برخيز و اول بكش (18)
دنياي سرّي متولد ميشود -
سركشي جاسوسان
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
اولين چالشي كه جاسوسان بن گوريون با آن مواجه شدند يك مورد دروني بود: يهودياني بودند كه صريحا با اقتدار بن گوريون مخالفت ميكردند كه در ميان آنها بازماندگاني از نهضتهاي زيرزميني دست راستيها هم بودند. نمونه افراطي اين مخالفتها در ژوئن سال 1948 به نام موضوع آلتالنا رخ داد. يك كشتي كه با اين نام توسط ايرگون از اروپا رهسپار (فلسطين) شده بود، مهاجر و سلاح حمل ميكرد. اما ايرگون از تحويل تمام سلاحها به ارتش دولت تازه خودداري كرد و اصرار ميورزيد كه تعدادي از اين سلاحها به واحدهاي دستنخورده خودشان داده شود. بنگوريون كه از اين طرح توسط كارگزاران درون خود ايرگون مطلع شده بود، دستور داد كه كشتي را به زور بگيرند. در حين درگيري كشتي غرق شد و 16 تن از نيروهاي ايرگون و سه سرباز ايدياف كشته شدند. مدت كوتاهي پس از اين رويداد، نيروهاي امنيتي دويست نفر از اعضاي ايرگون را در سراسر كشور برچيدند و به حضور آنها پايان دادند.
اسحاق شامير و عوامل لهي تحت فرمان او هم از قبول اقتدار بن گوريون ميانهرو خودداري ميكردند. در طول تابستان و طي آتشبس، برنادت نماينده ويژه سازمان ملل يك طرح صلح آزمايشي را كه به جنگ خاتمه ميداد، طراحي كرده بود. اما اين طرح براي لهي و شامير قابلقبول نبود، آنها برنادت را متهم ميكردند كه در جنگ جهاني دوم با نازيها همكاري ميكرده است و در طرحي كه پيشنهاد داده- از جمله اغلب نواحي النقب و بيتالمقدس به عربها داده ميشد و بندر حيفا و فرودگاه ليدا تحتكنترل بينالمللي قرار ميگرفت، علاوه بر اين دولت يهود متعهد ميشد كه 300 هزار عرب پناهجو بازگردانده شوند - مرزهاي اسراييل طوري بازنگري شده است كه كشور از بين برود.
لهي چندين هشدار به شكل اعلاميههاي خياباني كه در آن آمده بود: توصيه برنادت: كشور ما از نقشه پاك ميشود، در سطح شهر پخش كرد. راديو زيرزميني هم حتي صريحتر تهديد كرد، « پايان كنت مثل لرد (كه منظور همان ترور لرد موين بود) خواهد بود.» برنادت هشدار را ناديده گرفت و حتي به ناظران سازمان ملل هم دستور داد كه از حمل سلاح خودداري كنند، او ميگفت، «پرچم سازمان ملل ما را حفظ خواهد كرد.»
شامير با اعتقاد به اينكه طرح نماينده ويژه سازمان ملل مور قبول واقع خواهد شد، دستور كشتن او را صادر كرد. در 17 سپتامبر و چهار ماه پس از اعلام دولتخواندگي و يك روز پس از آنكه برنادت طرح خود را به شوراي امنيت سازمان ملل تقديم كرد، او همراه با سه سدان «دسوتو» سفيدرنگ از دفتر مركزي سازمان ملل به سمت رحافيا در همسايگي بيتالمقدس بخش يهودينشين در حال سفر بود كه يك جيپ راه آنها را سد كرد. سه مرد جوان در حالي كه كلاههاي لبهدار بر سرشان بود از جيپ به بيرون پريدند. دو نفر از آنها به لاستيك خودروهاي سازمان ملل تيراندازي كردند و نفر سوم، يهوشا كوهن، در خودرويي كه برنادت در آن بود را باز كرد و با مسلسل اسكميزرام پي 40 به او شليك كرد. اولين شليك به مرد كنار دست برنادت كه يك سرهنگ فرانسوي به نام آندره سرو بود، اصابت كرد اما شليك بعدي كه دقيقتر بود به سينه كنت برتادت خورد. هر دو نفر كشته شدند. كل حمله در چند ثانيه طول كشيد. كاپيتان موشه هيلمن كه در خودرو و در كنار قربانيان بود حمله را اينگونه شرح داد، «مانند رعد و برق به سرعت گذشت و 50 شليك شد.»
مجرمان هرگز دستگير نشدند
اين آدمكشي، رهبري يهود را خشمگين و عميقا خجالتزده كرد. شوراي امنيت سازمان ملل اين حمله را به عنوان « يك عمل جبونانه كه به نظر ميآيد توسط يك گروه جنايتكار تروريستي در بيتالمقدس انجام شده» محكوم كرد و روزنامه نيويوركتايمز روز بعد نوشت، « هيچ يك از نيروهاي نظامي عرب نميتوانستند در يك مدت زمان كوتاه اينگونه آسيب را [به دولت يهود] وارد كنند.»
بن گوريون عمليات سركشانه لهي را بهعنوان يك چالش جدي براي اقتدار خودش ميديد كه ميتواند به كودتا يا حتي جنگ داخلي منجر شود. او سريعا به مقابله با ياغيگريهاي ايرگون و لهي برخاست. او به رييس شين بت، ايسر هارل، دستور داد كه اعضاي لهي را برچينند و اسحاق شامير را در صدر افراد تحت تعقيب قرار داد. او دستگير نشد اما افراد زيادي دستگير شدند و تحت مراقبتهاي شديد قرار گرفتند. لهي ديگر به عنوان يك سازمان موجوديت نيافت.
بن گوريون از هارل بابت عملكرد شجاعانهاش عليه گروههاي زيرزميني تقدير و او را نفر اول مقام اطلاعاتي در كشور كرد.
ايسر هارل، يك مرد كوتاه قد؛ زمخت و خودانگيزشي بود كه تحتتاثير جنبش انقلابي بلشويك، خرابكاري، جنگهاي چريكي و آدمكشيهاي آن قرار داشت اما از كمونيسم متنفر بود. شين بت، تحت مديريت او مخالفان بنگوريون، احزاب كمونيست و سوسياليست چپ، و حزب دستراستي را كه توسط داوطلبان ايرگون و لهي شكل گرفته بود تحتنظارت و مراقبتهاي دايمي قرار داد.