• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4178 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۷ شهريور

غفلت فرهنگي

نيوشا طبيبي

در عرصه فرهنگ - مانند ساير پديده‌ها - تغييرات آرام و بطئي پديدار مي‌شوند. مثلا زبان آرام‌آرام عوض مي‌شود و اصطلاحات و شيوه بيان و آداب سخن گفتن تغيير مي‌كند، اگر دقت كنيد زبان فارسي‌اي كه امروز حرف
مي‌زنيم، با فارسي پيش از انقلاب تفاوت فراوان دارد.

اصطلاحات نوين بسياري وارد زبان فارسي شده و براي شرايط جديد واژه‌هايي خلق شده است. زبان كوچه و بازار هم به همين نحو تغييرات عميقي داشته است.

تغييرات زبان، اگر پايه در نيازهاي جامعه داشته باشد و به ساختار و چارچوب آن لطمه‌اي نزند، البته امري مبارك است و اگر در اثر انحراف و اشتباه عارض شوند مي‌توانند به صحت و درستي و زيبايي زبان لطمه زنند و تاثير سويي حتي در عادات و سلوك و فرهنگ عمومي جامعه برجاي گذارد.

بيلبوردهاي شهري - كه پيش از اين هم از آنها نوشته‌ام - به عنوان رسانه‌اي پر مخاطب، بدون شك تاثيري مهم در ادب عمومي و شيوه‌هاي نوشتاري دارند. تبليغاتي كه اين روزها پيش چشم شهروندان قرار مي‌گيرند نياز به بازبيني جدي و تجديد نظر در شيوه بيان و «فارسي» نوشته شده بر آنها دارند.

به‌طور نمونه رواج فارسي محاوره‌اي بسيار سبك و سخيف كه كمترين كاربرد را در بين مردم كوچه و بازار دارد در تبليغات يك سايت بيمه‌اي استفاده شده است، دليل استفاده از اين شيوه تبليغ هر چه كه باشد نتيجه‌ آن
تخفيف ادب و احترام عمومي و همين طور جا افتادن صورت غلط كلمه‌ها مي‌شود: «سوسكه خودش رو بيمه بدنه مي‌كنه مي‌پره زير دمپايي». ملاحظه فرماييد كه چند آموزه و گزاره و صورت زشت در همين تبليغ كوتاه وجود دارد.

چندين سال پيش مجله‌اي كه قصد داشت براي جوانان و نوجوانان منتشر شود، زبان بي‌در و پيكري را به عنوان شيوه و سبك نوشتاري برگزيد كه در نهايت اين سبك ضد سبك و بي‌قيد و بند تكثير و تبديل به صورتي بي‌قاعده و زشت در نويسندگي مطبوعات شد.

بر همان پايه‌اي كه مجله‌ جوانانه دهه هفتاد گذاشت، امروز حداقل يك بخش مهم خبري سيماي جمهوري اسلامي هر شب با همان زبان بي ترتيب و خودماني و گاه دور از ادب، خبرهاي رسمي را به گوش بينندگان مي‌رساند و بي‌قاعدگي و بي‌ترتيبي در زبان را بيش از پيش اشاعه مي‌دهد.

به تغييرات روي داده در حوزه‌اي ديگر نگاه كنيم، دهه هفتاد شمسي كه اندك‌اندك ممنوعيت توليد موسيقي پاپ برداشته شد، كسي پيش‌بيني نمي‌كرد كه ظرف فقط دو‌دهه كار به اينجا برسد كه حجم عظيمي موسيقي به دور از آداب هنرمندانه توليد شود و ذائقه
عده زيادي از مردم به كلي دستخوش تغيير شود.

چه كسي فكر مي‌كرد ممكن است در داخل كشور نوعي موسيقي توليد شود كه موسيقي لس‌آنجلسي در برابر آن هنرمندانه و ايراني جلوه كند؟

چه كسي تصور مي‌كرد نوعي موسيقي به ظاهر سنتي و ايراني توليد شود كه در آن از مبتذل‌ترين اشعار و فرم‌ها و شيوه‌هاي
بي‌پايه و غير ايراني آهنگسازي بهره گرفته شده باشد؟

امروز موسيقي توليدي در جامعه‌ ايراني فرسنگ‌ها با فرم هنرمندانه و محتواي اصيل و عميق و در‌خور فرهنگ ايراني فاصله گرفته. اين تغييرات هم اندك‌اندك حادث شدند و مديران و سياستگذاران فرهنگي از سر عدم شناخت موسيقي يا به دلايل سياسي آنها را ناديده گرفتند.

از آن سو در سال‌هاي دهه شصت سياستگذاران فرهنگي به هيچ‌وجه تحمل موسيقي سبك پاپ را نداشتند و فقط يك دهه بعد از آن آرام آرام همه‌چيز عادي شد و داستان به اين وضعيت اسفبار و غمگنانه رسيد. چون تغييرات آرام به وقوع پيوست، كسي نسبت به آن حساس نشد و حتي منتقدين آن را به بهانه تحمل ذائقه‌ها و سلايق ديگر ناديده گرفتند و از
آن گذشتند.

حالا ما با توليد روزانه انبوهي موسيقي بي‌كيفيت و نازل روبه‌رو هستيم. ديگر آهنگساز بزرگي ظهور نكرده، موسيقيدانان بزرگي چون عليزاده و فخرالديني به تكرار آثار و تجربيات گذشته‌شان مي‌پردازند.

با كمي دقت متوجه مي‌شويم كه اين تغييرات در حوزه‌هاي گوناگون فرهنگي و هنري پيش چشم ما اتفاق افتاده و سينما و موسيقي و… را به قهقرا برده و به سراشيب افكنده.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون