ارزيابي شما از رابطه بين دولت و مجلس در شرايط كنوني چيست؟
در كشور ما تصميمات اساسي اقتصادي و سياسي منحصر به قوه مجريه نيست. شايد قوه قضاييه از جهاتي از پارلمان و دولت متفاوت باشد اما دو قوه مجريه و مقننه شباهتهايي دارند و كارشان عملا مكمل يكديگر است. هر دو قوه به اين دليل كه انتخابي هستند، نميتوانند خيلي متعارض با هم باشند. مقاطعي ممكن است به دليل اختلاف زماني و شرايط متفاوت جامعه در دو مقطع، مجلس و دولت همسو نباشند، اما در غالب موارد، همسويي بين دولت و مجلس بهطور نسبي وجود داشته است. مجلس دهم نيز از اين حيث شباهت زيادي به دولت دارد. در تهران ليست اصلاحطلبان بهطور كامل راي آْورد و آقاي روحاني نيز عملا با حمايت اصلاحطلبان انتخاب شد. از اين حيث تعارض بين دولت و مجلس خيلي به نفع كشور نيست.
به نظر شما مجلس از اين استيضاحها و سوالهاي پي در پي چه هدفي را دنبال ميكند؟
دولت و مجلس نقش مهمي در تبيين مسير اقتصاد كشور و طبعا مشكلات به وجود آمده دارند. كار اين دو نهاد با يكديگر متعارض نيست. نقش مجلس در تعيين بودجه بسيار پررنگ است و در اين زمينه اختيارات زيادي دارد. بنابراين مجلس نميتواند خود را از وضعيت فعلي كشور كنار بكشد. در مورد بودجه اتفاقا برخي نمايندگان خرج تراشتر هستند. آنها به دليل پذيرفتن سفارشات محلي و سفارشات بخشي اعم از دانشگاه يا صنعت نقش مهمي در بودجه كشور دارند. چنين شرايطي سبب ميشود تا پارلمان نتواند در زمينه بودجه خيلي رياضتگرا باشد. آنها معمولا بودجهها را بسط ميدهند. هرساله شاهد اين اتفاق در كشور هستيم. در واقع روند كار مجلس روندي نيست كه به جمع و جور كردن نقدينگي منجر شود.
وقتي مجلس سينه سپر ميكند و در مورد نوسانات بازار ارز، ركود و افزايش نقدينگي سوال ميكند، خيلي قابلباور نيست. نميتوان خيلي باور كرد كه اين اعتراضات صادقانه باشد. اگر مجلس شجاعت بيان داشته باشد، بايد حل مشكلات كشور در حوزه اقتصاد را از خودش شروع كند. بايد پرسيد كه مجلس در مورد بودجه كشور و قانون برنامه و لوايح چقدر منضبط رفتار كرده است.
آيا اگر در مورد نوسانات ارز، دولت بلافاصله سرنوشت ارز را به بازار آزاد داده بود و درصدد تثبيت قيمت قبلي ارز برنميآمد، نمايندگان توان تحمل داشتند؟ مجلس بايد در اين زمينه پيشتاز باشد و جلوي تصميمات بايستند تا در تحولات اقتصادي نقش موثر داشته باشند.
نظام در اوايل سال 97 با شرايط غافلگيركننده تقاضاي فزاينده ارز روبهرو شد و در عين حال دو انتخاب پيش روي خود داشت؛ يا بايد به تقاضاي ارز جواب نميداد كه نتيجه آن سقوط ريال بود؛ يا بايد تلاش ميكرد تا قيمت ارز را ثابت نگه دارد. دولت آن زمان شهامت تصميم اول را نداشت و دو تا سه ماه طول كشيد تا مجموعه سياستگذاران به اين شهامت برسند. نهايتا نوعي اجتهاد جمعي بود كه باعث شد اين شهامت به وجود بيايد. البته نميتوان انكار كرد كه دولت مقداري كرختي داشت. به خصوص انتظار اين بود كه بانك مركزي در حوزه كارشناسي پيشروتر باشد. اما به هر حال شاهد حركتي پيشرو در مجلس نبوديم كه بخواهد سريع پيشنهاد موثري را عنوان كند. افزايش نقدينگي ريشه مشكلات بود كه ناشي از چندين سال خلق نقدينگي توسط بانكها دارد. آن زمان هم كسي اعتراضي نكرد. وقتي بحران صندوقها به وجود آمد كسي شهامت اين را نداشت كه از پرداختها از جيب ملت به طلبكاران جلوگيري كند. بعد از همه اين سكوتها رييسجمهور مورد سوال قرار گرفت و وزير اقتصاد استيضاح شد. مجلس شريك تصميمات دولت بوده است. اگر ابتدا از خودشان انتقاد جانانه كنند و بعد به دولت بپردازند، خوب است. نمايندگان حق نقد دولت را دارند. اما اينكه بساط اجرايي كشور را به هم بريزند به صلاح كشور نيست.
اصلاحطلبان و جريانهاي سياسي چقدر در مشكلات به وجود آمده مسوول هستند؟
در اين مورد خوب است بپرسيم كه كدام حزب تيم چيده شده و كارشناس قوي اجرايي در حوزه اقتصادي دارد كه بتواند سكان امور را به دست بگيرد يا در اين نوع مواقع به دولت كمك كند. اكنون كه وزرا استيضاح شدهاند، كدام حزب يا جريان سياسي ميتواند ادعا كند كه كانديداي كارآمد براي معرفي به دولت براي وزارت دارد. من هم موافق هستم كه منصوبين دولت از بهترينها نبودهاند. اما مجلس نيز پيشنهاد بهتري براي اين پستها ندارد. در چنين شرايطي همه بايد مسووليت مشكلات كشور را به عهده بگيرند. مجلس و دولت در كنار يكديگر مسوول مشكلات فعلي هستند و خوب نيست كه نهادي خود را كاسه داغتر ازآش بداند.
نظرتان در مورد جلسه سوال از رييسجمهور چيست؟ اين جلسه چه پالسي به جامعه داد؟
در بحث سوال از رييس جمهور، نمايندگان نميدانستند نهايتا چطور بايد آن را جمع و جور كنند. شروع اين جلسه با شور و هيجان بود. اما پرسش جامعه اين است كه نتيجه و آثار عملي چنين جلسهاي چه بود. آيا واقعا مجلس ميخواست مشي نمايندگان تندرو را در پيش بگيرد؟ مجلس با هر رفتاري بايد اين را بسنجد كه چقدر ميتواند كشور را بسازد. در غير اين صورت تخريب دولت براي كسي سودي ندارد.
از طرفي با توجه به توصيههايي كه از مقامات بالا شده بود، مجلس خيلي نميتوانست هيجانآفريني كند. بالاخره جلسه سوال از رييسجمهور چطور ميخواست تمام شود؟ از نطقهاي بلند بالا نيز آبي براي كشور گرم نشد. نبايد فراموش كرد كه در شرايط فعلي جامعه احساس بدبيني نسبت به مسوولان دارد و هر حرفي ميتواند اشتباه برداشت شود.
استيضاح وزيران هم به جز چند ماه سرگرداني در وازرتخانه نتيجهاي ندارد. نهايتا از بين شخصيتهايي در اين حد و حدود وزرايي انتخاب خواهند شد. خوشبختانه خبر پس گرفتن استيضاح وزير آموزش و پرورش مطرح شد كه خبر خوبياست. اميدوار هستم كه اين سريال همينجا تمام شود و مجلس و دولت همراه با يكديگر براي حل مشكلات تلاش كنند.
جلساتي كه سران قوا داشتند چقدر در روند حل مشكلات موثر بود؟
قطعا از جهت كيفيت تصميمات موثر بود. ما موافق هر نوع ارتباط و هماهنگي بين قوا هستيم. همانطور كه در خارج كشور مذاكره موثر بوده است، در داخل نيز بايد گفتوگوها جدي گرفته شود. خيلي نبايد روي آن اقدام تبليغاتي و اميد واهي ايجاد كرد. ما امروز با مشكلات بزرگي مواجه هستيم. حل اين مشكلات ارادههاي قوي ميطلبد. بايد به واقعيتها توجه كرد. ما بايد بالاخره در زماني جامعه را از شير دلار نفتي بگيريم و با درآمدي كه از كار مولد خودمان حاصل ميكنيم، واردات داشته باشيم. اگر درآمد مولد ما كم است، با همان بايد نيازها را تنظيم كنيم. همه ما شهروندان زندگيمان را با سالي چند ده ميليارد دلار درآمد نفتي تنظيم كردهايم و اين شيوه جوابگو نيست.