• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4168 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۴ شهريور

سیمای جنگ، آن گونه که هست

محدثه واعظی‌پور

وقتی از جنگ حرف می‌زنیم، از چه چیز سخن می‌گوییم؟ بهرام توکلی در «تنگه ابوقریب» پاسخ این پرسش را می‌دهد. فیلم روایتی از یک حماسه تراژیک است. شخصیت‌های قصه او، در آغاز در آرامشی شکننده و در کنار رود شوخی می‌کنند و درباره آینده حرف می‌زنند. با ورود آن‌ها به قرارگاه، سکون نخستین سکانس‌های فیلم رنگ می‌بازد و قهرمان‌های قصه پرتاب می‌شوند به دل حادثه. بیش از دوسوم فیلم در منطقه جنگی می‌گذرد، در مسیری پرتب و تاب و پرحادثه که نقطه انتهای آن، هم برای ما، هم برای شخصیت‌ها قابل پیش‌بینی است. فیلم‌ساز درباره شخصیت‌ها کدهای کلی می‌دهد، این‌که یکی برای دخترش هدیه خریده. دیگری یک بچه تهرون بامرام است، رفاقت امیر جدیدی و جواد عزتی عمیق است، علی نوجوان، درگیر هیجان جنگ شده و ... تماشاگر بیش از این از شخصیت‌ها نمی‌داند، او قرار است همپای آنها مسیری را طی کند که با انتخاب شکل گرفته و با شهادت به نقطه اوج می‌رسد. «تنگه ابوقریب» فیلم فضاسازی و کارگردانی است. فیلمبرداری در فصل‌های پرتنش و سکانس‌های انفجار و پاشیده شدن خون و خاک روی دوربین، تماشاگر را به قلب ماجرا می‌برد، به جایی که مرگ در یک قدمی است و راه گریزی از آن نیست. آنهایی که می‌ترسند، زودتر می‌میرند. این شاید جمله کلیدی فیلم باشد. قهرمان‌های شجاع قصه چشم در چشم مرگ می‌ایستند و کوتاه نمی‌آیند. «تنگه ابوقریب» اگرچه ظاهرا با فیلم‌های قبلی سازنده‌اش تفاوت دارد، اما نگاه او به مرگ، زندگی و روابط انسانی در آن دیده می‌شود. او می‌تواند تماشاگرش را تحت تاثیر قرار بدهد و متقاعد کند تا انتها پای فیلمی بنشیند که ظاهرا عنصر جذابی ندارد. چهره‌های خسته و خاک آلود شخصیت‌های اصلی و فضای پرتنش فیلم، ممکن است تماشاگری را که حوصله تماشای فیلم جنگی ندارد، دلزده کند اما توکلی موفق می‌شود با کمک حوادث پی در پی که در قصه طراحی کرده و شخصیت‌های گرم و دوست داشتنی‌اش، بیننده را با خود همراه کند. «تنگه ابوقریب» اگرچه یادآور بهترین فیلم‌های جنگی سینمای جهان، مثل «نجات سرباز رایان» است، اما برای آنهایی که سینمای جنگ را با آثار رسول ملاقلی‌پور به یاد می‌آورند تداعی‌کننده فیلم‌های او هم هست. نه به این معنا که توکلی، ادامه دهنده مسیر ملاقلی‌پور بوده یا از فیلم‌هایش تقلید کرده. چرا که لحن و جنس نگاه این دو کارگردان کاملا متفاوت است. ملاقلی‌پور در «سفر به چزابه»، «هیوا» و «مزرعه پدری» علاوه بر نمایش چهره واقعی جنگ و خشونت عریانی که در آن جاری است، سیمایی باورپذیر از روحیات و روابط رزمنده‌ها ترسیم می‌کرد و از دیدگاه رسمی فاصله می‌گرفت. شخصیت‌های فیلم‌های او مردان و زنانی از قشرها و طبقات مختلف جامعه هستند که برای حفظ وطن‌شان آگاهانه مرگ را انتخاب کرده‌اند تا وطن، خانواده و زندگی باقی بماند. ملاقلی‌پور از نمایش بدن‌های پاره پاره و چهره‌های در خون خفته شخصیت‌های فیلم ابایی نداشت و این تصاویر را همچون تابلویی غرورآفرین از شجاعت و ایثار قاب می‌گرفت و ماندگار می‌کرد. توکلی در «تنگه ابوقریب» دوباره به یادمان می‌آورد که امیدها، آرزوها و لبخندهای بسیاری با جنگ دفن می‌شوند اما غرور و افتخار از دل همین نیستی شکل می‌گیرد. وقتی شخصیت‌های دوست داشتنی فیلم، یکی پس از دیگری، به خاک می‌افتند، ما دوباره سوگوار قهرمانانی می‌شویم که در روزمرگی و فراز و فرودهای تاریخی و اجتماعی‌مان از یاد برده‌ایم. پایان این حماسه تراژدیک، برخاستن علی (مهدی قربانی) از دل خون و آتش است، پایانی نمادین، که ترکیبی از غم و امید در خود دارد. در پس‌زمینه، هنوز روی خاک پیکرهای خون آلود دیده می‌شود اما زندگی ادامه دارد و علی به سوی فردا قدم برمی‌دارد، آیا او روز حادثه را از یاد خواهد برد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون