صبوري و غايت
كسبوكارهاي ما
نيوشا طبيبي
ديد كوتاهمدت داشتن در عرصه كسبوكار، خسارت بزرگي است. اين ضايعه هم دامن صاحب كسب و هم دامن مصرفكننده/ مشتري را ميگيرد. شايد يكي از دلايلي كه صاحبان كسبوكار به كسب سودي ناگهاني در كوتاهمدت راضيتر هستند، بيحوصلگي و بيطاقتي است. حوصله و صبر لازمه كسبوكار است. با صبر و ارايه كار يا كالاي با كيفيت، ميتوان خريداران كالا و خدمات را راضي نگاه داشت.
حدس ميزنم شما هم مثل من بارها و بارها شاهد تولد كسبوكارهايي بودهايد كه آغازي بسيار خوب و اميدواركننده داشته اما در ميانه راه به سراشيبي افتادهاند و ديگر كيفيت براي آنها اولويت نبوده. آغاز فعاليت اين كسبوكارها با استقبال مواجه ميشود، بعد از مدتي صاحب كسبوكار به اين نتيجه ميرسد كه به هر صورت مشتري دارد، پس نيازي به هزينه و سرمايهگذاري براي حفظ و ارتقاي كيفيت ندارد. كيفيت عنصر گمشده كسبوكار ايراني است.
مصرفكنندگان و مشتريان ايراني معمولا باحيا و باادب و خجالتي هستند. معمولا حق خود را هم با شرم طلب ميكنند، كمتر پيش ميآيد كه در مقابل بيكيفيتي و كمفروشي و گرانفروشي، اعتراضي كنند يا تصميم جمعي بگيرند. اين خوي و خصلت سبب شده كاسبكاراني كه پايبندي چنداني به اخلاق ندارند يا فهم و شعور مردم را به هيچ ميگيرند، اصراري به عرضه كالا و خدمات با كيفيت نداشته باشند و حتي تقلب و دزدي را روا بدارند. اين فقط در عرصه اقتصادي موضوعيت ندارد؛ حتي در عرصه فرهنگ نيز چنين است. توليد حجم عظيمي از كتابهاي بيارزش و سرقتي، موسيقيهاي مبتذل و سرقتشده و فيلمهاي سينمايي مبتذل كه به قيمت فروش بيشتر، زشتترين و ركيكترين شوخيهاي جنسي را چاشني فيلمها ميكنند، عرصه فرهنگ را نيز سخت آلوده است.
اسنپ، از روي مدل Uber كپيبرداري و بوميسازي شده است. اسنپ در چند سال گذشته، براي عده زيادي شغل ايجاد كرده و قيمت حمل و نقل مسافر در شهرهاي بزرگ را تا حدود زيادي تعديل كرده است و به طور كلي تاثير فراواني بر كيفيت سفرهاي شهري داشته هر چند كه بيترديد مانند نمونه اصلياش يعني اوبر در افزايش حجم ترافيك شهرها نقش بزرگي بر گردن دارد، اما به هر حال عده زيادي نان خود را از اين سفره برميدارند و عده زيادي از شهروندان، ديگر زندگي كردن بدون اسنپ برايشان سختتر از پيش است.
اسنپ رابطه استخدامي با رانندگان ندارد و فقط مسافر را به راننده وصل ميكند و به همين دليل اعمال مديريت بر رانندگان فقط با در اختيار گذاشتن مشوقهاي مالي يا ابزارهايي اينچنين ميسر است. درخواست اسنپ از مسافران براي ابراز نظر و انتقاد يا شكايت خود در پايان هر سفر، امري بسيار مهم و موثر در ارتقاي كيفيت رفتاري و خدماتي رانندگان است و بايد از سوي مسافران جدي گرفته شود. حتي اين نمونه بايد توسط خود شهروندان به كسبوكارهاي ديگر بسط داده شود و مصرفكنندگان با همان دقت نظر و با برگزيدن معيارهاي مشخص، از صاحبان كسبوكار «كيفيت»، «انصاف» و «ادب» طلب كنند.
كساني كه از مراجع رسمي و صنفي مجوز فعاليت تجاري دريافت ميكنند، وارد عرصه عمومي ميشوند. قدم گذاشتن به عرصه عمومي و دريافت جواز كار، براي صاحب كسبوكار ايجاد مسووليت و براي مشتريان ايجاد حق ميكند. مثلا صاحب دكان نميتواند به سليقه خود به برخي كالا بفروشد و به برخي نفروشد. اما مشتريان ميتوانند براي اعمال حق خود، از خريداري كالا يا خدمات از فرد يا موسسه مشخصي خودداري كنند. اين حق بزرگي است و نبايد آن را دستكم گرفت. با اعمال اين حق ميتوان سطح كيفي كالا و خدمات در ايران را ارتقا داد.
بسياري از ارايهكنندگان خدمات دچار چنان تنگنظرياي ميشوند كه خود را نيز به زحمت فراوان مياندازند و از كيفيت زندگي خودشان هم ميكاهند. نمونهاش رانندگاني كه از روشن كردن كولر خودروي خود در حرارت قلبالاسد- نيمه مرداد ماه- هم خودداري ميكنند! روشن كردن كولر فقط 12-10 درصد در مصرف سوخت خودرو تاثير دارد. راننده اسنپ را ديدهام كه در طول مسير از روشن كردن كولر خودداري ميكند، عصبي و گرمازده و ناراحت است و در نتيجه رفتار نامحترمانهاي دارد، در آخر مسير براي آنكه راه اعتراض مرا ببندد، كولر روشن ميكند! من پياده ميشوم و ميروم، اما راننده محترم با گرماي دايمي و آزاري كه ميبيند چطور تا آخر روز را سر خواهد كرد؟ در مسير بازگشت خانم بسيار محترم و مودب و آراستهاي مرا به مقصد ميرساند، خودروي پاكيزه و رفتار مودبانه و محترمانه حاصل احترامي است كه او به خود و به ديگران ميگذارد و حاصلش البته آسودگي و كيفيت بهتر زندگي است براي خود و ديگران.