گلههاي ورزشكاران از تبعيض
فرصت را دريابيم
علي ولياللهي
سكه و دلار آفت جامعه شده. همه حوزهها را تحت تاثير قرار داده و ديگر جايي باقي نمانده كه از نوسانات قيمت ضربه نخورده باشد. ديروز ديوان محاسبات كشور در نامهاي به محمدرضا داورزني با اشاره به افزايش نيازهاي ارزي وزارت ورزش و جوانان درخواست كرد براي كاهش تقاضاهاي هيجاني و غيرضرور برنامهريزي دقيق در خصوص لزوم اردوهاي تداركاتي و نظارت بر تعداد افراد اعزامي صورت گيرد. همچنين ديروز درباره تصويب قانون جديد فيفا در بهكارگيري بازيكنان خارجي نوشتيم كه چطور بلاي جان تيمهاي باشگاهي ايراني خواهد شد؛ چراكه جذب بازيكن خارجي احتياج به دلار دارد و دلار هم كه وضعيتش مشخص است. حالا ميبينيم كه اين آشفتهبازار قيمت لحظهاي سكه صداي وزنهبرداران تيم ملي را هم درآورده و اعضاي تيم حين بازديد رييس كميته المپيك و وزير ورزش از اردوي وزنهبرداران، اعتراضات خود را نسبت به تبعيض روا شده به آنان ابراز كردند.
تبعيض البته كلمهاي است كه خود وزنهبرداران تلاش ميكردند كه در صحبتهايشان به كار نبرند. اما وقتي ميگويند چرا فوتباليها چنين و چنان، يعني در پسزمينه ذهنشان خودشان را با فوتباليها مقايسه ميكنند و احساس ميكنند كه در حقشان كملطفي شده. حرف اصلي سليمي و سهراب مرادي در ديدار با مسوولان رده بالاي ورزش كشور اين بود كه اولا تجهيزات سالن تمرين بسيار قديمي هستند و امكان دارد ورزشكاران را دچار مصدوميت كند، دوم اينكه قول داده شده بود كه بابت قهرماني آنان در مسابقات جهاني كه براي اولينبار رخ داده بود، علاوه بر پاداشهاي فردي پاداش ويژهاي نيز در نظر گرفته شود. پاداشهايي از جنس سكه طلا. پاداشهايي كه به دليل همان مشكلاتي كه در بالا عنوان شد، تبديل شدند به كارتهاي هديه. ضمن اينكه بحث پرداخت نشدن حقوق ورزشكاران نيز مطرح شد.
اگر بخواهيم صادقانه به ماجرا نگاه كنيم، بايد به بر و بچههاي وزنهبرداري حق بدهيم. نهتنها به وزنهبرداران، بلكه به همه ورزشكاراني كه افتخاري كسب ميكنند و آنچنان كه بايد و شايد از آنان تقدير نميشود. بيشتر ورزشكاران حرفهاي ما از لحاظ مادي وضع مطلوبي ندارند. به عنوان مثال بهداد سليمي ميگويد: «بهمن ماه سال گذشته بود كه اردوهاي ما استارت خورد. فكر ميكنم در اين مدت فقط يك هفته استراحت داشتيم.» ورزشكاراني كه شش ماه تمام در اردو به سر بردند، تنها با يك هفته استراحت، طبيعتا نميتوانند منبع درآمد ثابتي داشته باشند. حالا اگر هر كدام از اينها از فكر اقتصاديشان استفاده كرده باشند و راههاي كسب درآمد براي خودشان درست كرده باشند، تلاش خودشان بوده وگرنه واقعيت اين است كه بسياري از ورزشكاران ما تنها راه درآمدشان از همين ورزشي است كه در آن مشغول به فعاليت هستند. ورزشكاراني كه روي قولهاي مادي داده شده، حسابي حساب باز ميكنند و اگر قولها عملي نشوند به قول سهراب مرادي ضدحال ميخورند. سهراب مرادياي كه نه تنها انتظاراتش از مسوولان ورزش برآورده نشده، بلكه از طرف شهرداري اصفهان هم رو دست خورده. داستان آن كليد نماديني را كه به عنوان جايزه قهرماني به مرادي داده شده بود همه ديگر شنيدهايم. كليدي بدون ساختمان!
فرصت كمي تا شروع مسابقات بازيهاي آسيايي باقي مانده. اواخر مرداد و اوايل شهريور بايد ورزشكاران ما بروند به مصاف رقباي خود و اگر ما ميخواهيم كه از اين مسابقات دست پر برگرديم، بايد حسابي حواسمان را جمع كنيم و اجازه ندهيم مسائل فرعي تمركز شركتكنندگان ما را به هم بزند (گرچه الان نميتوان گفت كه دغدغههاي مالي جزو مسائل فرعي به حساب ميآيند) . نبايد اجازه بدهيم كه ورزشكاران ساير رشتهها مدام خودشان را با ورزشكاران ساير رشتهها مخصوصا فوتبال مقايسه كنند و احساس سرخوردگي به آنها دست بدهد. اين جمله سليمي خطاب به وزير ورزش كه گفت «انتظار شخص من به عنوان كسي كه از نزديك از وزير ورزش شناخت دارم، خيلي بيشتر از اين بود. حتما رشتههاي ديگر وقت سلطانيفر را پر كرده بودند و ايشان وقت رسيدگي به وزنهبرداري را نداشتند»، نشان ميدهد كه ديدگاهها نسبت به فعاليتهاي مسوولان رده بالاي ورزش چندان مثبت نيست.