• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4164 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۸ مرداد

خاطرات و نظرات منصور برزگر (9)

آشور علي‌اف براي ما لزگي رقصيد

با منصور برزگر پير كشتي ايران كه مرشد چند نسل از قهرمانان و خاك تشك خورده‌هاي كشورمان بوده گفت‌وگويي بلند بالا داشته‌ايم كه هر روز بخشي از آن را مي‌توانيد در همين ستون بخوانيد. امروز سخنان برزگر درباره تداوم مافياي شوروي در جهان كشتي و نيز خاطراتش از رويارويي با برخي از كشتي‌گيران مطرح جهان پيش روي شماست.

 

چه شد كه به يك‌باره كشتي در جهان افت كرد؟

علاوه بر تغيير قوانين و بلاهايي كه فدراسيون جهاني كشتي در سال‌هاي اخير بر سر كشتي آورد اخيرا شاهد اين بوديم كه با كلك‌هاي سينمايي و اه اِه اُه و ... رشته‌هاي رزمي را روي كار آوردند و ورزش را خراب كردند. من عضو كميته مربيان فيلا بودم و در جلسه‌اي كه در فنلاند داشتيم رييس فدراسيون كشتي فنلاند به من گفت كه كشتي فرنگي ورزش رزمي ما بوده. در مجارستان هم كه بودم رييس فدراسيون كشتي مجارستان هم همين را به من گفت. شما تاريخ را كه ورق بزنيد به خصوص تاريخ رم و يونان كه غرب وام‌دار آنهاست مي‌بينيد كه كشتي فرنگي كه به آن «گِرِك‌و-رومن» كه نامي يوناني-رومي است گفته مي‌شود حكم ورزش رزمي را براي اينها داشته است.

دلايل افت كشتي امريكا را گفتيد، ‌علت افت كشتي روسيه چيست؟

از سال 1992 كه شوروي فروپاشيد كشتي روسيه تقسيم شد. ما الان در ايران چند منطقه داريم كه كشتي‌گير دارد و كشتي‌گيرخيز است. شما خيلي كم از زاهدان و شيراز كشتي‌گير مي‌بينيد. در مناطق جنوبي ما بايد ورزش‌هايي مثل دووميداني و ورزش‌هاي استقامتي را گسترش داد؛ چراكه محيط آنجا اين ورزش‌ها را مي‌طلبد. من بندرعباس، بوشهر و... بوده‌ام؛ اما آيا ما اين ورزش‌ها را به اين مناطق مي‌بريم و فرهنگ ورزش‌هاي استقامتي و هوازي را حاكم مي‌كنيم؟ آيا متخصص فرستاده‌ايم اينجاها؟ در روسيه هم چند منطقه هستند كه كشتي‌خيز هستند. يكي داغستان است كه بيشترين كشتي‌گير را دارد و البته چند منطقه ديگر. وقتي شوروي فروپاشيد كشورهايي چون ازبكستان روابط سياسي و دولتي خود را با روسيه حفظ كردند. هنوز آن مافياي شوروي وجود دارد و اينها كشتي‌گيران خود را تقسيم مي‌كنند و ديديم كه در المپيك 2000 سيدني آرتورتايمازوف كه خود براي منطقه اوستيا است در فينال در يك كشتي مصلحتي نتيجه را به ديويد موسل‌بز روس – كه او هم براي اوستيا است-واگذار كرد. در ادامه هم ديديم كه از سال ۲۰۰۷ موسل‌بز خود براي اسلواكي كشتي گرفت. مي‌خواهم اين را بگويم كه كشتي‌گيران روسيه تقسيم شده‌اند و روسيه به آذربايجان، ارمنستان، مولداوي، ازبكستان و ... كشتي‌گير مي‌دهد، در حالي كه در گذشته تمامي اين كشورها در قالب يك تيم راهي مسابقات جهاني مي‌شدند؛ اما حالا نيروها تقسيم شده‌اند و آن تيم قدرتمند متمركز را ندارند.

البته در دهه 90 هم خيلي خوب بودند و ما شاهد حضور برادران سايتيف، برادران خادارتسف و... در تركيب اين تيم قدرتمند بوديم.

بله اما آن اقتدار دهه‌هاي 70 و 80 را نداشتند. الان كشتي ايران يكپارچه مانده و ما مي‌توانيم راحت اينها را شكست دهيم؛ اما متاسفانه حمايت خوبي نمي‌شود. ما الان در كشتي مربي كشتي نداريم، كسي كه كشتي را از پايه آموزش دهد. من به جاي دولت بودم پنج تا مربي سازنده را مي‌فرستادم آذربايجان تا استعداد‌هاي اين منطقه را آموزش دهند. اين منطقه مربي خوب دارد؛ اما مربي سازنده‌اي كه از پايه كار كند نه. ما مي‌بينيم كه يك كشتي‌گير آذربايجاني كه در تهران آموزش ديده كلاس كشتي‌اش بالاست.

يك كشتي‌گير بود به نام آدولف زيگر از آلمان غربي كه شما دو‌بار با او كشتي گرفتيد. در المپيك 1992 مونيخ به او باختيد و سال بعد در مسابقات جهاني 1993 تهران او را شكست داديد. از اين دو كشتي براي‌مان بگوييد.

در المپيك زيگر توپ‌اش را پر كرده و هر چه داور بود به خودش زده بود. ضمن اينكه كشتي را داورها نمي‌گذاشتند من بگيرم. زيگر از آن كشتي‌گيراني بود كه در خاك مي‌پيچيد و نمي‌گذاشت رويش كار كني. مرحوم علي غفاري به من مي‌گفت مچ پايش را بگير تا حركت نكند و من مچش را مي‌گرفتم؛ اما داور به من اخطار مي‌داد كه بايد كار كني. اصلا من مي‌گفتم بلند شو سرپا اما داورها نمي‌گذاشتند و مي‌گفتند بايد در خاك كار كني. يعني كشتي را به سبكي كه آن مي‌خواست در آورده و از دست من در آوردند و اين در حالي بود كه المپيك مونيخ آماده‌ترين دوره‌اي بود كه من كشتي مي‌گرفتم. خيلي آماده بودم و با اينكه از زيگر جلو بودم ضربه فني شدم. سال بعد در جهاني تهران شب اول با زيگر ديدار كردم. كشتي اول بود بدجوري بريده بودم و بدنم راه نيفتاده بود.4 بر 2 جلو بودم كه كنده‌ام را كشيد و مساوي شديم.

همان جا بود كه كفش‌تان در‌آمد و سيف‌پور كه مربي تيم بود آنها را انداخت بين تماشاگران؟

كفشم را سيف‌پور درآورد تا كمي استراحت كنم؛ اما به داخل تماشاگران پرتاب نكرد. اگر كشتي با زيگر در شب نخست نبود و بدنم راه مي‌افتاد بهتر كشتي مي‌گرفتم. بعد زيگر به بلغار باخت من بلغار را بردم و اوت شد، چنانچه در ادامه خيلي خوب كشتي گرفتم و با هشت كشتي قهرمان جهاني تهران شدم و اين در حالي است كه فرح‌وشي و جوادي با شش كشتي قهرمان شدند.

شما بيشتر با كدام كشتي‌گير كري داشتيد؟ مثلا عليرضا حيدري و الدار كورتانيدزه، كشتي‌هاي‌شان به نوعي تبديل به كري‌خواني شده بود.

‌ من با كسي كري نداشتم. من با استنلي دِزيدزيك امريكايي دو بار كشتي گرفتم كه من را برد و بعد من در المپيك شكستش دادم. در همان دوره‌اي كه من را برد رفت به كشتي‌گير روسيه باخت و من آن كشتي‌گير را بردم.

به روسلان آشورعلي‌اف از روسيه باخت؟

نه يك روس ديگر بود كه لِنگ‌كار بود و من با لنگ بردمش. در بلغارستان به الكساندر نانوف باخت من رفتم با نيم پوئن نانوف را بردم. من بيشترين كشتي را با آشور علي‌اف گرفتم.

يعني با آشورعلي‌اف هم كُري نداشتيد؟

من شش‌بار با آشور علي‌اف كشتي گرفتم. يك بار در مينسك من را ضربه كرد، يك بار هم در جام جهاني كنده‌اش را كشيدم پوئن من را ندادند. دو بار هم من در تهران بردمش. يك بار هم در المپيك كشتي گرفتيم كه دو امتياز من را ندادند؛ اما بعد دادند. بعد آمديم مسابقات جهاني 1977 لوزان. در خيابان همديگر را ديديم. ديگر خيلي رفيق شده بوديم. گفت در المپيك من بردم. گفتم آشور پنج بار كشتي گرفته‌ايم، سه دفعه من برده‌ام دو بار تو. گفتم اينجا هر كس برد اون برنده واقعي است. گفت باشه. دست داديم و از هم جدا شديم. آمديم كشتي گرفتيم 16 بر 5 بردمش. بلند شد من را بوسيد. خدا آشور را بيامرزد. رفته بوديم داغستان. تيم را دعوت كرد خانه‌شان. كلي براي ما لزگي رقصيد. خانمش زن خيلي خوبي بود. براي ما سنگ‌تمام گذاشتند. دو تا دختر داشتند. خانمش آمد پيش ما و گفت ما تو را خيلي دوست داريم و آرزو داشتيم صاحب يك پسر شويم و اسم‌اش را بگذاريم منصور. آشور هر زمان به مسابقات مي‌آمد ما مي‌گفتيم اگر منصور را ببرد، قهرمان مي‌شود. مردم آشور را در داغستان خيلي دوست داشتند. نماينده لزگي‌هاي داغستان بود. اسلحه داشت و محافظ براي خودش.

ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون