چرا مديران در شرايط بحراني اقتصادي نميتوانند راهكار لازم براي كنترل بازار ارز و ديگر مشكلات اقتصادي را ارايه كنند؟
مهمترين اصل مغفول مانده در حوزه مديريت اقتصادي، شجاعت، جسارت و ريسكپذيري مديران است. اگر بتوانيم اين سه فاكتور را درعنصر مديريت مداخله بدهيم، بخش قابل توجهي از مشكلات قابل حل خواهد بود. ايران سرمايههاي انساني كارآمد، منابع گسترده و قابل توجه و شرايط ژئوپولتيكي برجستهاي دارد.
اگر يك تيم فوتبال بخواهد با چينش بازيكنان به صورت دفاعي، كار حمله را انجام دهد، شكست ميخورد. طبيعي است كه چينش مديران در شرايط نرمال، استانداردهايي دارد و وقتي شرايط بحراني را سپري ميكنيم، نياز به تغييراتي در چينش و عملكرد كابينه داريم كه اين روزها دولت آقاي روحاني اقداماتي براي آن كرده است. اين نكته در مورد مديران مناطق نيز صدق ميكند. اقناع بدنه جامعه نسبت به شرايط روز و همراه كردن مردم، مساله بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه دولت قرار بگيرد. مديران مياني و منطقهاي بايد همراه با دولت و معتقد به سياستهاي دولت باشند تا بتوانند در اين شرايط هماهنگ با مديريت كلان اقتصادي و سياسي كشور پيش بروند.
راهكار عملي بحران اقتصادي كشور چيست؟
امروز رقابت اقتصادي جدياي در تمام دنيا وجود دارد. كشورهاي صنعتي بر سر كوچكترين ظرفيتهاي اقتصادي رقابت جدي با هم دارند و بيشترين تنش بينالمللي بين كشورهاي برخوردار در حوزه اقتصادي خلاصه شده است. اگر بتوانيم از ابزار گفتوگو و مفاهمه بهره بگيريم، ميتوانيم رقابت خوبي در حوزه اقتصادي داشته باشيم. با توجه به چالشهاي جديدي كه امريكا براي ما به وجود آورده، با بهرهگيري از ظرفيتهاي اقتصادي كشور ميتوانيم راه را براي خود باز كنيم.
اشاره به لزوم استفاده از سرمايههاي انساني براي حل مشكلات كرديد. آيا بهرهگيري از سرمايه انساني در قالب يك برنامه زودبازده در شرايط امروز كشور قابل تحقق است؟ در اين راستا مجلسيها با طرح منع به كارگيري بازنشستگان سعي در استفاده از نيروهاي جوانتر داشتند. آيا اين طرح را كارآمد ميدانيد؟
امروز در شرايطي هستيم كه همگي بايد دست به دست هم دهيم. رقابت جناحي به مفهوم حذف، بسيار خطرناك است. در ابتداي انقلاب يكي از ضربات هولناك را از همين نوع سياستهاي حذفي متحمل شدهايم. هميشه افرادي را از قطار نظام پياده كردهايم. امروز در عرصه سياسي بايد آشتي ملي برقرار شود. اگر براي كساني محدوديتهايي به سبب عقيده شان به وجود آوردهايم، بايد عفو عمومي اعلام كرده و براي افرادي كه دغدغه ملت و كشور دارند، بستر كار را فراهم كنيم تا به حل مشكلات كمك كنند. امروز استراتژيكترين مراكز تحقيقاتي و حتي نظامي امريكا توسط متخصصين ايراني اداره ميشود. سرمايه انساني عظيم ايرانيان خارج از كشور نقش موثري در اقتصاد آن مناطق ايفا ميكنند. اگر بتوانيم فضايي ايجاد كنيم كه لااقل 30 درصد اين افراد به كشور بازگردند، كاري كارستان كردهايم. حذف را بايد به صورت جدي از دستور كار خارج كرد و هم افزايي بسيار مهمتر است. طرح منع به كارگيري بازنشستگان كار خيلي منطقي و حساب شدهاي نبود. بايد به سمتي برويم كه بستر حضور جوانان و رشد پلكاني آنها را در عرصه اجرايي مهيا كنيم. اينكه مديري كه 30 سال تجربه اندوخته و آزمون و خطا داشته تا توانسته به تجربه برسد، حذف كنيم كار درستي نيست. بايد اين تجربه را در كنار پويايي، تجربه، تخصص و پركاري جوانان قرار دهيم. قطعا پيشنهاددهندگان اين طرح در مجلس قصد نداشتند كه ناكارآمدي در نهادها به وجود آيد. خودشان هم راضي نخواهند بود كه حساسترين و استراتژيكترين مسائل اقتصادي، سياسي و سياست خارجي بدون عنصر تجربه پيش برود. اميدوارم كه شوراي نگهبان با دقت بيشتري طرح را مورد ارزيابي قرار دهد. به جاي اين طرح ميتوان حضور جوانان در عرصههاي اجرايي را اجباري كرد. مديران را مكلف كنيم كه شرايط رشد پلكاني براي جوانان را به وجود آورند.
بستر حضور جوانان از چه راههايي ميتواند فراهم شود؟
به جاي اينكه افراد با تجربه را حذف كنيم، ميتوانيم جوانان را در وزارتخانههايي كه كار عملياتي و اجرايي دارند، مثل وزارت كشور و وزارت نفت استخدام كنيم. استخدام در اين وزارتخانهها در اين سالها تقريبا نزديك به صفر بوده و همين باعث شده كه فاصله نسلي زيادي به وجود بيايد. همچنين وروديهايي كه در دولت نهم و دهم به برخي وزارتخانهها داشتيم، از كيفيت و ظرفيت لازم برخوردار نبودند. بايد ظرفيت ساختاري وزارتخانه را اعلام كرده و سعي كنيم كه جوانان را استخدام كنيم. وزارتخانهها را مكلف كنيم كه فرضا 30 درصد به جوانان اختصاص بدهند. در گام بعدي بايد سعي كنيم تا جوانان تازه وارد و متخصص بتوانند مدارج سطوح مديريتي را طي كرده و هر چه بيشتر بياموزند. سپس رياست ادارات كل و معاونت وزير به آنان اختصاص داده شود تا جوانان به صورت پلكاني بتوانند رشد كنند.
اكنون كه مشكلات اقتصادي فراواني از سوي امريكا كشور را تهديد ميكند، ريزش چند هزار نفري در بين مديران كشور به ضرر ما است. جايگزيني اين پستها هم ساده نيست و مدتي طول ميكشد تا مديران بخواهند خود را با شرايط جديد هماهنگ كنند. زمان براي ما محدود است و بحران هر روز بيشتر ميشود.
نظر شما در مورد مواضع اخير رييسجمهور در حوزه سياست خارجي و اعلام آمادگي ترامپ براي ديدار با روحاني چيست؟ در حوزه سياست خارجي چه رويكردي بايد در پيش گرفت؟
شرايط اداره جامعه امروز با 40 سال پيش متفاوت است. امروز بخش قابل توجهي از مديريت جامعه مكلف به هماهنگي با نهادهاي بينالمللي است. اگر تا ديروز كشوري ميتوانست با حصار كشيدن به دور خود جلو برود، امروز شدني نيست. قوانين بينالمللي الزام آوري براي كشورها در مورد مسائل بانكها، محيط زيست، كشاورزي و ديگر مسائل كشورها تعيين شده است. ما بايد تلاش كنيم تا با ابزار گفتوگو در قالب سه محور تعيين شده از سوي مقام معظم رهبري يعني عزت، حكمت و مصلحت كار را پيش ببريم. ايران بايد ديپلماسي اقتصادي خود را در سطح بينالمللي گسترش دهد. مناقشات را تبديل به مذاكره و دوستي كنيم و در يك بستر سازنده و هم زيستي مسالمتآميز با فضاي بينالمللي كار اقتصاديمان را پيش ببريم. سرعت توسعه بايد چند برابر گذشته باشد. در يك شرايط متشنج اولين بخشي كه بزرگترين ضربه را دريافت ميكند، بخش اقتصادي و توليدي است. حواسمان باشد كه يكي از ويژگيهاي دولت تدبير و اميد استفاده از ابزار گفتوگو و عقل در مقابل احساس بوده است. بايد در ادامه كارمان نيز از اين ظرفيت استفاده كنيم.
اقناع بدنه جامعه نسبت به شرايط روز و همراه كردن مردم، مساله بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه دولت قرار بگيرد. مديران مياني و منطقهاي بايد همراه با دولت و معتقد به سياستهاي دولت باشند تا بتوانند در اين شرايط هماهنگ با مديريت كلان اقتصادي و سياسي كشور پيش بروند.