سينما هنر مردمي است
طهماسب صلحجو
وقتي مردم فيلمهاي كمدي را ميپسندند پس ساختش خوب است و هيچ اشكالي ندارد. سينماي ايران يعني تماشاگر و مخاطب؛ سينماي ايران از مخاطبانش جدا نيست. اگر بخواهيم انواع كمديهاي روي پرده هر دوره سينما را قياس كنيم، خواهيم ديد هر دوره به فراخور پسند تماشاگر حال و هواي خاص سينمايي خودش را دارد. سير تاريخ سينماي ايران به اين نكته تاكيد دارد كه با استقبال تماشاگر از آثار سينمايي است كه فيلمها ارزش پيدا ميكند. مثلا در سالهاي دهه 60 و در بحبوحه بمباران شهرها توسط دشمن متجاوز فيلمي اكران شد به نام اجارهنشينها؛ مردم در آن فضاي تهديدآميز و غمبار و شنيدن خبرهاي ويراني خانهها و كشته شدن عدهاي از مردم بيگناه شهرنشين اما به استقبال فيلم اجارهنشينها رفتند و اين فيلم اولين كمدي پرفروش سينماي ايران در دهه 60 است. تمام حرف ما در مورد سينماست ما در مورد علوم اجتماعي يا پزشكي يا دانش هستهاي حرف نميزنيم. حرف ما درباره سينماست كه مردميترين هنر عصر مدرنيسم است. سينما مال مردم است. سينما را بايد مردم بپسندند.
از اين استقبال چه نتيجهاي ميتوان گرفت؟ اينكه مردم در بحران جنگ به فيلمي مثل «اجارهنشينها» كه آنها را بخنداند و ساعتي از غم و اندوه و تهديد جنگ دور كند، نياز داشتند اين مهمترين پيام فرهنگي است. اما به اين نكته هم بايد توجه كرد كه تماشاگران سينما در دهه شصت با امروز خيلي تفاوت دارد. مهمترين تفاوت در اين است كه تماشاگر اين دوره زمانه به دليل فراواني فيلمها كه به شكل ديويدي و غيره دراختيارش قرار ميگيرد، طبعا سليقه بهتري بايد داشته باشد چرا؟ چون فيلم زياد ميبينند و به رسانههاي تصويري بيشتر دسترسي دارند. من فكر ميكنم سينما سليقه تماشاگر را تغيير نميدهد بلكه اين تماشاگر است كه روي روند سينما تاثير ميگذارد. يعني مردم با انتخاب فيلم و پشتيباني و استقبال از فيلمها باعث ميشوند سينما به سمت ژانر خاصي از فيلم گرايش بيشتري داشته باشد.
اگر مردم از فيلمهاي روي پرده استقبال ميكنند يعني با سليقه آنها همخواني دارد و اين نوع فيلمها را ميپسندد. سينما اگر با تماشاگر هماهنگ باشد، پيشرفت ميكند وقتي سينما از مردم جدا شد و مخاطب را ناديده انگاشت آنوقت است كه دچار آسيب جدي ميشود.
توجه كنيم كه در حافظه تاريخي مردم آن فيلمهايي ماندگار شدهاند كه باب پسندشان بوده چه كمدي و غير كمدي. شخصيتها، بازيگرها و چهرههاي خاطرهانگيز تاريخ سينماي جهان، با فيلمهاي مردمپسند جاودانه شدند.اگر كسي خلاف اين را معتقد است بايد ثابت كند.
فيلمها چه اجتماعي، چه فلسفي باشند، چه روانشناختي و چه دربرگيرنده هر موضوع ديگري بايد اول تماشاگر آن را بفهمد و دوست داشته باشد و از تماشايش لذت ببرد تا آن پيامهاي آگاهيبخش را دريافت كند. فيلمهاي حال حاضر كمدي كه جنبه سرگرمي دارند خودبهخود يك نوع فرهنگسازي بهحساب ميآيند چون تماشاگر در آن فيلمها دغدغهها و مسالههاي زندگي خودش را ميبيند و دريافت ميكند اما با شادي و سرگرمي و اين هيچ اشكالي ندارد بلكه خيلي هم خوب است. فيلمساز اگر ميخواهد رسالت فرهنگي خودش را به ثمر برساند بايد تماشاگر را خوب بشناسد و به فراخور حال و هواي زمانه براي تماشاگر فيلم بسازد در غير اين صورت «بدو آن رسد كه بدان بوزينه رسيد.» نقل از كليلهودمنه