برخيز و اول بكش(32)
فصل چهارم
يك ضربت به فرماندهي عالي- تجديد قوا
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
بدون شك عمليات خروس يك عمليات فوقاطلاعاتي و دستاورد نبرد هوايي بود. فيالواقع، مشاركتكنندگان در عمليات خروس كه بعدا آن را «سقوط ستاد ارتش مصر» ناميدند، ادعا كردند هرج و مرجي كه در فرماندهي عالي قاهره روي داد در پيروزي اسراييل در جنگي كه روز بعد شروع شد اهميت قابل توجهي داشت.
اينكه بزرگي اهميت آن به اندازهاي كه اين افراد مدعي شدند چقدر بوده معلوم نيست اما نيروي دفاعي اسراييل خيلي راحت ارتش مصر را تار و مار كرد و جهان را متوجه اين نكته كرد: دولت يهود حالا يك نيروي جدي جنگنده است. بنگوريون با يك رضايتمندي خاطر يك پيام به افسران و سربازان لشكر نهم به اين مضمون ارسال كرد، «پادشاهي سوم اسراييل.» اسراييل همراه با فتح شبهجزيره سينا، نوار غزه را هم فتح كرد. بعد از آنكه نيروهاي دفاعي اسراييل نوار غزه را گرفتند، رهاويا وردي تعدادي از افراد واحد 504 را براي پيدا كردن ساختمان اطلاعات مصر در شهر غزه را مامور كرد، همان ساختماني كه چند ماه قبل مصطفي حافظ در آن كشته شده بود. آنها در يك انبار يك گنج پنهان يافتند، يكي از آن گنجهايي كه مصريهاي در حال فرار يادشان رفته بود كه آن را نابود كنند: فايل كارتهاي ارتباطاتي تمام تروريستهاي فلسطيني كه حافظ و افرادش طي پنج سال گذشته از آنها عليه اسراييل استفاده ميكردند.
انگار كه مصريها فهرستي از افرادي كه بايد كشته شوند را برجاي گذاشته بودند. وردي با دايان، رييس ستاد ديدار كرد تا اجازه او را براي كشتن فلسطينيهايي كه نامش در فايل كارت آمده بگيرد. ديان هم به نوبه خود تاييد بنگوريون را گرفت. وردي هم سپس به ناتان ورتبرگ و تيمش دستور ساخت بمبهاي اضافي را داد.
فرمول ويژه روتبرگ در سبدهاي حصيري، فندك سيگار، ميوهجات، سبزيجات و حتي در قطعاتي از مبلمان ريخته ميشد. عوامل عرب واحد 504 بمبها را در مكانهاي مناسب پنهان يا آنها را به عنوان هدايا به بيش از 30 نفر از فداييان فلسطيني در غزه ارسال كردند. افراد وردي بين نوامبر سال 1957 تا مارس 1958 از طريق اين فايلها توانستند افرادي را كه براي سالها اسراييل را در ترور و وحشت برده بودند، حذف كنند.
از نقطه نظر تاكتيكي ماموريتها كشتن افراد مورد هدف يك موفقيت بزرگ بود اما از لحاظ استراتژيكي لزوما نه.
روتبرگ ميگويد، «تمام اين حذف با توجه به آنكه ديگران به راحتي جايشان را پر ميكردند، از اهميت خيلي كمي برخوردار بود.» توطئه سري بريتانيا، فرانسه و اسراييل خيلي سريع تبديل به يك فاجعه بينالمللي شد. ايالات متحده، اسراييل را تحت فشار قرار داد تا صحراي سينا و نواز غزه را تخليه كند. فرانسه و بريتانيا خود را پنهان كردند و در نهايت كنترل كانال را از دست دادند و رهبران هر دو ابرقدرت مجبور به استعفا شدند.
حالا رژيم مصر به نظر ميآيد كه نسبت به مداخله استعمارگرايي غرب ايستاده است و دو قدرت بزرگ اروپايي و دشمن قسم خورده يهودياش را مجبور به عقبنشيني كرده است. ناصر يك قهرمان شد و به دلايل سياسي تام، رهبر جهان عرب شد.
هرچند كه ناصر قبول كرد كه به كشتيهاي اسراييلي اجازه دهد تا از كانال استفاده كنند و همچنين كمك به عمليات فداييان در غزه را متوقف كند.آتشي كه او از اين عمليات به منظور مقابله با اسراييل براي كل ارتش شعلهور نگه داشته بود مزيت بسيار بزرگتري از توقف كمك به فداييان داشت.بالاخره در سال 1957 ورود ترور و وحشت از سراسر مرز به درون اسراييل متوقف شده است.لشكركشي سينا به اسراييل
11 سال رهايي از جنگ بزرگ را داد، يعني تا جنگ شش روزه سال 1967. نيروي دفاعي اسراييل از اين زمان براي قدرتمند كردن ارتش خود بر مبناي يك نيروي نظامي بزرگ، آموزش ديده، تكنولوژي محور، مجهز به سلاحهاي مدرن و ارتقا دادن بازوي اطلاعاتي آن، سازمان آمان با تواناييهاي گسترده بهره برد.اين سالها هم همچنين براي موساد سالهاي خوبي بود. آيسر هارل از اين مدت براي پرورش دادن سازمان
زمينخورده استفاده كرد و آن را به يك آژانسي كه هزار كارمند دارد و در جهان به يك سازمان سفت و سخت و تشكيلاتي مشهور است، تبديل كرد.
توضيح: عنوان « تروريست» كه نويسنده در متن به كار برده فقط به صرف رعايت در امانت ترجمه استفاده شدهاست . از نظر مترجم آنها مبارزاني هستند كه براي گرفتن حق خود ميجنگند.