• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4168 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۴ شهريور

برخيز و اول بكش(23) فصل سوم دفتري براي ترتيب ملاقات با خدا

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

در سال 1949، جنگ استقلال اسراييل رسما با قراردادهاي ترك مخاصمه پايان يافت. اما جنگ غيررسمي هرگز پايان نيافت. در طول اوايل دهه 1950، كشور به‌طور‌دائم توسط اعرابي كه از بخش‌هايي از فلسطين كه پس از جنگ در دستان اعراب باقي مانده بود – يعني، نواز غزه در جنوب كه توسط مصر اداره مي‌شد و كرانه باختري در شرق كه ضميمه اردن شده بود – مورد نفوذ قرار مي‌گرفت. نيروي دفاع اسراييل در سال 1952 تخمين زد كه نزديك به 16 هزار مورد نفوذي (يازده هزار از سمت اردن و مابقي از سمت مصر) به خاك اسراييل وارد شده بود. برخي از اين نفوذي‌ها پناهجوياني بودند كه طي جنگ استقلال، به‌طور‌داوطلبانه يا اجباري، فرار كرده بودند و سعي داشتند كه به روستاهاي خود برگردند تا آنچه را از مايملك‌شان باقي مانده بود، بردارند. اما بسياري از اين افراد شبه‌نظامياني بودند كه هدف آنها كشتن يهودي‌ها و گسترش ترور بود. آنها نام خود را فداييان گذاشته بودند، افرادي كه خودشان را قرباني مي‌كردند.

مصري‌ها با وجود امضاي ترك مخاصمه به سرعت فهميدند كه شبه‌نظاميان فداييان مي‌توانند به نيابت از آنها جنگ كنند. اين شبه‌نظاميان فلسطيني با آموزش و نظارت درست مي‌توانستند ويراني اساسي بر اسراييل وارد كنند و با توجه به پوششي كه دارند مصر مي‌تواند خود را از اين ماجرا كنار بكشد و دخالت خود را انكار كند.

مصطفي حافظ، افسر جوان اطلاعات نظامي مصر، مسوول سازماندهي اين فداييان شد. حافظ (همراه با صالح مصطفي، وابسته نظامي مصر در اردن) در اواسط سال 1953 شروع به استخدام و آموزش گروه‌هاي چريكي كه بايد به جنوب اسراييل اعزام شوند كرد. براي سال‌ها اين گروه‌ها كه بالغ بر 600 فدايي مي‌شدند، از مرز غزه وارد اسراييل مي‌شدند و هر چيزي را كه مي‌توانستند خراب مي‌كردند. آنها لوله‌هاي آب را منفجر مي‌كردند، مزارع را آتش مي‌زدند، خطوط راه‌آهن را منفجر مي‌كردند، جاده‌هاي معدني را تخريب مي‌كردند، كشاورزان را در مزارع و دانشجويان مذهبي را در سر كلاس‌ها مي‌كشتند به‌طوري كه بين سال‌هاي 1951 تا 1955 در مجموع بالغ بر يك هزار غير نظامي كشته شدند. آنها آنچنان ترس و وحشتي را گسترش داده بودند كه اسراييلي‌ها مي‌ترسيدند شب‌ها در جاده‌هاي جنوب رانندگي كنند.

به نظر مي‌رسيد كه گروه‌هاي نيابتي موفقيت عظيمي را به دست آورده باشند. اسراييلي‌ها نمي‌توانستند به‌طور‌مستقيم مصر يا اردن را مسوول اين كار بدانند. آنها در عوض پاسخ‌شان را با استخدام نايبان خودشان دادند، عرب‌ها را به خبرچين خودشان تبديل كردند، اطلاعات در مورد اهداف فداييان را جمع‌آوري مي‌كردند و سپس آنها را مي‌كشتند. اغلب اين وظايف بر‌عهده تيم اطلاعاتي نيروي دفاع اسراييل، معروف به واحد 504 گذاشته شد.

برخي از افراد واحد 504 در همسايگي‌هاي اعراب فلسطين بزرگ شده بودند بنابراين با زبان و سنت‌هاي بومي‌ها آشنا بودند. واحد 504 تحت فرماندهي «رهاويا وردي» بود. وردي كه متولد لهستان بود تا قبل از تشكيل دولت اسراييل به عنوان افسر ارشد اطلاعات حقانه خدمت مي‌كرد و به خاطر هوش سريع و بيان صريحش معروف بود. او مي‌گفت «هر عربي را مي‌توان بر مبناي سه اصل؛ پول، ستايش و زن، به خدمت در‌آورد.» حال چه بر مبناي سه اصل وردي يا موارد ديگر، وردي و افرادش چهارصد تا پانصد عامل عرب كه بين سال‌هاي 1948 تا 1956 اطلاعات ذي‌قيمتي دادند، به خدمت گرفتند. به نوبه خود هم اين افراد واحد 504 را با اطلاعاتي در مورد تعداد فداييان ارشد اعزام ‌شده تامين كردند. چندين نفر آنها شناسايي و مورد هدف قرار گرفتند و بين 10 تا 15 مورد ديگر هم اسراييلي‌ها عرب‌ها را ترغيب كردند تا نزديك آنها بمب كار بگذارند.

اين هم زماني بود كه آنها با واحد 188 تماس مي‌گرفتند و نياز به خدمات «ناتان روتبرگ» داشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون