خاطرات و نظرات منصور برزگر (4)
فلاح هر زمان از نظر روحي با ما همراه بود مدال گرفت
وحيد جعفري
با منصور برزگر پير كشتي ايران كه مرشد چند نسل از قهرمانان و خاك تشك خوردههاي كشورمان بوده گفتوگويي بلند بالا داشتهايم كه هر روز بخشي از آن را ميتوانيد در همين ستون بخوانيد. برزگر در اين بخش از گفتوگو به بحث آناليز كشتي رقباي شاگردانش پرداخت و از برد شيرين عليرضا رضايي مقابل الدار كورتانيدزه گفت. او به اين موضوع اشاره داشت كه اكبر فلاح هر زمان از نظر روحي و رواني با او همراه بود، مدال گرفت و هر زمان نبود، نتوانست.
ما در ادامه شاهد اين بوديم كه عليرضا حيدري نيز اين فن را از شما ياد گرفت و روي رقباي خود اجرا كرد.
حيدري روف ميكرد. ياد دارم مسابقات اميدهاي جهان در سال 1995 به ميزباني تهران بود. حيدري را آوردم و به او گفتم كه تو خوب به پاهاي حريف ميرسي. بيا و اين حركتي را كه ميگويم انجام بده. البته همان طور كه گفتم او رقبا را روف ميكرد، يعني از ابتدا براي رسيدن به دوپا به حريف حملهور ميشد و من هم براي اينكه بتواند بعد از رسيدن به پاي حريف آن را به روي پل زده و امتياز بگيرد اين حالت را به او گفتم و فكر ميكنم در فينال وزن 82 كيلوگرم ديويد بيچيناشويلي اوكرايني را كه كشتيگير قد بلندي بود، شكست داد و هم خود قهرمان شد و هم تيم ايران به قهرماني رسيد.
حرف از حيدري شد. عليرضا حيدري همواره به اين موضوع اشاره كرده كه وابستگي فني به شما داشته و هر زمان هم كه شما در تيم ملي نبوديد به نوعي از اردو خارج شده و پيش شما ميآمده تا از نظر فني به او كمك كنيد.
من از وقتي مربي تيم ملي شدم همواره به بچهها ميگفتم اگر از نظر بدني ضعف و مشكل داشته باشيد ما ميتوانيم در زمان كمي اين مشكل را برطرف كنيم؛ اما اگر مشكل فني و تكنيكي داشته باشيد برطرف كردن آن نياز به زمان زيادي دارد. كشتي برعكس اينكه گفته ميشد ورزش خشني است، اتفاقا ورزش ظريف و حساسي است، چون اهرم كاريها طوري است كه اگر پايتان را كمي جلو بگذاريد، ممكن است فني را بخوريد و اگر بگذاريد عقب ممكن است فن را بزنيد، يا عكس آن. يا در زواياي فنون بايد به نحوي جاگيري كنيد كه فن اجرا شود. ما اگر از قدرت اهرمها استفاده نكنيم در اجراي فن با مشكل مواجه خواهيم شد و كشتي برايمان بسيار سخت خواهد شد. براي همين ما هميشه با بچهها مينشستيم و كشتيهايشان با رقبا را بررسي ميكرديم. مثلا همين كشتي آخر عليرضا در دور اول المپيك با الدار كورتانيدزه كه حيدري چهار بار به او باخته و براي ما هم حياتي بود را قبل از مسابقه بارها با عليرضا بررسي كرديم تا اينكه توانست آن برد شيرين را به دست آورد. نه تنها حيدري و من با بقيه بچهها هم كشتيهايشان را بررسي ميكرديم، با رسول خادم مينشستيم و كشتيهايش را حلاجي ميكرديم يا با عليرضا دبير، عباس جديدي و همه آنهايي كه آن دوره كشتي ميگرفتند، به طريقي ميآمدند و كشتيهايشان را بررسي ميكرديم.
به اين موضوع اشاره داشتيد كه مشكلات فني در كوتاهمدت قابل حل نبوده و نيستند و حرف درستي هم است؛ اما خب ما كشتيگيراني را سراغ داريم كه با تمام تلاشي كه در ساليان دراز شد، مشكل فني آنها حل نشد. افرادي مثل اكبر فلاح، تقي داداشي، مهدي تقوي كه در مبارزه با رقباي چپ گارد به مشكل ميخوردند. فلاح و داداشي چندين سال با شما كار كردند اما هيچوقت مشكلات فنيشان برطرف نشد. البته رسول خادم توانست تا حدودي مشكل تقوي را حل كند و ديدم كه در چند مسابقه مهدي اقدام به زيرگيري از رقباي چپ گارد كرد كه شايد يونيمتسو تاتسوشيرو ژاپني معروفترين اينها بود، البته تقوي در ادامه نشان داد كه به دليل ادامه ندادن تمرينات در نظر گرفته شده هنوز اين مشكل فني را با خود دارد و با انجام تمرينات رسول خادم كه در ادامه آنها را دنبال نكرد به صورت مقطعي حل شده بود.
البته اكبر فلاح تا حدودي مشكل پاي چپ را حل كرد. ضمن اينكه من بايد به اين موضوع اشاره كنم كه اكبر هر زمان از نظر روحي و رواني با ما همراه بود، مدال گرفت و هر زمان نبود، نتوانست. به عنوان مثال در آن دو بار از چهار باري كه مدال گرفت با ما همراه و همفكر بود، اما در دوبار ديگرش نه، به خصوص در المپيك كه بايد مدال ميگرفت و حقش بود؛ اما خب با ما يكي نبود و جدا شد ضررش را هم خودش ديد. ما دو جور حركت داريم. يك مشت حركت است كه بايد در درازمدت حل شود. يك مشت حركت هم هست كه در همان لحظه درست ميشود و جواب ميدهد. من ياد دارم يكبار من با غلامرضا محمدي به صورت چشمي ارتباط برقرار كرديم. دقيقه هشتم كشتي بود و داشت با حريف ترك كشتي ميگرفت در تركيه، چشم در چشم كه شديم من همان لحظه با نگاه خود به محمدي رساندم كه تا داور سوت زد، قبل از اينكه به حريف بچسبي زير را بگير و غلام اين كار را كرد و حريف ترك را برد و آمد دوم شد. اين ارتباطي است كه بين مربي و شاگرد ايجاد ميشود و اگر مربي و كشتيگير با هم همراه و همفكر نباشند اين اتفاق رخ نميدهد. جاهايي است كه با يك حركت و يك عمل كشتي از اين رو به آن رو ميشود. يك وقت هم زمان نياز است تا شما يك حركت را اصلاح كنيد؛ اما خب در رده ملي اين لحظهها و همراهيها و نگاهها بسيار تاثيرگذار است و كمك ميكند. ما رضا يزداني را هم داشتيم كه روي پاي مخالف مشكل داشت و ما با يك حركت كه در زمانهاي دور منصور مهديزاده انجام ميداد و در اين اواخر اصغر بذري و آن را به يزداني ياد داديم، اين مشكل رضا برطرف شد.
اما ما هيچ وقت شاهد اين نبوديم كه مشكل اكبر فلاح حل شود؟
اكبر فلاح روي پاي چپ مشكل داشت؛ اما هر وقت روحي در اختيار بود هيچ مشكلي نداشت. بعدها كشتي گرفت و مشكلي نداشت.
ادامه دارد