پاكستان، شمعي دربرابر باد
م. متين
پاكستان يك هفته بسيار مهم را پشت سر گذاشت و يكي از مهمترين و البته عجيبترين تحولات سياسي 25 سال اخيرخود را تجربه كرد. تحولات و هياهوهاي سياسي در خاورميانه عربي و خليج فارس خصوصا اخبار مربوط به ايران، اين فرصت را هفته گذشته در اختيار پاكستانيها قرار داد كه يكي از جنجاليترين انتخابات پارلماني خود را بيسروصدا برگزار كنند. عجيب و جنجالي نه به دليل شكست قابل پيشبيني دو جريان اصلي و ريشهداركشور يعني «حزب مردم» و «حزب مسلم ليگ»، بلكه بيشتر به اعتبار برنده نامتجانس و تازه وارد آن در ساختار سياسي و پيچيده پاكستان، «آقاي عمرانخان» و حزب تحريك انصاف وي!. يك حزب تبليغات محور و پرسرو صدا در كنار يك رهبر پوپوليست تمام عيار و حرفهاي كه خود را در آستانه برآورده شدن آرزوي ديرينهاش يعني نخستوزيري پاكستان ميبيند. نه اين حزب و نه رهبر آن هيچ هويت و سابقه قابل تاملي نه در بافت اجتماعي پاكستان دارند و نه در مناسبات سنتي توليد و توزيع قدرت سياسي - نظامي و امنيتي كشور سهم و سابقهاي دارند. اما فعاليتهاي اجتماعي و خدماتي گسترده و بيسابقه «عمران خان» و بخش خدمات اجتماعي يا به قول خودش عوامي حزب «تحريك انصاف» به خصوص طي تقريبا 6 سال گذشته از اين قهرمان سابق ورزش كريكت و حزب او، با همكاري تشكلهاي مذهبي تندرو مانند «دارالعلوم حقاني يا افراد مشكوك مانند «مولانا سميع الحق» و «مولانا فضل الرحمن» يك رابينهود براي جامعه فقير و مصيبتزده پاكستان ساخته و ارايه كردند. رابين هودي كه اينك مترصد بهرهبرداري از سرمايه اجتماعي جمعآوري شده خود و حاميانش است. برخي منابع سياسي وابسته به حزب مردم «بلاول بوتو» در لندن اما ميگويند در پشت همه اين تحركات وحمايتها ارتش و سازمان اطلاعات آن (آي- اس- آي) بازيگر اصلي است.
هرچند به لحاظ نتيجه انتخابات و آمار ارايه شده نميتوان ادعاهايي از اين دست را تاييد كرد (البته فعلا)، اما با توجه به شناخت و درك سنتي كه ازهندسه قدرت و تجربه نحوه تشكيل و سرنگوني دولتهاي قبلي در پاكستان وجود دارد، مستقلا به اينگونه ادعاها بايد با تامل بيشتري نگاه كرد.
اينكه عمرانخان چگونه توانست خودرا به دهليزهاي تاريك و تودرتوي قدرت درپاكستان تحميل كند، شايد ازجنبه ظاهري بروكراسي انتخاباتي و راي كميسيون ملي انتخابات پاكستان اتفاق خاصي رخ نداده و دموكراسي منطق خود را به سيستم حاكم تحميل كرده باشد. اما اين موضع نميتواند به بسياري ازسوالاتي پاسخ دهد كه متوجه چرايي بالا آمدن عمران خان، ادعاهاي ليبرال مسلكي او و نهايتا تناقض رابطه پنهانش با ارتش و گروههاي افراطي مذهبي است. پارهاي تحليلگران و ناظران سياسي در اسلامآباد معتقدند «ارتش از سه عامل مشترك اجتماعي و سياسي به گونه فني به نفع خود بهرهبرداري كرده است. گرچه ازجنبه منطق سياسي ونه ضرورتهاي اخلاقي اين رفتار ارتش مورد تاييد نباشد (كه حتما نيست) اما از جنبه منطق قدرت كاربردي امر قابل دركي است. «سرخوردگي مردم از فساد گسترده رهبران سياسي»؛ «خشم روزافزون تودهها از گسترش شديد فقرو فلاكت»؛ و نهايتا شعارهاي انتخاباتي بهشدت عوامپسند عمرانخان و حزبش براي مبارزه با فقر و فساد و ايجاد يك الگوي سياسي جديد براي اداره پاكستان» سه عاملي بودند كه ارتش هم به دليل داشتن تمامي امكانات و هم به علت ضعف احزاب مطرح و سنتي و نهادهاي اجتماعي - سياسي، توانست با تمركز و هزينه كردن روي «عمرانخان» تازهكار پوپوليست و حزبش شرايط را مصادره به مطلوب خود كند. قبول داشته باشيم يانه؟ اما در پاكستان نميتوان موقعيت بلامنازع ارتش و سازمان مخوف اطلاعاتي آن را ناديده گرفت. آنها فعلا براي «عمرانخان» در قسمت خوب سناريو نقش عوامپسندانه درجه يكي در نظر گرفته اند!!!. واقعيتي كه برخي مسوولان افغانستان با صراحت بيشتري به آن اشاره كردهاند. يك مقام ديپلماتيك ارشد افغان نزديك به حامد كرزاي رييسجمهور پيشين افغانستان كه هماكنون موقعيت ويژهاي در دولت اشرف غني دارد ميگويد «ما نميتوانيم به دنبال نتيجهگيري اخلاقي از انتخابات باشيم». او در پاسخ به پرسش علت خوشحالي ويژه رييسجمهوراشرف غني از پيروزي عمران خان ميگويد «اين يك پيشداوري عجولانه است. فرماندهان ارتش قويا از عمرانخان حمايت كردهاند. مشكل دقيقا همين است». اين مقام ديپلماتيك در واكنش به موضع صريح كابل مبني بر اينكه تسلط ارتش بر دولتهاي متعدد پاكستان بحث جديدي نيست ميگويد «با اين نظر موافق است اما با نتيجهگيري آن موافق نيست. اگر قرار است چيزي عوض نشود چرا بايد خوشحال باشيم. عمرانخان برخلاف سياستمداران كهنهكاري كه تسليم ارتش بودند، حتي تجربه و قدرت معنوي آنها را هم ندارد. او فاقد اتوريته يك شخصيت سياسي است. همين ناپختگي و جاهطلبي اورا براي فرماندهان نظامي ارتش و «آي - اس – آي» به اندازه كافي جذاب كرده است. هيچ چيز در پاكستان ماهيتا تغيير نكرده است. »