صداي مخالف
نگاه سانديسخوري به روحاني
روزنامه كيهان در گزارشي مفصل تلاش كرده تا بهنسبت ميان اصلاحطلبان و روحاني و از سوي ديگر وضعيت كنوني اصلاحطلبان بپردازد و آن را در يك كلام اينگونه خلاصه كرده است كه نگاه آنها به دولت روحاني يك نگاه «سانديسي» است. كيهان نگاه اصلاحطلبان را «شترمرغي» خوانده و مينويسد: «رويكرد شترمرغي به شهادت برخي اعضاي اين طيف، دچار تناقضات غيرقابلحل است و به همين دليل، آنان را نهتنها از چشم عوام و خواص انداخته، بلكه غيرقابلاعتماد كرده است. آنها در حمايت از آقاي روحاني نيز صداقت به خرج ندادند؛ امتياز گرفتند، به جاي بدهكاري، طلبكار دولت شدند و به وقتش، با دولتي كه در تقصيرها و انحرافات و سوءعملكردهايش شريك بلكه متهم اول بودند، فاصلهگذاري و از خود سلب مسووليت كردند.»
اين گزارش كه به نظر ميرسد به دنبال راهكارهاي اخير سيدمحمد خاتمي و همچنين بيانيههاي اخير اصلاحطلبان از يك سو و از طرف ديگر اذعان خود كيهان به «دولت ساز بودن اصلاحات» نگاشته شده با طرح اين پرسش كه «نسبت گردانندگان طيف موسوم به اصلاحطلب با نظام و دولت جمهوري اسلامي چيست؟» مينويسد: «پاسخ به اين سوال متوقف به اين است كه بپرسيم آنها اصطلاحا با خودشان و ادعاي وفاداري به نظام در كسوت «اصلاحطلبي» چندچندند؟ سران اين طيف ادعا ميكنند با نظام و انقلاب هستند اما نظام از ظرفيت آنها استفاده نميكند. يعني از خود رفع اتهام ميكنند و نظام را در موضع اتهام مينشانند؛ در حالي كه واقعيت به شهادت برخي فعالان همين طيف، خلاف اين است. آنها نه با نظام و نه حتي با دولتي كه مدعي حمايت هستند، روراست نبودهاند و همواره به اراده با خويش، در موضع اتهام و خيانت ايستادهاند. كمترين نقش را در انتخاب روحاني داشتند اما از او طلبكار شدند و سپس، تقصيرها را گردن روحاني انداختند و خود، شانه خالي كردند.» كيهان به نوشته يك عضو قديمي دفتر تحكيم اشاره كرده و معتقد است كه اصلاحطلبان نگاهشان به دولت مانند يك «سانديس» است كه «تا زماني كه آخرين قطره ممكن در او را ميك نزنند، لوله سانديس را از آن بيرون نخواهند كشيد.» به اعتقاد نويسنده «دشمن» (براندازان نظام) از سران مجمع روحانيون نظير خاتمي و حزب اتحاد ملت (بازسازي شده حزب مشاركت) آتو دارند كه آنها نميتوانند نسبت به آنها مرزبندي انجام دهند.»
هيچ گزينهاي روي ميز نيست
مهدي محمدي در سرمقاله روزنامه وطن امروز معتقد است كه موضوع مذاكره با امريكا بهطور كامل برچيده شده است. او با اشاره به سخنان رهبر انقلاب كه در آن اعلام شده بود «با دولت فعلي امريكا مذاكره نميكنيم»، مينويسد اين موضعگيري «در واقع منتفي كردن گزينهاي است كه اساسا وجود نداشته است؛ گزينهاي به نام مذاكره با دولت ترامپ اساسا وجود خارجي ندارد و امريكا به هيچوجه در پي مذاكره با ايران نيست. صرفنظر از اينكه امريكاييها به زبان چه ميگويند، آنچه در عمل ميبينيم اين است كه ايجاد بيثباتي در داخل و ضربه زدن به قدرت منطقهاي ايران هدف اصلي و جدي امريكاست.» او كه مقالهاش را با عنوان «غربال گزينههاي روي ميز» منتشر كرده اين نگاه كه ترامپ به دنبال مذاكره و توافق است را اشتباه دانسته و مينويسد: «اينكه فرض كنيم فشار مقدمه درخواست مذاكره است، ممكن است در نظر اول بدون اشكال جلوه كند اما وقتي به اين بينديشيم كه امريكا عملا چه شروط عجيب و غريبي براي مذاكره گذاشته و تحريم و فشار چه ارزش بيبديلي در راهبرد امريكا عليه ايران دارد، آن وقت است كه به يكباره كلمه مذاكره از معناي خود تهي شده و به يك ابزار عمليات رواني كه هدف آن صرفا ايجاد شكاف در ايران است، فروكاسته ميشود.» به نوشته او حالا كه «ايران رسما و در عاليترين سطح اعلام كرده با دولت فعلي امريكا مذاكره نخواهد كرد» معنايش «برداشتن يك گزينه از روي ميز نيست، بلكه به معناي واقعي كردن گزينههاي روي ميز و تاكيد بر اين نكته است كه اساسا چنين گزينهاي روي ميز قرار ندارد.» محمدي در پايان مقاله صراحتا به اين موضوع اشاره ميكند: «اكنون دولت امريكا بايد به اين بينديشد كه هدف واقعياش از سياست درهم و برهمي كه درمقابل ايران در پيش گرفته، چيست؟ اگر واقعا درپي مذاكره باشد، بايد سياست خود درباره ايران را از اساس دگرگون كند كه ميدانيم چنين چيزي غيرممكن است اما اگر هدف پنهان آن فروبردن ايران در آشوب مستمر، جمع كردن دست و پاي ايران از منطقه يا وارد شدن به عمليات براندازي در ايران باشد، وقت آن رسيده كه اين هدف را كاملا شفاف كند و طبعا هزينههاي آن را هم بپردازد.»