ژن خوب و فرسايش اجتماعي
مثلا فرزندان مقامات كجا هستند و چه ميكنند حل كنيم. در اين ساختار، مجموع مقامات شايد هزار نفر باشند اما تا امروز فقط 3 نفر به اين سوال پاسخ دادهاند و شايد لازم است حدود 100 نفر از مقامات به اين سوال پاسخ بدهند كه البته پاسخ نخواهند داد. البته اين شيوه پاسخگويي خيلي خوب است و حداقل در اين خشكسالي خبرهاي خوب، نسيم كوچكي است كه لحظهاي حال ما را خوش ميكند.
اما نه راهكار است و نه مشكلي حل ميكند و نه چندان به شفافيت كمك ميكند. فرزندان اين عزيزان اعلام كردند در استخدام دولت نيستند و به صورت پروژهاي كار ميكنند و فرض بگيريم كه همين است. انجام پروژه هم قابل بحث است چون خيليها نميتوانند پروژه بگيرند. گرفتن پروژه و به اشتراك گذاشتن آن با ديگران هم ممكن است وارد بحثهاي رانت شود.
اما فرض كنيم كه اينها از هيچ رانتي هم استفاده نكردند اما تعداد چنين افرادي چقدر است؟ وقتي ساختار اجتماعي شما اجازه هيچگونه انحراف به هيچ فردي نميدهد و اجازه ميدهد طبقه متوسط جامعه شما به پويايي برسد و قدرتمند شود و در راس قرار بگيرد و اجازه نميدهد در فرهنگ شما، دروغ به صورت سيستماتيك عمل كند و خداي ناكرده در نظام اداري شما فساد سيستماتيك رخنه كند، آن زمان مشكلات شما حل خواهد شد. امروز نظام سياسي و اجتماعي و فرهنگي ما خروجيهاي بسيار بدخيمي دارد؛ حاشيهنشيني فقر پروندههاي قضايي بالاي 15 ميليون پرونده، چكهاي برگشتي آنچناني، مشكلات اخلاقي، آسيبهاي اجتماعي و راهحل اين مشكلات طراحي ساختارهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي است كه ميتواند تضمينكننده و بيمهگر ما بر اين باشد كه اين مشكلات اتفاق نيفتد.
تنها در اين زمان است كه سرمايه اجتماعي و اعتماد و شفافيت افزايش مييابد اما زماني كه اين مشكلات در جاي خود باقي است، اعلام قيمت ارز ظرف 3 يا 4 ماه، تا اين حد رانت ايجاد ميكند و ايجاد چنين رانتي نشان ميدهد كه ساختار پولي ما معيوب است و شايد حوزه فرهنگي و اجتماعي هم به همان اندازه معيوب باشد. جامعه شناسان به اين نكته ظريف رسيدهاند و بارها تاكيد كردهاند كه مشكلات اجتماعي و ساختاري ما راهكارهاي روانشناختي را برنميتابد و اگر در پي اين روشها باشيم، فقط لحظههايي بر سر وزش اين نسيم خوشخبر خواهيم بود و ثانيههاي بعد، دوباره كار از نو. چندي قبل هم جناح مخالف بحث «ژن خوب» را باب كرد و واكنشهاي طولاني مدتي ايجاد شد. كليدواژههايي از سر سادگي يك مصاحبهكننده يا از سر شيطنت يك جناح سياسي خلق ميشود و مردم ايران هم خوششان ميآيد اينها را هشتگ كنند شايد آرام بشوند و شايد دلشان خنك شود. اينها كارهاي سياسي با اهداف سياسي بيارزش است و نه يك موقعيت با ارزش. چون سياست يك حوزه مقدس است.
منظور من از اين سياسيكاريها، بيشتر به سياهيكاريها تعبير ميشود و اتفاقا دلمشغول كردن و وقت گذاشتن برخي مسوولان نشانه مطلوبي است كه در اين بازيها بُر بخورند و نان جناحي را تقويت كنند يا نان جناحي را آجر كنند به جاي آنكه پاي اصلاح ساختارها وقت بگذارند و به كارهاي كارآمد و كاركردهاي مثبت پايدار برسند. اين اتفاقات را بايد به مردم دنبال نخود سياه فرستادن و مطالبهگريهاي جناحي را مسكوت گذاشتن تعبير كرد.
زماني دوستان عزيز اصولگراي ما كمتر صاحب پستهاي قدرت و رانت هستند و از اين اداها درميآورند، زماني هم دوستان اصلاحطلب كه كمتر پست قدرت دارند عليه جناح مقابل حرف ميزنند. جناح سياسي در نهايت ميخواهد با بهرهگيري از يك جمله خيلي ساده جناح سياسي مقابل را زمين بزند و با سياهكاريها و ادا درآوردنها بتواند به اهداف سياسي خودش برسد و موج ايجاد كند و عدهاي هم سوار موج شوند و بهره ببرند و مردم هم كف بزنند و سوت بكشند و بازار، تا مدتي داغ شود.
اما آيا رانتها كم خواهد شد؟ آيا مشكلي حل خواهد شد؟ آيا زخمي مرهم پيدا خواهد كرد؟ خير. در حالي كه بايد به جاي اين كارها، دانشگاهيان ما پژوهشهاي ساختاري و بين رشتهاي انجام دهند و راهكارها به كار بسته شود و تصميمات نهادي تاثيرگذار شود و قانون ما، بازبيني شود. اين موانع بايد شناسايي و مرتفع شود تا بتوانيم قوانين مجلس را اصلاح كنيم؛ مجلسي كه قانون ميگذارد اما هنوز جوهر امضاي نمايندگانش خشك نشده كه از كارايي ساقط ميشود و زمين ميخورد.
قوانيني كه رييس مركز پژوهشهاي مجلس اعلام ميكند «به شرط اجراي اين قانون با زور باتوم، نهايت 20 الي 30 درصد اين قانون قابل اجراست ... اجراي اين قانون مصوب، گسل سياسي ايجاد ميكند ... اجراي اين قانون با زور و چماق و گشت ارشاد 65 درصد مخالف و 35 درصد موافق دارد ...» و اين حرفها را بعد از 40 سال تلاش بيوقفه و صرف هزينههاي ميلياردي ميشنويم و اين قوانين، ساختارهاي ما را تشكيل ميدهند اما بدون پيوست و بدون آيندهشناسي در خانه ملت مصوب ميشوند. اين مشكلات بحثهاي اساسي اين كشور است و براي برون رفت و پاسداشت از نظام سياسي و براي توسعه كشور بايد حل شود.
باقي موارد، بحثهاي سياسي و گروهي و جناحي و نمايشي است كه ميتوانيم براي بعضي كف بزنيم، براي بعضي راي بگيريم، راي بعضي را بشكنيم و متاسفانه رسانهها هم بعضي مواقع به اين امواج دامن ميزنند و مدتي هم ما دل خوش ميكنيم به اين حرفها و بعد ميبينيم نتيجه، هيچ هيچ و صفر صفر است.