رويداد مشترك «صت» و «سيتيام» با برگزاري نشست مشترك پايان يافت. حاضران در اين نشست سياوش اميني، اميربهادر اشرفزاده، ربيع بعيني و ژان رولف (Jan rohlf) بودند كه در رابطه با تجربههاي مختلف پيشين و همچنين اين تجربه مشترك سخن گفتند. اين رويداد كه از چهارم مرداد ماه آغاز شده بود با هشت اجرا از هنرمندان ايراني، لبناني و آلماني به كار خود پايان داد. همچنين چهار وركشاپ در رابطه با صدا و تصوير توسط برخي هنرمندان حاضر در اين فستيوال برنامهريزي شده بود كه با استقبال علاقهمندان مواجه شد.
آيا تمركز موسيقي الكترونيك در اروپاست؟
سوال اول اين بود كه همكاري مشتركي كه در سال 2016 بين SET و CTM از برلين شروع شد و امروز در سال 2018 در تهران ادامه پيدا كرده هنوز تحت تاثير موسيقيدانهاي اروپايي است يا خير؟
رولف در جواب اين سوال گفت: «معتقدم اين جريان بطور كلي همچنان تحت تاثير موزيسينهاي اروپايي است اما همهچيز متمركز در اروپا نيست البته كه اين تبادلات ميتواند به شكل فعالانهتري اتفاق بيفتد كه طبيعتا نياز به كار بيشتري دارد.»
در ادامه ربيع بعيني، موزيسين لبنانيالاصل كه در 1996 به ايتاليا مهاجرت كرده و اكنون در برلين ساكن است، گفت: «من كارم را در ايتاليا در جايي در حد يك كلاس شروع كردم اما اين چيزي بود كه در لبنان در اختيار نداشتم و همه اتفاقات از بعد از مهاجرتم به وقوع پيوست.»
او ادامه داد: «لازم است اين را بدانيم كه تركيبي از كنجكاوي و فرصتهاست كه ما را به اين نقطه ميرساند. من در شهر ديگري و نه در بيروت، بزرگ شدم. براي ما كه آن جا بوديم اتفاقات زيادي در زمينه موسيقي نميافتاد و امكانات كمي داشتيم، چون شرايط لبنان و شرايط جهان سوم با شرايط كشورهاي ديگر فرق ميكند.»
همكاري بين ايران و اروپا
در ادامه اميربهادر اشرفزاده در مورد اهداف فستيوال SET و CTM گفت: يكي از نكات مدنظر ما در اين فستيوال، فراهم كردن شرايطي براي افراد بود كه خودشان را به خوبي معرفي كنند و مطمئنا در راه اين معرفي هميشه مشكلاتي براي ايرانيان بوده است؛ بحث ويزا و گرفتن رواديد و مسائل مالي و تورم رو به رشد كه گاهي اوقات مشكلساز ميشود.
رولف هم در اين مورد اشاره كرد: ما هم نميخواهيم درگير بحث مليگرايي باشيم، يعني فستيوال را به اين منظور پايهگذاري نكرديم. بلكه دوست داريم آرتيستهاي مختلفي را از سراسر دنيا دور هم جمع كنيم. هيچوقت دوست نداشتيم مثل يك سوت خالي باشيم كه فقط در آن ميدمند.
اشرفزاده در ادامه گفت: روشي كه براساس آن كار ميكنيم براي ما به اين صورت است كه بخواهيم يك ظرف را طراحي كنيم. يعني در ابتدا بايد توجه كنيم مخاطب ما چه تجربهاي را دوست دارد ببيند. ما مخاطب را نه براساس مليتش كه براساس روش پرزنت شدنش نگاه ميكنيم.
رولف نيز افزود: چيزي كه ميخواهم بگويم اين است كه ما يك جور مذاكرات دايم و مستمر داريم براي اينكه بفهميم چه رابطهاي بين يك آرتيست مستقل با نفرات ديگر گروه وجود دارد و با توجه به تجربياتي كه هر كدام از اين افراد دارند به صورت مجزا چه كاري انجام ميدهند. اين تجربيات با جوامعي كه از آن آمدهاند و با علم جامعهشناختي مرتبط است. تجربه شخصي يك آرتيست مستقل ميتواند ايده مختص او را به وجود بياورد.
شايد مخاطب كمتر، آزادي عمل بيشتر ميدهد
سياوش اميني نيز در ادامه گفت: به نكته خوبي اشاره كرديد. ما در ابتدا به مكانهاي بزرگي دسترسي نداشتيم و مستمعينمان زياد نبودند و اتفاقا اين باعث ميشد آزادي عمل بيشتري داشته باشيم. گاهي اوقات حتي كسي نبود كه پيش از اجرا ساندچك را برايمان انجام دهد و به همين دليل خودمان آستينهايمان را بالا زديم. حداقل فايده كوچك بودن يك گروه و كوچك بودن اجرا اين است كه به شما اين فرصت را ميدهد تا اتفاقات جديدي را تجربه كنيد. بحث قضاياي مالي هم كه هميشه هست و اينبار ما توانستيم از كمكهايي از خارج تغذيه شديم كه به لحاظ مالي فشار زيادي را از روي ما برداشت و گامي رو به جلو بود.
رولف نيز در تاييد آنچه گفته شده بود، افزود: «سيتيام» تاريخچهاي 20 ساله را پشت سر دارد، اما مانند شما از ايونتهاي كوچك شروع كرد. لازم است بگويم بحث مالي واقعا مهم است و ما اگر امكانات مالي مورد نيازمان را در اختيار نداشتيم شايد به اين اندازه پيشرفت نميكرديم و اين چيزي است كه به ما فرصت ميدهد كارمان را به درستي پيش ببريم. ما هم در سال 1999 از جيب خرج و ريسكهايي را به صورت شخصي تجربه ميكرديم و طي 20 سال گذشته، براي اولينبار است كه توانستهايم يك تامين مالي دو ساله براي خودمان به ارمغان بياوريم. شما در آلمان ياد ميگيريد كه چطور به اين شكل جلو برود.