ميثم سليماني
در حالي كه از روز سه شنبه 16 مرداد تحريمهاي امريكا عليه ايران بار ديگر از سر گرفته شد و در طرف مقابل، اروپاييها قوانين مسدودساز براي مقابله با تحريمهاي ايالات متحده را براي حمايت از برجام اجرايي كردند، براي بسياري اين سوال به وجود ميآيد كه برجام چه اهميتي دارد كه تا اين حد بايد بر سر آن مقاومت كرد و حتي آن را بدون امريكا نيز اجرايي كند. حسن بهشتيپور، تحليلگر مسائل هستهاي و سياست خارجي در گفتوگو با «اعتماد» عنوان كرد كه برجام يك سند بسيار مهم است چرا كه توانست به يك پروندهسازي بينالمللي عليه ايران پايان دهد. وي اگرچه معتقد است كه بايد برجام را بدون امريكا نيز ادامه داد، اما معتقد است كه اگر روزي مجبور به خروج از برجام شويم ميتوانيم قويتر از گذشته در بحث فناوري هستهاي راه خود را ادامه دهيم. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد....
روز گذشته تحريمهاي هستهاي (ثانويه) امريكا عليه ايران دوباره بازگردانده شد. همزمان با اين اتفاق اين سوال دوباره در اذهان عمومي مطرح ميشود كه با بازگشت اين تحريمها پس جمهوري اسلامي ايران در برجام چه چيزي به دست آورد؟
برجام يك سند خيلي مهم است. مهمترين دليل اهميت برجام اين است كه برجام موفق شد به پروندهسازي هستهاي عليه ايران پايان دهد. دشمنان ملت ايران از سال 2001/1380يك مصاحبه مطبوعاتي منافقين در امريكا برگزار كردند و جنجال رسانهاي و تبليغاتي عليه ايران را پوشش دادند و امريكاييها و اسراييليها برای ایران پروندهسازي هستهاي كردند. آنها طي 12 سال موفق شدند 12 قطعنامه شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي هستهاي را عليه ايران بگيرند و براساس آن 6 قطعنامه شوراي امنيت تحت فصل 7 عليه ايران صادر کنند. متاسفانه در سطح جهان اجماعي ايجاد شده بود كه حتی چين و روسيه علاوه بر اعضاي اتحاديه اروپا به اين قطعنامهها راي موافق ميدادند. زیرا آنها هم به غلط قدرت هسته ای ایران را تهدیدی علیه خود ارزیابی می کردند. براین اساس امريكا توانست اجماعي عليه ايران بسازد و پروندهسازي را عليه ايران ساماندهي كرد كه مهمترين بخش آن PMD يا همان ابعاد احتمالي نظامي طي 12 فصل و 66 بند تنظيم شد. آمانو مدیرکل آزانس بین المللی انرژی هسته ای در نوامبر 2011 این سند را منتشر كرد . و اين سند خلاصهاي از كل پروندهسازي عليه ايران بود.
قطعنامه های شوراي حكام آژانس ، و قطعنامه های شوراي امنيت سازمان ملل و PMD به همراه بیش از پنجاه گزارش البرادعی و بعد از آن آمانو ، مجموعه پرونده سازی هسته اي بود كه گزارش حقوقی بسيار خطرناكي را عليه ايران به وجود آورده بود. در نتیجه این پرونده سازی در طول 30 سال اخيركه من مطالعه كردهام هيچگاه ایران چنين وضعيت بدي را در صحنه بین المللی تجربه نکرده بود. بطوریکه بر اساس این پرونده سازی تحريمهاي گسترده ای را علیه مردم ایران اعمال کردند که هم از جهت سطح در برگیری و هم از جهت عمق تاثیرات در تاريخ بشريت بینظیر بود. با در نظر گرفتن این واقعیت ها عرض می کنم مهمترين موفقيت برجام، پايان دادن به اين پروندهسازي بود. چگونه؟ در نوامبر 2015 قطعنامهاي از طرف شوراي حكام آژانس صادر شد كه بر اساس آن تمام قطعنامههاي قبلي كنار گذاشته شد. در قطعنامهاي ديگر صراحتا اعلام كردند كه ماجراي PMD كنار گذاشته شد.
بدین ترتیب رژيم حقوقي ناروایی که عليه ايران در سطح بین المللی شكل گرفته بود ، فروپاشيد و اين موضوع خيلي خيلي مهمي است زیرا دشمنان مردم ايران از این پس بهانهاي ندارند كه با اتكا به آن، عليه ملت ايران تحريم های جدید وضع كنند. به همين دليل، آمریکا و اسرائیل و متحدانشان بر موضوعاتي چون تروريسم، حقوق بشر و (با جعل لغتي تحت عنوان بيثباتسازي منطقه) متمرکز شده اند.
خيلي روشن است كه موضوع تروريسم، حقوق بشر و سلاحهاي كشتار جمعي از سالهاي خيلي قبلتر وجود داشت اما هيچوقت نتوانسته است در سطح جهان به يك اجماع برسد. برجام اين اجماع را و آن رژيم حقوقي را از بين برد . پس اين دستاورد كمي نيست. به همين علت است حتي با وجود خروج امريكا ميگويم اين يك سند مهم و با ارزش براي ما است چرا كه ایران ثابت كرد 12 سال دروغبافي عليه ایران ميشد. 12 سال جار و جنجال دروغين عليه ایران ميشد بدون اينكه واقعيت داشته باشد.
نكته مهم دوم، موضوع غنيسازي اورانيوم است كه آمريكا (در زمان خانم رايس وزیرخارجه وقت آمریکا ) اصرار ميكرد ايران بايد غنيسازي را متوقف كند و ما آمادگي داريم در هر جا با هر كس و در هر زماني مذاكره كنيم اما بايد غنيسازي را متوقف كنند.آنها مرتب اين درخواست را تكرار ميكردند اما برجام اين ويژگي را داشت كه اوباما و جان كري مجبور شدند موضوع غنيسازي اورانيوم را بپذيرند. در حالي كه اوباما ميگفت، اگر دست خودمان بود كل پيچ و مهرههاي تاسيسات هستهاي ايران را باز ميكرديم اما نميتوانيم، چرا كه دانش هستهاي در مغز ايرانيها رفته است. با بمباران نميتوان آن را درآورد. جان كري ميگفت «در سال 2003 ما 164 سانتريفيوژ ایران را نپذیرفتیم اما اکنون (2013 ) با گذشت 10 سال از اعمال سختترين تحريمها علیه ایران حالا بايد در باره 20 هزار سانتريفيوژ مذاكره كنيم اگر امروز مذاكره نكنيم مشخص نيست بعدا چند هزار سانتريفيوژ داشته باشند. »جان كري با صراحت اعلام ميكند كه مجبور به مذاكره با ايران شدهايم در حالي كه در رسانههای منتقد برجام و رسانه های خارج کشور ادعا می کنند به دلیل فشارهای ناشی از تحريم ، ایران به پاي ميز مذاكره آمده است. در حالی که اگر آمریکا ادامه غنی سازی در ایران را ولو به شکل محدود نپذیرفته بود امکان نداشت ایران به مذاکره با امریکا رضایت دهد.
برخي از منتقدان برجام ميگويند كه ما در عمل صنعت غنيسازي خود را متوقف كرديم. چنين تعبيري تا چه اندازه به واقعيت نزديك است؟
خير. اين تعبير به هيچوجه درست نيست. دشمنان ايران پذيرفتند ايران غنيسازي اورانيوم داشته باشد ولي ايران را به خاطر فعاليت هستهاي تحريم نكنند. به ما چك سفيد ندادند كه به دلايل ديگر ما را تحريم نكنند. متاسفانه اين چيزي است كه در ايران تبليغ ميشود. يكسري از منتقدين برجام ميگويند برجام صنعت هستهاي ايران را نابود كرد. من ميخواهم توضيح دهم و علاقهمند بودم آقاي كمالوندي و آقاي صالحي در يك فرصت مناسب صداو سيما به آنها فرصت ميداد و مينشستند براي مردم ايران صنعت هستهاي را توضيح ميدادند.
من در حد اطلاعات خودم بعضی موارد مهم را توضیح می دهم . مثلا بايد به مردم گفته ميشد «رآكتور آب سنگين اراك» با «كارخانه توليد آب سنگين اراك» كاملا متفاوت است. دو تاسيسات متفاوت با كاركرد متفاوت هستند. «کارخانه توليد آب سنگين اراك» از سال 2003 شروع به فعالیت كرده و همچنان به كار خود ادامه ميدهد. کار این تاسیسات ، تولید آب سنگین است که در صنعت هسته ای و پزشکی کاربرد های زیادی دارد اما کار اصلی آن تولید آب سنگین برای استفاده در خنک کردن تاسیسات «راکتور آب سنگین اراک» در فرایند تولید ایزوتوپ های دارویی در آن تاسیسات است. بنابراین کارخانه تولید آب سنگین اراک تعطیل نشده و به تولید خود ادامه می دهد و حتی در دو مورد صادرات آب سنگين هم به کشورهای آمریکا و روسیه داشتیم .
اما راکتور آب سنگین اراک که تاسیسات آن تا حدود 80 درصد هم ساخته شده بود برای تبدیل وضعیت به منظور اینکه در پسماند سوخت آن پلوتونیم کمتری در مقایسه با سایر راکتورهای آب سنگین در جهان باقی بماند ، کالندر یا همان قلب راکتور براي جلوگیری از تشعشع اتمی تا زمان ساخت قلب جدید راکتور با سيمان پر شد. دوستان منتقد برجام پرشدن قلب راکتور با سیمان را به معنای نابودی کل تاسیسات راکتور آب سنگین اراک اعلام می کنند در حالی که پر شدن قلب راکتور با سیمان به معنای نابودی کل تاسیسات راکتور ساخته شده در اراک نبوده و نیست.
مثال دوم در باره صنعت هسته ای در ایران اين است كه ميگويند ما ۱۰ تن اورانيوم غنيشده را داديم رفت، اما نميگويند ما به ازاي آن ۱۱۰ تن اورانيوم طبيعي يا كيك زرد تحويل گرفتيم. امروز ایران ۱۱۰ تن ذخیره كيك زرد دارد. این به معنای آن اگر ايران به هر دلیلی اراده كرد دوباره غنيسازي را از سر ميگيرد و ديگر مخفيانه نيست و زيرنظر آژانس و خيلي شفاف فعاليت خود را ادامه ميدهد. منابع کافی برای غنی سازی اورانیوم خواهد داشت و طرف مقابل این را بخوبی درک می کند.
مثال سوم در باره ادعای نابودی سانتریفیوژها است. برطبق برجام ایران 5060 عدد سانتریفیوز از نوع آی آر یک در حال کار دارد که به میزان سه ممیز 67 صدم درصد اورانیوم را در تاسیسات نطنز غنی سازی می کند. در حالی که پیش از برجام تعداد آنها 20 هزار عدد بود که در حدود ۹ هزار و پانصد سانتريفيوژ در حال كار بود و مابقی آن بدلیل نیاز نداشتن به آن میزان اورانیوم غنی شده فعال نبود . ضمن آنکه هزار سانتریفیوژ در فردو نیز در حال کار است اما طبق توافق گاز هگزوفلوراید به انها تزریق نمی شود. یعنی از ظرفیت حدود 3000 سانتریفیوژ فردو حداقل هزار تای آن آماده به کار است. در فردو روي فيزيك پلاسما كارمی شود، که فوقالعاده مهم است. ضمن آنکه هیچکدام ازسانتریفیوژها در نطنز و فردو نابود نشدند بلکه آنها در جای مناسب برای جایگزین کردن سانتریفیوژهایی که خراب می شوند، استفاده خواهند شد. بر طبق توافق برجام اين سانتريفيوژها جمع شده و زماني كه سانتريفيوژ فعال هستند با توجه به اینکه 24 ساعت کار می کنند ، استهلاك دارند بعد از يك مدت كنار گذاشته ميشوند و از ساير سانتريفيوژها استفاده بجای آنها استفاده می گردد. طبق برجام اگر اين تعداد باقی مانده تمام شود ایران می تواند سانتريفيوژهای مورد نیاز را از همان نوع تولید کند.
ایران در تحقيق و توسعه سانتريفيوژها توانست Ir8 را با موفقيت آزمایش کند. كه اين ۲۰ برابر ir1 قدرت غنی سازی اورانیوم دارد . يعني به ایران این امکان را می دهد که سطح غنی سازی خود را تا حد زیادی افزایش دهد و به نیاز 190 هزار سو نزدیک شود.
بنابراین می بینیم صنعت هستهاي ایران بعد از برجام نه تنها نابود نشده بلکه پیشرفت هم داشته است و اين نشانه دقيقي است كه ميتوانيم فعاليت هستهاي را ارزیابی واقع بینانه کنیم . اما اکنون طوري تبليغات ميشود كه دانشمندان هستهاي را بيكار كردهاند در حالي كه آنها به تحقيقات خود ادامه ميدهند.
ايران در مقطع فعلي ميخواهد برجام بدون امريكا را ادامه دهد و تصميم اين است كه مذاكرات با اروپا را ادامه دهيم؟ آيا برجام بدون امريكابا توجه به دامنه وسيع تحريمهاي فرامرزي امريكا، قابل ادامه دادن است يا خير؟!
اگر بخواهيم واقعبين باشيم ميگوييم نه، چرا برجام به وجود آمد؟! چرا 1+5 شكل گرفت؟ بيانيههاي پاريس، بروكسل و تهران صادر شد ولي چرا به نتیجه نرسید؟ چون در آن زمان امريكا موش ميدواند. اسراييليها با همه توان تخريب ميكردند ولي در نهايت در کشور به جمعبندي رسيدند كه در سال 1387 با طرف امريكايي در قالب 1+5 گفتوگو كنند و سپس چين و روسيه را برای ایجاد توازن وارد كردند. به عنوان يك پژوهشگر صادقانه ميگويم بدون امريكا نميشود برجام را ادامه داد اما این به معناي آن نيست كه بعد از خروج امريكا همهچيز را باید فراموش كنيم يا از برجام خارج شويم كه يك اشتباه محض است.
همانطور که توضیح دادم اين مهم است كه بدانیم چرا برجام بدست آمد و چرا نباید ان را به سادگی از دست داد. ایران تا آنجایی که بتواند باید اين سند را زنده نگه دارد ولي بايد واقعيت را بپذيريم. امريكا بايد توضيح دهد چرا از برجام خارج شده است؟ اكنون ايران در موضع برتر است. قبل از برجام آنها بودند كه عليه ايران تهاجم ميكردند اما امروز ايران است كه ميتواند تهاجم كند. البته نبايد اين سند را زمين گذاشت. در نهايت بايد گفت حتي با وجود قولي كه اروپاييها دادهاند اگر نتوانند كاري كنند به نظر من در اينكه اروپاييها در برجام جديت داشتند هيچ شكي وجود ندارد اما هيچ كس دلش براي ايران نسوخته است. برجام به نفع اروپا، امريكا، روسيه و چين است كه ادامه دهند. امريكا از برجام خارج شد اما اروپاييها مصمم هستند كه ادامه دهند. اما بحث مهم اين است كه آيا توان مقابله با امريكا را دارند؟ خير! پس چرا پيشنهاد كردند كه بانكي ايجاد شود كه با يورو كار كنند و طرف آن بانك مركزي ايران باشد؟ آنها ميخواهند مبادلات در چارچوب اين بانك انجام شود اين مدلي است كه بايد ببينيم اروپاييها تا چه حد در آن موفق هستند. برخي از معاملات اروپاييها با طرف امريكايي است و پس به نظر نميرسد توان مقابله داشته باشند. مانند قراردادهاي ايرباس و توتال. اما آنها می توانند شرکتهای کوچک و متوسط خود را ترغیب کنند که با ایران مبادله کنند. در صورتی که اروپایی ها از این اقدام هم طفره بروند پيشنهاد من اين است كه به جاي خروج از برجام اجراي آن را به تعليق در آوريم. به اين معنا كه ایران اجرای بخشی از تعهداتي را که بر اساس برجام پذیرفته است برای مدتی متوقف کند. و تنها در چارچوب NPT فعاليتهاي خود را زيرنظر آژانس انرژي اتمي ادامه دهد زیرا نباید بهانه جدید به دست دشمنان ایران داد. حُسن اين كار در اين است كه هر زمان طرف مقابل پشيمان شد به اجراي برجام بازگردد. ديگر لازم نيست مجددا مذاكراتي شكل گيرد كه به نظر ميرسد مذاكرات جديد خيلي طولاني و مشكلتر از مذاكرات بر سر توافق هستهاي خواهد بود.
اگر فعاليتهاي هستهاي را دوباره شروع كنيم، آيا هزينهاي نخواهد داشت؟
سوال مشخص اين است كه هزينه بازگشت چقدر است. آيا صلاح است كه اين كار را كنيم يا خير؟ واقعيت اين است كه اين بازگشت ما با بازگشتهاي قبلي فرق اساسي خواهد داشت. فرق اول رژيمهاي حقوقي است كه در گذشته قبل از برجام بوده و آن رژيم حقوقي اکنون وجود ندارد. اگر توجه داشته باشيد اکنون فضاي بينالمللي امريكا را مقصر می داند چرا كه او از برجام خارج شده و ايران از برجام خارج نشده است. نكته دوم اين است كه ايران بار ديگر زيرنظر آژانس فعاليتهاي خود را ادامه خواهد داد نه در چارچوب برجام. در اين صورت ايران متهم نخواهد شد چرا كه فعاليتهاي آن زيرنظر آژانس است. وقتي كشوري زيرنظر آژانس فعاليت ميكند اين اتهام بيپايه از سوي آمريكا و اسراييل مطرح ميشود كه ايران ممكن است بمب هستهاي بسازد. ثابت شده است همه اينها دروغ بافي بود. از سوي ديگر پس از اينكه ايران شروع به غنيسازي كرد و ذخاير خود را افزايش داد برخلاف مقررات بينالمللي و چارچوب NPT نبود. قطعا روي ايران فشار خواهند آورد و نميتوان خوشخيال بود. ايران بايد مرحله به مرحله شرايط را ارزيابي و سعي كند كمترين هزينه را بپردازد.مسوولان بايد راهحلهايي را پيدا كنند كه هزينه كمتري را بپردازيم.
هيچ پيشبيني در مورد تعليق برجام در آن وجود ندارد؟
چطور پس امريكا توانست؟
خارج شد ولي تبعاتي براي آنها نداشت.
تبعات داشت.
آيا تبعات به لحاظ تحريم داشت؟ ايران از برجام خارج شود قطعنامههاي سازمان ملل به حالت قبل باز نميگردد؟
اگر ما رجوع كنيم به سازمان ملل در آن زمان شوراي امنيت تصميم خواهد گرفت كه چه كنيم؟ ابتدا در كميتهاي بررسي خواهد شد.سپس وزراي خارجه بررسي خواهند كرد و بعد از آن به شوراي امنيت ميفرستند و اگر شوراي امنيت تصويب كند همان تصميم را اجرا ميكنند. يعني در وضعيت چهارم تحريمها به صورت اتوماتيكوار باز ميگردد. البته به نظر ميرسد ديگر ايران به شوراي امنيت نميرود و ممكن است در اجلاس وزراي خارجه به راهحلي برسند و اجازه ندهندكه قطعنامهها برگردد. اكنون وضعيت به گونهاي است كه همه زيان خواهند ديد اما به تناسبهاي مختلف. چطور ممكن است ما بتوانيم اجراي برجام را تعليق كنيم؟ ايران رسما اعلام ميكند كه من خودم را متعهد به اجراي برجام نميبينم تا زماني كه شرايط قبل از توافق بازگردد.
آيا پيشبيني در مورد آن صورت گرفته است؟
خيلي موارد در برجام پيشبيني نشده است. يكي از ضعفهاي برجام اين است كه همه در اين سند به حداقلها راضي شدهاند. ايران ميتوانست 9بند اعلام شده از سوي مقام معظم رهبري را در برجام بگنجاند اما مقام معظم رهبري در مهرماه 94 اين بندها را ابلاغ كردند اما توافق هستهاي در تيرماه انجام شد. اگر ايران ميتوانست آن 9 بند را وارد برجام كند خيلي عالي بود ولي نميتوانست. مسوولان نميگويند اما من با صراحت ميگويم ايران ميتوانست و اگر ميتوانست قطعا انجام ميداد. تعليق برجام يعني چه؟ يعني منافع پيشبيني شده در برجام را نتوانستيد تامين كنيد و تا تامين نكنيد اجرا نميكنم. تاكنون نقض صريح و آشكار نديديم ولي مدارا كرديم اما از اكنون تا تامين منافع تعليق ميكنيم.آژانس ۱۱ بار تاكيد كرده جمهوري اسلامي ايران به تعهدات خود عمل كرده است بنابراين با اينكه تعليق پيشبيني نشده است اما ايران اعلام ميكند تا زماني كه منافع مرا تامين نكنيد خود را ملزم به اجرا نميبينم.
حسن اين كار چيست؟!
زماني كه شما از برجام خارج ميشويد يعني فاتحه توافقنامه خوانده شده است در حالي كه توافقنامه برجام ذيل قطعنامه ۲۲۳۱ براي همه كشورها لازمالاجراست. دليل ندارد ما همگام با امريكا از برجام خارج شويم. امريكا با وجود اينكه به اين توافق راي داده است اما خلاف قوانين بينالمللي از آن خارج شده است.به نظرم اگر پيشنهاد تعليق ميدهيم، تاكيد بر اين است كه برجام سندي بينالمللي است كه ايران تا زماني كه آن تعهدات در آن پيشبيني شده بود اگر آن را اجرايي كنند ايران باز گردد.ايران بايد همچنان زيرنظر آژانس فعاليتهاي خود را ادامه دهد چرا كه با وجود فشارهاي ترامپ آژانس سعي كرد وجهه بينالمللي خود را حفظ كند.
اگر برجام تحريمي را برندارد چه فايدهاي براي ايران خواهد داشت؟
يك گزارشي مجلس شوراي اسلامي دارد كه كميسيون مجلس به عنوان قوهاي ديگر تحقيقي را كرده است كه در بعد از برجام بيش از ۹۰۰ مورد تحريم لغو شده است، ۲۰۰ مورد تحريم باقي مانده كه اين تحريمها يا حالت تعليق دارد يا لغو نشده است. آنها كه ميگويند تقريبا هيچ! به سوال ما جواب دهند، امروز نفت صادر ميكنيم در حالي كه در گذشته با اينكه نفت صادر ميكرديم اما از هر ۱۰۰ دلار حداقل ۱۰ دلار را براي دور زدن تحريمها هزينه ميكرديم. تحريمها در برجام لغو شد. امروز ميگويند واي تحريمها باز ميگردد؟! سوال اينجاست اگر اينها ميگفتند برجام تحريمها را لغو نكرده پس امروز چه چيزي بر ميگردد؟! چرا لغو تحريمها براي مردم ملموس نبوده است؟! براي اينكه ما فكر ميكرديم برجام بايد كل مشكلات اقتصادي ايران را حل ميكرد. مشكلات ساختاري اقتصاد طي يك زمان به وجود آمده و بايد در يك فرآيند برطرف شود و به برجام ارتباطي نداشت. اگر برجام امضا را نميكرديم به مراتب شرايط بدتر و بدتر ميشد.
با بازگشت تحريمهاي امريكا ماندن ايران در اين توافق چه سودي ميتواند داشته باشد؟
اروپاييها دنبال طرحهايي هستند كه با کمک روسیه و چین به ايران ارايه كنند كه چگونه بدون امريكا ميتوانند با ما تعامل داشته باشند، ايران اين طرحها را بررسي ميكند اگر به نفعش بود ادامه ميدهد اگر نبود تصميم را ميگيرد.
برجام را طوري ترسيم كردند كه بايد كل مشكلات اقتصادي ما را رفع كند اما اين توهم است. متاسفانه مخالفان و موافقان برجام تصويري ساختهاند كه برجام نبوده، برجام وظيفه حل مشكلات اقتصادي ايران را نداشته است. مثلا در بانكداري يك بخشي به تحريمها ارتباط دارد و بخش مهم آن به آييننامههايي مرتبط است كه در زمينه شفافسازي از سال ۲۰۰۸ بايد اجرا ميكرديم.
اگر برجام از بين برود و سياست نظام خروج از برجام باشد فكر ميكنيد چه اتفاقي در انتظار ايران خواهد بود؟
فرض بگيريم كل مذاكرات ايران با اروپا به نتيجه نرسد، اصولا وضعيتي به وجود خواهد آمد كه ايران از برجام خارج شود، واقعيت اين است كه برخي دچار توهم هستند مثلا روسيه يا چين ميتوانند در اين زمينه به ما كمك كنند؟ فكر ميكنم تنها راهي كه براي ايران مانده است اتكا به ملت است. مردم هستند كه از اول انقلاب تاكنون پشت اين دولت و حاكميت بودهاند، قبل از برجام و بعد از برجام باز مردم هستند. يعني مردم متقاعد شوند كه خير و صلاح آنها در مقاومت است ، ميتوانيم با اقتصاد مقاومتي پيش برويم، ولي واي از روزي كه مردم بياعتماد شوند. پس ما بايد سعي كنيم براي مردم درست توضيح دهيم، راهحل خروج از برجام اتكا به مردم است و سعي كنيم هر آنچه ميگوييم مردم باور كنند و با سازماندهي مناسب و برنامه دقيق عليه فساد بجنگيم. بايد يك برنامه مدون توسعه پايدار بچينيم و توسعه اقتصادي، سياسي و فرهنگي را همزمان پيش ببريم. اگر مردم و مسوولان دست در دست هم دهند با اعتماد متقابل ميتوانند مقابل مشكلات بايستند. راهحل فوري اين است كه مسوولان با مردم صحبت كنند، مطمئنا ميتوانيم اين دوره را پشت سر بگذاريم.
فكر ميكنم تنها راهي كه براي ايران مانده است اتكا به ملت است. مردم هستند كه از اول انقلاب تاكنون پشت اين دولت و حاكميت بودهاند، قبل از برجام و بعد از برجام باز مردم هستند. يعني مردم متقاعد شوند كه خير و صلاح آنها در مقاومت است.
متاسفانه مخالفان و موافقان برجام تصويري ساختهاند كه برجام نبوده، برجام وظيفه حل مشكلات اقتصادي ايران را نداشته است. مثلا در بانكداري يك بخشي به تحريمها ارتباط دارد و بخش مهم آن به آييننامههايي مرتبط است كه در زمينه شفافسازي از سال ۲۰۰۸ بايد اجرا ميكرديم.
ايران بايد مرحله به مرحله شرايط را ارزيابي و سعي كند كمترين هزينه را بپردازد.مسوولان بايد راهحلهايي را پيدا كنند كه هزينه كمتري را بپردازيم.
فكر ميكنم تنها راهي كه براي ايران مانده است اتكا به ملت است. مردم هستند كه از اول انقلاب تاكنون پشت اين دولت و حاكميت بودهاند، قبل از برجام و بعد از برجام باز مردم هستند. يعني مردم متقاعد شوند كه خير و صلاح آنها در مقاومت است.
به عنوان يك پژوهشگر صادقانه ميگويم بدون امريكا نميشود اما به معناي اين نيست كه بعد از خروج امريكا همهچيز را فراموش كنيم يا از برجام خارج شويم كه يك اشتباه محض است. اين مهم است كه اين سند را زنده نگه داريم ولي بايد واقعيت را بپذيريم. امريكا بايد توضيح دهد چرا از برجام خارج شده است؟
اروپاييها دنبال طرحهايي هستند كه به ايران ارايه كنند كه چگونه بدون امريكا ميتوانند با ما تعامل داشته باشند، ايران اين طرحها را بررسي ميكند اگر به نفعش بود ادامه ميدهد اگر نبود تصميم ميگيرد.
متاسفانه مخالفان و موافقان برجام تصويري ساختهاند كه برجام نبوده، برجام وظيفه حل مشكلات اقتصادي ايران را نداشته است. مثلا در بانكداري يك بخشي به تحريمها ارتباط دارد و بخش مهم آن به آييننامههايي مرتبط است كه در زمينه شفافسازي از سال ۲۰۰۸ بايد اجرا ميكرديم.
ايران بايد مرحله به مرحله شرايط را ارزيابي و سعي كند كمترين هزينه را بپردازد.مسوولان بايد راهحلهايي را پيدا كنند كه هزينه كمتري را بپردازيم.