فترت فوتبال هلند
لالههاي نارنجي نميشكفند
علي ولياللهي
اگر از اهالي فوتبال مخصوصا ايرانيها بپرسيم كه طرفدار كدام تيم هستيد، احتمالا ميگويند ايتاليا، آلمان، برزيل، آرژانتين، انگليس يا اسپانيا و فرانسه. اما اگر بپرسيد به نظر شما كدام تيمها دوستداشتني هستند، احتمالا ذهن همه ميرود سمت لالههاي نارنجي اروپا؛ تيمي كه تنها يك بار توانسته در يك تورنمنت بزرگ بينالمللي مقام قهرماني را به دست بياورد (جام ملتهاي اروپاي 1988)، اما همواره بهدليل نوع فوتبال تهاجمي و زيبايي كه ارائه كرده توانسته نظر مخاطبان را به خودش جلب كند. ما نيز تيم ملي هلند را هميشه با فوتبالي تهاجمي، تماشاگرپسند و سرشار از تاكتيكهاي روز دنيا به ياد ميآوريم. هرچند در چند سال اخير وضعيت در كشور گلها از نارنجي به سمت قرمز شدن حركت كرده.
هلند باز هم باخت. جملهاي كه ديگر شنيدنش تعجب كسي را بر نميانگيزد. بيش از چهار سال است كه فوتبال ملي هلند در افت شديدي به سر ميبرد و هر تغييري كه در كادر فني و بازيكنان اين تيم داده ميشود، افاقه نميكند. از ابتداي دهه 90 ميلادي يادمان نميآيد كه هلند را اينچنين مستدام در مسير پسرفت ديده باشيم. سابقه نداشت كه تيم هلند در دو تورنمنت پياپي حتي جواز حضور را نيز به دست نياورد؛ اتفاقي كه در چهار سال اخير رخ داد و اين تيم هم يوروي 24 تيمي فرانسه را از دست داد و هم جامجهاني روسيه را. اگر يك بار هم در سال 2002 هلند نتوانسته بود به جامجهاني كره و ژاپن صعود كند، دو سال قبلش كه ميزبان يورو بود تا نيمهنهايي بالا آمده بود و آنجا اسير ايتاليا و دفاع وحشتناك اين تيم و دستهاي كشيده تولدو و بداقبالي خودش شد كه نتوانست راهي فينال شود. سال 2004 هم با اينكه به عنوان يك تيم جامانده از جام جهاني راهي مسابقات شد، توانست باز هم تا نيمهنهايي صعود كند و آنجا به پرتغال ميزبان باخت. پس حق داريم فكر كنيم كه شرايط حال حاضر هلنديها واقعا ناجور است.
چه بر سر تيم كرايف و گوليت و فانباستن و ريكارد و رونالد كومان و دنيس برگكمپ و كلايورت و ديبوئر و فندرسار آمده؟ چه بر سر تيم نايب قهرمان جامجهاني 2010 و تيم سوم جام جهاني 2014 آمده؟ چرا هيچكس نميتواند دست اين تيم را بگيرد و بالا بكشد؟ از گاس هيدينگ پرآوازه بگيريد تا دنيبليند و ديك ادووكات و حالا هم رونالد كومان. مربياني كه هركدام جزو بهترين مربيان فوتبال اروپا به حساب ميآيند اما نميتوانند مانع از بيشتر فرورفتن فوتبال هلند در باتلاق ركود شوند. پاسخ به اين سوال در مجال اين نوشته نميگنجد اما اگر بخواهيم به يك نكته كليدي اشاره كنيم، بايد از افت محسوس ليگ فوتبال هلند يا همان ارديويسه ياد كنيم؛ ليگي كه در طول تاريخ به كارخانه بازيكنسازي اروپا مشهور بوده و تيمهايي مثل آژاكس و آيندهون و فاينورد و بقيه، هرساله كلي ستاره راهي تيمهاي مطرح اروپا ميكردند. ليگي كه تيمهاي قدرش با وجود از دست دادن ستارههايشان هميشه جزو تيمهاي خوب رقابتهاي باشگاهي اروپا به حساب ميآمدند. يادمان نرفته كه آژاكس هميشه سروكلهاش لااقل در جمع هشت تيم پاياني ليگ قهرمانان پيدا ميشد و آيندهون بلاي جان غولهاي اروپا ميشد. اما در اين سالها تيمهاي باشگاهي هلند نتوانستهاند روند خوب دوران گذشته را ادامه دهند و ستارههايي كه به فوتبال هلند و اروپا معرفي ميكنند، در حد و اندازه ستارههاي سابق اين ليگ نيست. كارخانه بازيكنسازي هلند چنان درآستانه ورشكستگي قرار گرفته كه مربي اين تيم مجبور ميشود براي پر كردن خلأ خط حملهاش برود سراغ بازيكني كه سالهاست از سطح يك فوتبال اروپا فاصله گرفته: رايان بابل 31 ساله؛ بازيكني كه در بشيكتاش تركيه توپ ميزند و البته همان مهاجم هم ميتواند گرهگشاي تيم باشد. ديگر مهاجمان تيم هلند نيز وضعيت بهتري ندارند؛ مهاجميني كه همه در تيمهاي درجه دو و سه اروپا مشغول بازي هستند. به جز جاستين كلايورت جوان كه تازه راهي رم ايتاليا شده، لالههاي نارنجي هيچ مهاجم سرشناس ديگري ندارند. شايد شما بگوييد ممفيس دپاي زماني در منچستر بازي ميكرده. درست است، اما آمار 33 بازي و تنها 2 گل زده، كارنامهاي است كه حتي شايد خود دپاي هم علاقهاي نداشته باشد در موردش حرف بزند.
ويرجيل فندايك، واينالدوم، ديفراي و سيلسن درحال حاضر تنها بازيكنان مطرح فوتبال هلند هستند كه در تيمهاي درجه 1 اروپا بازي ميكنند. با ذكر اين نكته كه سيلسن نيمكتنشين ترشتگن در بارسلوناست. اين تعداد ستاره بههيچوجه قابل مقايسه با زماني نيست كه هلنديها فلسفه فوتبال را با اتكا به دانش نوين و ستارههاي سرشناس تغيير دادند. قابلقياس نيست با زماني كه مثلا تيم بارسلونا را هلنديها دست گرفته بودند. فوتبال هلند در مقابل تيمهاي اروپا در حال سقوط است و شايد از دور بعد، شاهد حضور اين تيم در دسته يك ليگ ملتهاي اروپا نيز نباشيم. شايد ادامه اين روند باعث شود كه بعد از سال 1978 كه آخرين سرمربي غيرهلندي لالههاي نارنجي از اين تيم جدا شد و ديگر هيچوقت مردي غيرهلندي روي نيمكت اين تيم ننشست، دوباره شاهد حضور يك مربي خارجي در اين تيم باشيم تا شايد بتواند تغيير مهمي را در فوتبال اين كشور ايجاد كند.