طي روزهاي اخير سيلابي به يكباره مهمان روستاي گزنك مازندران شد و اين در حالي بود كه مردم منطقه نه شاهد بارندگي بودند و نه گرم شدن هوا. سيلاب به يكباره بدون هيچ پيش زمينهاي در مسير رودخانه اين منطقه جاري شد و خسارتهايي را به همراه داشت. بروز اين سيلاب به دليل نامشخص و بدون بارندگي تعجب همگان را به همراه داشت و منجر شد تا شايعات زيادي راجع به علت اين رخداد فرافكني شود و منجر به وحشت مردم منطقه شد.
عدهاي ذوب شدن برفها را به دليل افزايش ناگهاني دماي هوا، عامل ايجاد اين سيلاب دانستند و با استناد به مشاهدات كوهنوردان اين دليل را به تعبير خود ثابت كردند. عدهاي نيز فعال شدن آتشفشان را دليل ذوب ناگهاني حجم زيادي از برفها دانستند و اين در حالي بود كه با چشم ناظران منطقه حجمي از برفهاي قله كم نشده بود. نكته اينجا بود كه با توجه به سخنان اهالي بارش باران نيز رد ميشد، چرا كه ساكنان منطقه گزنك شاهدان عيني ماجرا بودند كه باراني در روستاي آنها طي روزهاي اخير نباريده است.
شايعه فعال شدن آتشفشان با بروز سه زلزله در يك روز در منطقه دماوند قوت گرفت و همين امر منجر شد تا كارشناسان بسياري در اين زمينه اعلام نظر كنند اما نكته اينجاست كه طي بررسيهايي كه توسط تيم زمينشناسي تا به امروز صورت گرفته بود، موضوع فعال شدن آتشفشان دماوند مردود به نظر ميآمد.
جهت بررسي دماي منطقه دماوند طي گفتوگو با «معراج تهراني» كارشناس هواشناسي موضوع افزايش يكباره دما در قله دماوند رد شد. وي در اين گفتوگو با اعلام اينكه طبق نقشههاي هواشناسي دماي دماوند در روزهاي مذكور منفي بوده است، تصريح كرد: متاسفانه طي روزهاي اخير مكرر تاكيد شده است كه يخچالهاي دماوند بر اساس گرماي هوا شروع به آب شدن كردند و اين در حالي است كه با توجه به اطلاعات سايتي كه دماي قله را نشان ميدهد، قضيه گرماي هوا منتفي خواهد بود، چرا كه در حال حاضر دما نسبت به ماههاي تير و مرداد افت زيادي داشته است.
وي با بيان اينكه عدهاي معتقدند، اين سيلابها ناشي از بارشهاي ناگهاني است، افزود: طبق رادارهاي موجود در منطقه و نيز با توجه به تصاوير ماهوارهاي در روزهاي رخداد سيلاب در منطقه گزنك موضوع بارندگي به جهت شكلگيري سيلاب از نظر ما قابل استناد نيست.
تهراني با اشاره به مشاهدات اهالي افزود: يكي از اهالي معتقد است، طي روزهاي اخير شاهد هيچ بارش باران يا برفي نبودهاند و آخرين بارش برف در قله دماوند مربوط به 15 مرداد بوده و در حال حاضر نيز پوشش برف در قله نرمال و تغييري نكرده است از اينرو نميتوان ادعا كرد، فعال شدن لحظهاي آتشفشان دماوند برف قله را به يكباره ذوب كرده است.
يكي از اين ديدگاهها براي سيل گزنك گرم شدن بدنه قله دماوند و آب شدن يكباره يخ برفهاست و اين در حالي است كه اين علت روز بعد از حادثه درست زماني كه هنوز تيمي به منطقه اعزام نشده بود، نقل قول ميشد به گونهاي كه مدعي شده بودند، مدلهاي نقشهبرداري از آتشفشان دماوند تغيير شكلهاي دايمي را از سالهاي قبل در اين قله نشان ميدهد و همين امر وحشت عمومي را به همراه داشت.
از اينرو جهت بررسي شايعات و نيز روشن شدن هر چه بيشتر دليل سيلاب گزنك «مهدي ميرزايي» استاديار گروه مهندسي عمران و محقق مخاطرات طبيعي و متخصص آب در گفتوگو با ما ضمن رد ادعاي فعال شدن آتشفشان و نيز آب شدن يكباره برف اذعان كرد: سيلابهاي اخير ناشي از آب شدن برف نيست، آب شدن يخ فرآيندي تدريجي است كه مطابق قوانين ترموديناميكي به ازاي هر درجه بالاتر از صفر، يخ شروع به آب شدن ميكند. اتفاقا همين فرآيند است كه باعث ميشود رودخانههايي كه در مناطق خشك هستند (مثل جاجرود) در تابستان كماكان آب داشته باشند و جريان دارند. البته اين فرآيند ذوب شدن ميتواند با بارش باران، شدت پيدا كند و دليل آن كاملا منطقي است، باران درجه حرارتي بيش از صفر دارد و پس از بارش روي سطح يخ باعث آب شدن آن ميشود و در نهايت حجم آب را بيشتر ميكند اما بايد به اين نكته توجه كنيم كه در ذوب برف، بسته به ميزان درجه حرارت، برفها به تدريج آب ميشوند و ما هيچگاه شاهد تغيير دماي يكباره در بالاي كوه آن هم حدود 20 درجه نخواهيم بود.
اين مقام مسوول با اشاره به شواهد برخي از كوهنوردان مبني بر آب شدن برفها نيز خاطرنشان كرد: در اين فصل سال آب شدن برف و يخ كاملا طبيعي است، اما اينكه تعدادي كوهنورد كه اتفاقا به يخ و يخچال و غيره نيز آشنا هستند به چشم ديدهاند كه برفها آب شدهاند (كه البته نياز به تخصص هم ندارد و شما به راحتي ميتوانيد اين آب شدن را مشاهده كنيد) به اين معني نيست كه اين برفها امكان توليد سيل دارند، چرا كه اين امر تدريجي است.
وي با بيان اينكه عامل ديگري كه ميتواند اين سيلابها را با اين شكل و شمايل ايجاد كند، شكستن سد، بند و يا هر سازهايي است كه آب از روي آن رد شده باشد، گفت: سيلاب به نوعي رواناب است. رواناب قابليت توليد ندارد مگر آنكه بارش ايجاد شده باشد و يا شرايط غيرطبيعي صورت گيرد. وقتي هم كه ميگوييم بارش منظورمان باران نيست؛ هر نوع بارشي از آسمان را بارش ميگويند، برف، تگرگ، باران و... همگي بارش هستند؛ از اينرو اگر تاسيساتي در بالادست نباشد و همه چيز طبيعي باشد، اين علت هم رد خواهد شد.
اين متخصص آب با اعلام اينكه به عقيده بنده عامل اين سيلابها در گزنك معمولا بارشهاي بسيار تند و كوتاهمدت است، اذعان داشت: ممكن است اهالي و نيز كارشناس هواشناسي مدعي باشند، بارندگي در منطقه شاهد نبودهاند اما بايد يادآور شويم كه ما هيچگاه ايستگاه بارانسنج در ارتفاعات بالا نداشتهايم، از اينرو به نظر ميرسد بدون بارش سيلاب داريم كه اين هم محال است. بايد يادآور شوم بارشهايي كه در يك حوضه آبريز خيلي كوچك اتفاق ميافتد، معمولا در يك بازه زماني و مكاني بسيار كوچك اتفاق خواهد افتاد بهطور مثال در حد چند صد هكتار بارش چند دقيقهاي رخ خواهد داد. در نتيجه نه در تصاوير ماهوارهاي و نه در پيشگوييها و محاسبات هواشناسي امكان محاسبه آن وجود ندارد. بهطور مثال محاسبات هواشناسي و پيشگوييها به گونهاي است كه تمام شهر تهران در دو يا سه سلول محاسباتي قرار ميگيرد؛ در نتيجه امكان اينكه شما بتوانيد تفاوت دما و يا بارش در قيطريه و سيدخندان را تشخيص بدهيد، عملا امكان ندارد.
وي با اعلام اينكه در صورتي كه بارش نباشد، نه نفوذ داريم و نه رواناب، خاطرنشان كرد: وقتي رواناب اصطلاحا رنگ شيركاكائو را دارد يعني اينكه سيلاب است و سطح حوضه (با تاكيد روي سطح حوضه و نه يك محدوده داراي برف) آب شسته است و اين رسوب را با خود حمل كرده است؛ زماني كه شيب مجرا و محيط هم تند باشد، در مسير هم اين رسوب، بيشتر برداشته ميشود. ميرزايي با اشاره به دلايل غير طبيعي سيلاب كه عمدتا انسان منشا آن است، افزود: تخريب سازههاي روي رودخانهها ميتواند سيلاب ايجاد كند. دقيقا مثل همان سيلابي كه در تجريش درگير آن بوديم. سيلاب تجريش بر اثر تخريب يك خاكريز در بالادست دربند بود.
وي ادامه داد: برخي معتقدند كه به دليل گرم شدن و يا فعال شدن دماوند ممكن است، يخها به شدت آب شده باشند، بايد دو موضوع را اينجا مطرح كرد اول اينكه آب مثل ساير موضوعات مرتبط به طبيعت، آن قدر پارامترهاي ناشناخته دارد كه نميتوان چيزي به نام قطعيت را براي آن به كار برد، دقيقا مثل زمينشناسي. اما حقيقتا بايد دلايل را دستهبندي و اولويتبندي كرد. برخي از اين دلايل اصلا مطرح نيستند و يا آن قدر احتمال ضعيفي دارند كه نميتوان در موردش حتي حدس و يقين داشت. با آنچه من به عنوان متخصص آب ميدانم، اين مدل آب شدن برف كه زمين يكباره به حد زيادي گرم شود كه سيلاب راه بيفتد براي سيلاب گزنك موضوعيت ندارد و جزو اولويتهاي آخر است.
اين كارشناس به بررسي علمي سيلاب پرداخت و تصريح كرد: طبق تعريف ما در هيدرولوژي، سيلاب دو مشخصه دارد. اول حجم سيلاب است كه در مورد سدها و مخازن مهم هستند. دومين پارامتر حداكثر شدت سيلاب است كه معمولا در مهندسي به عنوان سيلاب شناخته ميشود. در نتيجه براي سيلابهايي كه در تصاوير مربوط به گزنك ديده ميشود، حجم سيلاب كم است، اما شدت حداكثر آن بالاست. برعكس در سيلاب رودخانههاي بزرگ مثل كارون، حجم زياد است ولي معمولا (كه اين كلمه معمولا نيز باز با تعاريف آماري به عنوان دوره بازگشت بازتعريف ميشود) حداكثر كمي دارند. البته مقدار حجم و شدت اين دو رودخانه اصلا قابل مقايسه نيستند اما فقط خواستم توضيح داده باشم. تمام رودخانهها بر اساس تعاريف هيدرولوژيكي، دايما شدت جريان متغير دارند و حتي در مقياس كمتر از ساعت اين نوسانات مانند نوار قلب بالا و پايين ميشوند. اما در فصول خاصي اين نوسانات از حد نرمال بيشتر ميشود. براي گزنك فرض كنيد كه يك مثلث داشته باشيم كه ارتفاع آن حداكثر سيلاب، مساحت آن حجم سيلاب و قاعده آن زمان به وقوع پيوستن سيلاب را نشان دهد. اگر فرض كنيم كه مساحت ثابت بماند، هرچه زمان سيلاب (قاعده) بزرگتر شود، شدت سيلاب (ارتفاع) بايد كوچكتر شود تا همان سيلاب (مساحت) ايجاد شود و برعكس. حالا بحث و دليل من اين است كه ذوب برف و يخ فرآيند تدريجي است. در نتيجه زمان سيلاب را افزايش ميدهد و در نتيجه نميتواند باعث توليد سيلاب با شدت بالا شود.
اين متخصص آب با اشاره به خسارتهاي ناشي از سيلاب اظهار كرد: ممكن است در سال، دهها مورد سيلاب اتفاق بيفتد اما هيچ خسارتي نداشته باشيم؛ در صورتي كه آب در مجراي طبيعي دست نخورده توسط انسان، حركت كند با وجود داشتن مشخصههاي سيلاب، آسيبي نميزند. اما در صورتي كه انسانها در حريم و بستر ساخت و ساز كرده و يا اينكه فاصله ايمن را رعايت نكنند، طبيعي است كه رخداد سيلاب خسارتهاي هنگفت به همراه خواهد داشت.
پس از گفتوگو با صاحبنظران و نيز طبق بررسيهاي صورت گرفته شايد بتوان ادعا كرد كه تنها دليل منطقي ايجاد سيلاب گزنك همان بارش تند و لحظهاي در قله دماوند است، اما آنچه پس از اين حادثه نمايان شد، نبود كارگروههاي مشخص سيلاب است، چرا كه هنوز پس از گذشت يك هفته از اين حادثه هنوز نتيجه قطعي اعلام نشده و در فضاي رسانهاي كشور كارشناسان متفاوتي بدون هيچ گونه تحقيقي حدس و گمان و اعلام نظر ميكنند و اين در حالي است كه در كشورهاي غربي از جمله آلمان پس از سيلابهاي كوچك كارگروه مربوطه تشكيل و بررسيهاي لازم پس از 24 ساعت در اختيار مردم قرار ميگيرد. اين سوال اينجا مطرح ميشود كه در صورت مشخص نشدن دليل قطعي اين سيلابي كه خساراتي با خود به همراه داشت چطور ميتوان از بروز سيلاب بعدي جلوگيري كنيم؟