چهرههاي دولتي تخريب دولت از تريبونها و رسانههاي طيفي از جناح اصولگرا را برخلاف منافع ملي خواندهاند. آنها گوشزد ميكنند كه بحرانها و مشكلات اقتصادي و اجتماعي و افزايش نارضايتيها در جامعه به نفع هيچ كس نيست. مقام معظم رهبري نيز در ديدار با خبرگان تاكيد كردهاند كه «دعوا كردن راه اصلاح نيست، همچنانكه ايجاد تشكيلات و كار موازي با دولت نيز به صلاح و موفق نخواهد بود و تجربه ثابت كرده است كه كار بايد به وسيله مسوولان آن در مجاري قانوني انجام بگيرد.» از محمدحسن قديريابيانه، سفير اسبق ايران در استراليا و از فعالان سياسي اصولگرايي كه بارها نقدهاي زيادي به دولت مطرح كرده است، درباره اين توصيه رهبري و مصاديق آن پرسيديم.
تشكيلات موازي چطور ايجاد ميشوند و چه آسيبهايي به دولت ميزنند؟
تشكيلات موازي با دولت اصولا امكان ايجاد ندارد. هر كس بايد به وظيفه خود عمل كند و دولت نيز بايد وظيفه خود را انجام دهد و اگر نقصي در سياستها و عملكرد دولت وجود دارد، بايد آن را برطرف كند. اين يك امر طبيعي است. انتقاد از دولت اگر هم بحق باشد، بايد در جهت اصلاح قرار بگيرد. اگر دولت اصلاح ناپذير است، در انتخابات بعدي بايد مراقبت كرد. اين عبارت مقام معظم رهبري نشان ميدهد كه عده زيادي از عملكرد دولت راضي نيستند و معتقدند كه دولت به وظيفه خود عمل نكرده است؛ نميتواند يا نميخواهد. اگر چنين موضوعي صحت داشته باشد، به انتخاب مردم در زمان انتخابات برميگردد. به جاي فكر كردن به ايجاد تشكيلات موازي كه عملي هم نيست بايد تلاش كرد تا همين دولت به وظيفه خود عمل كند. البته همان طور كه مقام معظم رهبري فرمودند، دولت ميتواند به وظيفه خود عمل كند كه البته بايد بخواهد. به نظر بنده هم ميتواند اگر بخواهد و خود را متعهد به اقتصاد مقاومتي كند. اما در عين حال معتقدم همه بايد به وظيفه خود عمل كنند. اين مساله شامل دولت و ساير دستگاهها است و تك تك مردم ميشود. مثلا همه شاهد احتكار توسط دستگاهها و شركتهاي دولتي مثل خودروسازي بوديم؛ هم واردكنندگان، توليدكنندگان و توزيعكنندگان و هم فروشگاهها و فروشندگان و متاسفانه هم مردم. مردمي كه به خاطر نگراني از كمبودها بيش از هميشه خريد ميكنند و در حد توان خويش به احتكار در منزل روي ميآروند. اين امر نيز موجب بروز كمبود مصنوعي شده و گراني بيش از اندازه ميكند.
بالاخره رهبري گفتهاند كه تشكيلات موازي به صلاح نيست. به نظر شما مقصود ايشان چه نوع تشكيلاتي بوده است؟
بايد از خود ايشان سوال كنيد. ممكن است عدهاي به خاطر نااميدي از دولت، به فكر راهحلي بيفتند. كه از نظر مقام معظم رهبري آنچه آنها ميانديشند، راهحل نيست و به نتيجه نخواهد رسيد.
يعني معتقديد رهبري مخالف اين هستند كه راهحلي جدا از سازوكار و مجاري قانوني پيگيري شود؟
در مواردي اينگونه است اما اين قابل تعميم به همهچيز نيست. مثلا دولت، بنياد مستضعفان، كميته امداد امام، سازمان بهزيستي و امثالهم درصدد كمك به محرومان هستند. اما اين به آن معنا نيست كه مردم سازمانهاي خيريه راه نيندازند. بلكه اين مساله مورد تاكيد معظمله است. در مواردي مثل زلزله همه بايد به ميدان بيايند. اين به معناي كار موازي نيست بلكه به معناي كمك به دولت در رفع مشكلات و مشاركت در امور است.
براي اينكه راهكار جناحهاي سياسي در راستاي كمك به دولت باشد، چطور بايد عمل شده و نقدها بيان شود؟
نحوه نقد بايد واقع بينانه، منصفانه، سازنده و با توجه به امكانات موجود باشد و به حل مساله كمك كند اما دولتمردان نيز بايد از پيشنهادات و انتقادات استقبال كنند؛ آنها را مورد بررسي قرار دهند و اگر پيشنهادات را معقول مييابند، به آنها عمل كنند. به طور مثال ميزان صادرات نفت ايران به ازاي هر ايراني در هر ماه كمتر از يك بشكه است. در بودجه امسال پس از كسر سه رقم از درآمد نفتي يعني سهم صندوق توسعه ملي، شركت نفت و سه درصد كمك به مناطق نفتخيز و محروم پيشبيني شده است كه 96 هزار ميليارد تومان درآمد كسر شود؛ يعني به ازاي هر ايراني ماهانه فقط 100 هزار تومان نفت، گاز و ميعانات گازي صادر شود. دولت به ازاي هر ايراني از كودك شيرخوار تا مسنترين افراد حدود 10 ميليون تومان بدهكاري به بار آورده است. اين درحالي است كه در معرض تحريمهاي روز افزون هستيم. بنابراين توقعات از دولت بايد مبتني بر واقعيتها و امكانات باشد. دامن زدن به مطالبات بيش از امكانات كشور به حل مسائل كمك نميكند؛ بلكه برعكس بر مشكلات ميافزايد. لذا دولت هم نبايد با توجه به وضعيت اقتصادي در انتخابات وعدههاي بيجا و نشدني ميداد و بر توقعات ميافزود. اما كاري است كه شده. رسانههاي گروهي نيز بايد واقعيتهاي اقتصادي را براي مردم تشريح كنند. اما دولت و همه دستگاهها بايد بدانند كه اختلاسها، حقوقهاي نجومي، ريخت و پاشها و اسرافكاريها به هيچوجه قابل قبول نيست. بايد در مقابل آن ايستاد و قاطعانه برخورد كرد. نه اينكه كساني را كه نجوميبگير هستند، ذخيرههاي نظام معرفي كرد.
آيا مشكلي كه بعد از دي ماه براي كشور به وجود آمد، مشكل همه جناحهاي سياسي و دستگاههاي حكومتي است يا فقط دولت را مسوول ميدانيد؟
در حكومت، دولت و مجلس مسوول بحرانهاي به وجود آمدهاند، اما مردم هم در اين ماجرا نقش دارند. متاسفانه ايران با وجود همه امتيازات، كشوري پرتعطيلات، با ساعات مفيد كاري كم بوده و جزو مسرفترين ملتهاي جهان هستيم. گفته شده كه دورريز غذاي ايرانيان غذاي 15 ميليون نفر است. ميزان مصرف سوخت در كشور به اندازه چين است كه يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت و آن همه توليدات دارد. بنابراين هم دولت به وظيفه خود عمل نكرده و هم مجلس و هم مردم.
جناحهاي سياسي را هم مسوول ميدانيد؟
برخي جناحهاي سياسي نيز به وظيفه خود عمل نكردند. مثلا يكي از مصوبات قانوني شفافيت اقتصادي بوده و دولت موظف بوده تمام دريافتيهاي كاركنان حكومتي اعم از حقوق و پاداش و مزايا را در سايت اينترنتي منتشر كنند. اما دولت به وظيفه خود عمل نكرده است. همچنين مجلس نيز به اندازهاي كه بايد پيگير امور نيست. گفته شده كه رييس سازمان امور اداري استخدامي كشور بهانه آورده كه همه دستگاهها اطلاعات خود را در اختيار دولت قرار ندادهاند و بنابراين دولت نيز اين كار را نميكند. اين نگاه نشاندهنده وجود فساد در دستگاههاي دولتي است. درحالي كه مجلس و قوه قضاييه بايد مسوولاني را كه از انجام اين قانون طفره رفتهاند محاكمه، مجازات و عزل كنند.
دولت به چه دليل ميگويد كه برخي طيفهاي اصولگرا به جاي كمك به دولت، آن را تخريب ميكنند؟
معتقدم كه بيش از هر كسي مقامات دولتي به تخريب منتقدين روي آوردهاند؛ از جمله حواله كردن منتقدان به جهنم، توهينهاي مكرر، دعوت به شستن دست و صورت با صابون. هيچ دولتي تا اين حد منتقدان را تحقير و به آنها توهين نكرده بود. غرور و تكبري كه تا حدودي با افزايش سرسام آور قيمت ارز و سكه شكسته شده است.
چقدر نااميد كردن مردم از دولت در افزايش اعتراضات جامعه موثر بوده است؟
اتفاقا دولتيها بيشترين نقش را در نااميد كردن مردم از دولت و وضع موجود و آينده داشتند؛ با وعدههاي بياساس و نشدني و همچنين دست داشتن مسوولان و نزديكان دولتي در اختلاسهاي كلان. اين موضوع اعتماد به دولت را بهشدت خدشهدار كرد. همين الان نيز صحبت از تابعيت مضاعف برخي از مسوولان عاليرتبه است كه در صورت صحت، جايي براي اعتماد باقي نميگذارد.
اصولگراها در اين مدت اصلا مردم را نااميد نكردهاند؟ نقد درون جرياني بعد از بحرانهاي به وجود آمده نداشتيد؟
دولت براي بودجه امسال پيش بيني كرد كه بنزين را به 1500 تومان برساند. از جناحهاي مختلف اعم از اصولگرا و اصلاحطلب انتقاداتي به اين خواسته دولت مطرح كردند. من هم نسبت به اين مساله انتقاد داشتم. انتقاد من اين بود كه هدفمندسازي يارانهها را در چند سال گذشته فراموش كردهاند و بنزين را فقط به1500 تومان افزايش ميدهند؛ درحالي كه بايد بيشتر باشد. قيمت سوخت بايد واقعي باشد. درحالي كه نفت سفيد را بشكهاي دو تا 6 دلار به مصرفكننده عرضه ميكنيم. اين كار نه فقط اقدام اشتباه بلكه عملي احمقانه است. من به همه كساني كه در سالهاي گذشته هدفمندسازي يارانهها را انجام ندادند و هم به كساني كه مانع واقعي شدن قيمت سوخت شدند، انتقاد دارم. هرچند معتقدم احزاب اصولگرا با نيت خير دچار چنين اشتباهي شدهاند. بسياري از انتقاداتي كه اين دولت نسبت به دولت قبل داشته نيز انتقادات بياساسي است. درست است كه در دولت گذشته اشكالاتي وجود داشته اما انتقاد بايد اصولي واقعبينانه باشد.
برخي ميگويند كه روحاني به اصولگرايان نزديكتر شده است. شما موافقيد؟
احتمالا دولت از زيادهخواهيهاي اصلاحطلبان عاصي شده باشد. آقاي روحاني همه جناحها را به همكاري دعوت ميكند. اين مساله لااقل بايد در انتصاباتش هم بروز و ظهور داشته باشد. در دورههاي گذشته شرط انتصاب مسوولان به برخي سمتها مثل وزارت علوم، وزارت كار و آموزش و پرورش داشتن سابقه مشاركت در فتنه بود. در دولت قبل آقاي روحاني اصولگرايان را منزوي و عزل كردند. آيا آقاي روحاني اين سياست را تغيير داده است؟ آنچه گفته ميشود آقاي روحاني از اصلاحطلبان دور شده به خاطر زيادهطلبيها است؛ البته اگر صحت داشته باشد. كساني كه دولت را رحم اجارهاي ناميدند، بايد دست از زيادهخواهيشان بردارند.