... و حالا، خورشيد اينجاست
رضا زندي
حرف مردم را بايد شنيد. بايد گفت. ما براي مردم مينويسيم؛ مردميكه «صدا» ميخواهند، مردمي كه لازم دارند رسانهها دردشان را پيگيري كنند و ناظر نهاد قدرت باشند. بعد از 19 سال كار حرفهاي روزنامهنگاري تخصصي در حوزه نفت و انرژي، صبح ديروز براي اولين بار به يك برنامه تلويزيوني رفتم تا گزارش يك فاجعه را نقل كنم. برنامه زنده صبحگاهي «حالا خورشيد». برنامهاي كه تلاش ميكند با وجود همه محدوديتهايي كه واقفيم، دغدغهها را پيگيري كند. پرداختن به دغدغهها مهم است. چون براي مردم بودن مهم است.
1- سوژه «گزارش يك فاجعه» را ميخواستم براي روزنامه بنويسم. اين گزارشي بود براي نشان دادن كارنامه توليد، واردات و مصرف انواع انرژي در كشور. آن هم بر اساس آخرين ترازنامه انرژي كه نهاد حاكميتي (وزارت نيرو) به طور رسمي منتشر كرده بود. مهم بود مردم بدانند كل مصرف نهايي انرژي در بخشهاي خانگي، تجاري، عمومي، صنعت، حمل و نقل و كشاورزي در سال 1394، معادل 1 ميليارد و 158 ميليون و 300 هزار بشكه بوده است. اگر مصارف غير انرژي (اعم از خوراك پتروشيميها و...) را هم به آن بيفزاييم مصارف نهايي انرژي كشور به 1 ميليارد و 318 ميليون و 400 هزار بشكه در روز ميرسد. آن هم در شرايطي كه در همان سال مجموع صادرات سوخت (اعم از نفت، فرآوردههاي نفتي، گاز، برق و زغال سنگ) تنها معادل 745 ميليون و 100 هزار بشكه بوده است. اين ارقام بزرگ را با هم مقايسه كنيد تا روشن شود كه چه كشور بزرگي در مصرف انرژي هستيم و اگر اين روند مصرف ادامه يابد دير نخواهد بود كه چيزي براي صادرات هم نداشته باشيم. 2- من از يك درد بزرگ ريشهدار صحبت ميكردم. تقريبا به اندازه نصف صادارت سوخت كشور (معادل 745 ميليون و 100 هزار بشكه) در بخش حمل و نقل مصرف كردن (337 ميليون و 700 هزار بشكه در سال 94) غم بزرگي است. اينها را بايد به مردم ميگفتم. اين مشكل، صرفا براي اين دولت و آن دولت پديد نيامده است. محصول سالها بيمبالاتي در مواجهه با سرمايههاي طبيعي ملي است. حل اين معضل هم يك عزم ملي ميخواهد. زمانبر هم هست. ضمنا بيرون كشيدن «دمل بد مصرفي» درد هم دارد. اما نجات مريض به آن وابسته است.
3- من پيش از برنامه با «رضا رشيدپور»، مجري موفق و كاربلد برنامه «حالا خورشيد» صحبت نكرده بودم. هيچ آشنايي قبلي هم با ايشان نداشتم. در ميزبانيشان اصول حرفهاي را رعايت كردند و هيچ كم نگذاشتند. عنان بحث هم دست خودم بود. منتها در مديريت زمان كم دقتي كردم و سه موضوع كه در ذهن داشتم را فرصت نشد بيان كنم. بعد از برنامه نظارت برخي كاربران را در فضاي مجازي اين برنامه خواندم. به همان جا افتادهها اشاره داشت. حالا ميخواهم همانها را بيان كنم.
4- حتما دولتي ميتواند جراحي بزرگ اقتصادي انجام دهد و قطار توليد و مصرف انرژي و توليد ثروت را روي ريل درست بگذارد كه نه تنها فساد نداشته باشد كه در صف اول مبارزان عليه فساد باشد. مقصودم در اين بحث يك دولت خاص نيست. نهاد عمومي دولت مدنظرم است. مردم تا وقتي اختلاسهاي ميلياردي، دكل دزديها و ....را ميبينند، تصميمهاي بزرگ اقتصادي دولت را قلبا بر نميتابند. پس مبارزه جدي با فساد اصل اساسي در تغيير الگوي مصرف انرژي و همراه كردن مردم با اين فرهنگ است.
5- نهاد دولت براي پيشبرد اهداف بزرگ سرمايه اجتماعي عظيم ميخواهد. نميشود دولت در همه شؤون مردم دخالت كند و بعد انتظار داشته باشد كه سرمايه اجتماعياش حفظ شده باشد. مردم تيزهوشند و البته كارفرمايان دولت. وقتي موقعيتها تغيير كرد شرايط هم عوض ميشود. مردمي كه كارفرماي دولت باشند، حرف تخصصي پيمانكارشان را براي اينكه بنايي درست و دقيق ساخته شود ميپذيرند و اگر بالعكس شد شايد در اجبار اجرا كنند اما قبول و همراهي نخواهند كرد. ما به اصلاح الگوي مصرف انرژي كشور نياز مبرم داريم. كاش نهاد دولت الزاماتش را بپذيرد.
6- نرسيدم بگويم كه در ترازنامه انرژي كشور حتي ديپلماسي هم هست. داشتن روابط خوب با دنيا و دسترسي به آخرين دستاوردهاي تكنولوژيك هم جزوي از راه براي توليد و مصرف بهينه انرژي است. فناوريهاي جديد براي افزايش ضريب بازيافت ميادين نفتي به افزايش چشمگير توليد نفت كمك ميكند. خودروهايي با فناوري جديد هم آلايندگي كمي دارند هم مصرف كمتري. ما توسعه كشور را همراه با حفظ عزت، استقلال و حفظ تماميت ارضي و فرهنگيمان ميخواهيم.