ضررهاي خودتحريمي
در همين حال عدم آگاهي كامل به قوانين و اطلاعات حقوقي عامل ديگري است كه ضربه سنگيني به اقتصاد وارد ميكند و جلوي ايجاد حرفه جديد و در نهايت اشتغالزايي را ميگيرد؛ براي نمونه شخصي كه براي دريافت مجوز به ادارهاي مراجعه ميكند، سردرگم است و هيچ اطلاع دقيقي از مراحل اخذ مجوز يا هر نوع مراحل كار اداري ندارد. در حقيقت الگوريتم جامع و مشخصي براي كارهاي اداري نداريم. همين باعث افزايش كاغذ بازي و هزينه فرصت براي افراد ميشود. دراين شرايط هزينه راهاندازي كسبوكار بيشتر از مزيتهايش است و افراد ترجيح ميدهند كاري را شروع نكنند.
مورد ديگري كه دولت بايد به آن توجه كند، تغيير مديران مياني و پايه است. متاسفانه برخي مديران مياني كشور، 20 سال در اين سمت ابقا شدهاند و نميخواهند جاي خود را به جوانان بدهند. مديري كه 20 يا 25 سال در اين سمت بوده، نه خلاقيتي دارد و نه توان مشورتي و ذهن آزاد. برخي معتقدند اين مديران با تجربه هستند و شرايط فعلي كشور به گونهاي است كه با تجربه بايد از آن عبور كرد. در قرن 21، علاوه بر تجربه، خلاقيت و مديريت نوين هم لازم است. همه اين عناصر در كنار هم بايد قرار بگيرند. صرف داشتن تجربه، نميتواند گرهاي از مشكل كشور باز كند.
در كنار همه موارد ذكر شده نبايد از كنار جنگ رسانهاي و رواني به عنوان يكي ديگر از بازدارندههاي داخلي گذشت. ابزار نظارتي بر رسانههايي كه جنگ رواني ايجاد ميكنند، وجود ندارد. كشور پيشرفته است و نرم افزارهاي پيشرفتهاي در اختيار داريم اما مديريت بر بخش رسانه و تبليغات، سنتي است. به همين دليل هر شايعهاي كه در فضاي مجازي پخش شود، به سرعت فراگير ميشود.