فوتبال

علي كربلايي

 

 

زماني كه از رابطه جنگ و فوتبال صحبت مي‌شود، شايد ذهن‌مان ناخودآگاه به سمت آتش‌‌بس كريسمس يا آتش‌بس پله برود. دو رويدادي كه نام فوتبال را به عنوان پيام‌آور صلح در جهان مطرح مي‌كنند. آتش‌بس كريسمس مربوط مي‌شود به رويدادي در جنگ جهاني اول كه سربازان دو جبهه دشمن در شب كريسمس سال 1914 بي‌خيال جنگ مي‌شوند و در كنار هم شاد و خوشحال شروع مي‌كنند به فوتبال بازي كردن. در سال 1967 هم دو گروه درگير جنگ داخلي نيجريه براي تماشاي بازي پله، دو روز آتش‌‌بس اعلام مي‌كنند. در سال‌هاي اخير هم ديديه دروگبا، به عنوان يكي از محبوب‌ترين فوتباليست‌هاي قاره آفريقا ميانجي‌ پايان جنگ داخلي در ساحل عاج بود. اما داستان‌هاي مربوط به فوتبال هميشه هم اينقدر رويايي و شيرين نيست. روشنفكران مطرحي فوتبال را به جنگ بدون گلوله تشبيه كرده‌اند. برخي مي‌گويند سير تمدن بشري، جنگ‌هاي انسان‌ها را از جبهه‌ها به مستطيل سبز كشانده‌ است. اما امروز در مورد رويدادي صحبت مي‌كنيم كه خط بطلاني بر تمام اين ايده‌ها كشيده است. تيم‌هاي ملي السالوادور و هندوراس، دو كشور همسايه در امريكاي مركزي، براي رسيدن به جام جهاني 1970 مكزيك بايد به مصاف هم مي‌رفتند. بازي اول را هندوراسي‌ها در خانه با نتيجه يك بر صفر برده بودند. در آن سال، بر خلاف امروز تيم‌ها بايد سه بار با هم بازي مي‌كردند و هر تيمي كه بهترين نتيجه را در مجموع اين سه بازي مي‌گرفت، موفق مي‌شد به مرحله بعد كه همان جام جهاني بود صعود كند. تيم ملي هندوراس روز قبل از مسابقه دوم به شهر «سن‌سالوادور» در السالوادور رسيد و با استقبال بي‌نظيري روبه‌رو شد. بي‌نظير به اين معنا كه مردم كشور همسايه، با موش مرده و تخم مرغ به هتل آنها حمله كردند و شيشه‌ها را شكستند و نگذاشتند بازيكنان اين تيم تا صبح بخوابند؛ شكل خصمانه‌تر همان كاري كه هموطنان‌مان با پرتغالي‌ها، شب قبل از بازي با اين تيم در جام جهاني 2018 روسيه كردند. اما اين حمله شبانه به هتل، تازه شروع يك واقعه بود. در روز مسابقه، السالوادوري‌ها از هر هندوراسي‌اي كه در خيابان مي‌ديدند با مشت و لگد پذيرايي مي‌كردند. در زمان شروع بازي و نواخته شدن سرود ملي هندوراس، السالوادوري‌‌ها با داد و فرياد، با سوت‌هاي اعتراضي و البته با خنده‌هاي تمسخرآميز روح و روان بازيكنان حريف را به هم ريختند. در طول مسابقه هم چندين بار سنگ و چوب درون زمين پرتاب شد و يك ميدان جنگ واقعي به وجود آمد. مربي هندوراس پس از بازگشت به كشور با وجود شكست سنگين سه بر هيچ تيمش در اين بازي گفت: «ما برديم؛ چرا كه از آن جهنم زنده بيرون آمديم.» اما دليل اين درگيري‌هاي شديد چه بود؟ السالوادور و هندوراس دو كشور همسايه در امريكاي مركزي هستند. السالوادور با وجود اينكه همسايه كوچك‌تر بود، اقتصاد پوياتري داشت و رشد اقتصادي خوب اين كشور باعث شده بود كشور با مشكل كمبود زمين مواجه شود. در مناطق مرزي، السالوادوري‌ها رفته‌رفته وارد خاك هندوراس شدند و با خريد زمين‌ها از شهروندان يا تصاحب زمين‌هاي بي‌صاحب، ساكن هندوراس شدند. در مدت‌زمان كوتاهي چيزي حدود نيم ميليون السالوادوري، ساكن هندوراس شده بودند. اوايل براي دولت هر دو كشور مشكلي از اين بابت وجود نداشت. مناطق مرزي بين دو كشور نقاط استراتژيكي نبودند و حتي زمين‌هاي مرزي هم چندان حاصلخيز نبودند. هندوراسي‌ها از فروش زمين‌هاي‌شان راضي هم بودند. بعد از مدتي دو كشور توافق كردند كه شهروند هر كشور اگر در كشور همسايه زميني بخرد، مي‌تواند آزادانه در آن سرزمين رفت و آمد كند. بعد از اين توافق، بسياري از السالوادوري‌ها مي‌رفتند در هندوراس زمين‌هاي خالي را پيدا مي‌كردند و مي‌گفتند ما صاحب اين زمين هستيم. تعداد اين افراد به حدي زياد شد كه ملي‌گرايان هندوراسي با فشار به دولت باعث شدند توافق و معاهده قبلي فراموش شود و راه‌حل جديدي اتخاذ شود. در ژانويه سال 1969 اين معاهده ملغي شد و رسانه‌ها و ملي‌گرايان هندوراس از اين اتفاق بسيار خوشحال شدند. آنها مي‌گفتند السالوادوري‌ها در حال اشغال كارهاي هندوراسي‌ها هستند و اين عصبانيت ملي به حدي رسيد كه مردم السالوادوري ديگر در هندوراس احساس امنيت نمي‌كردند. جمعيت زيادي از مهاجران به كشور برگشتند و يك بحران جدي به وجود آمد؛ چراكه السالوادور زيرساخت‌هاي لازم را براي پذيرش دوباره اين جمعيت زياد نداشت. حالا با آگاهي از اوضاع اجتماعي و تنش‌هايي كه بين دو كشور وجود داشت، به سراغ بازي سوم مي‌رويم. بعد از بازي دوم چند السالوادوري در هندوراس كشته شدند و عده زيادي هم مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند. بازي سوم با توجه به برنده شدن هر كدام از دو تيم در زمين خودي، در مكزيك برگزار شد. در روز بازي، دولت السالوادور اعلام كرد تمام روابطش را با هندوراس قطع كرده است. به هر حال بازي انجام شد و السالوادور با نتيجه 3 بر 2 هندوراس را شكست داد. بعد از بحران‌هايي كه در جريان دو بازي قبلي شكل گرفته بود، مردم در مناطق مرزي همچنان با هم درگير بودند و دو كشور به صورت غير رسمي با هم وارد جنگ شده بودند. بيست روز بعد از مسابقه سوم اما همه‌چيز به نقطه غيرقابل بازگشت رسيد. ارتش السالوادور با نيروي زميني و هوايي وارد مرزهاي هندوراس شد و خيلي زود به پيروزي‌هاي مهمي رسيد. در كمتر از چند ساعت، نيروي زميني ارتش 10 كيلومتر جلوتر از مرزهاي بين‌المللي در خاك هندوراس خاكريز درست كرد و مهم‌ترين جاده مرزي را هم به كنترل خود درآورد. هندوراسي‌ها هم البته روز بعد با حملات هوايي گسترده هواپيماهاي شكاري‌شان نيروي هوايي السالوادور را از پا درآوردند. جنگ چهار روز طول كشيد و در نهايت با وساطت چند كشور همسايه در امريكاي مركزي آتش‌بس موقتي بين دو كشور برقرار شد. اين جنگ، نتيجه مستقيم تنش‌هاي مردم بعد از بازي دوم بين دو كشور بود. دولت السالوادور ادعا كرد بعد از بازي دوم ديپلمات‌هايش مورد حمله قرار گرفتند و حتي سفارت اين كشور تسخير شد و همين دليل روي آوردنش به گزينه نظامي بود. اين دلايل باعث شد در تاريخ از اين جنگ به عنوان «جنگ فوتبال» ياد كنند. شايد يكي از سياه‌ترين خاطراتي كه از گذشته براي فوتبال به جا مانده، همين تابستان سياه 1969 باشد.

 


السالوادور با وجود اينكه همسايه كوچك‌تر بود، اقتصاد پوياتري داشت و رشد اقتصادي خوب اين كشور باعث شده بود كشور با مشكل كمبود زمين مواجه شود. در مناطق مرزي، السالوادوري‌ها رفته‌رفته وارد خاك هندوراس شدند و با خريد زمين‌ها از شهروندان يا تصاحب زمين‌هاي بي‌صاحب، ساكن هندوراس شدند. در مدت‌زمان كوتاهي چيزي حدود نيم ميليون السالوادوري، ساكن هندوراس شده بودند. بسياري از السالوادوري‌ها مي‌رفتند در هندوراس زمين‌هاي خالي را پيدا مي‌كردند و مي‌گفتند ما صاحب اين زمين هستيم. تعداد اين افراد به حدي زياد شد كه ملي‌گرايان هندوراسي با فشار به دولت باعث شدند توافق و معاهده قبلي فراموش شود و راه‌حل جديدي اتخاذ شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون