مردي كه هند را آزاد كرد
پولي تقلبي نيست آن را زير نور ميگرفت تا عكس محو گاندي با آن عينك گرد و لبخندش مشخص شود.
گاندي هميشه در همه خيابانهاي هند حضور داشته و دارد؛ پشت هر ماشين و اتوريكشايي، زير جمله «لطفا بوق نزنيد»، كلامي از او نوشته شده، جملات كوتاهي چون: «حقيقت خداوند است»، «ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر چشم، دنيا را كور ميكند»، «من بنا به دلايل زيادي آماده مردن شدهام، نه براي كشتن» و...
مردم كوچه و بازار نيز از او با گاندي جي به معني گاندي عزيز ياد ميكنند. اما حضور هميشگي گاندي تنها به مردم كوچه و خيابان ختم نميشود و برخي دانشگاههاي هند نيز دانشكده مطالعات گاندي وجود دارد تا افكار و انديشههايش را به نسل بعد منتقل كنند. عكس گاندي همه جا هست. روي جلد دفتر بچههاي مدرسه و يا قاب شده بالاي سر مديران اداره و دانشگاهها. او بيشتر با لباسي سفيد، سري بيمو و لبخندي كه صورتش را پوشانده ديده ميشود. بعضي وقتها يك چرخ ريسندگي هم جلويش است.
اما دليل اين همه ماندگاري گاندي چه بود؟ شايد بتوان گفت، عدم خشونتي كه در فلسفه فكري گاندي وجود داشت و باعث شد كشورش در برابر استعمار قدرتمند انگليس پيروز شود او را براي هميشه در قلب هنديها جاي داد. مفهوم عدم خشونت آهيمسا در تفكر مذهبي هندي تاريخي كهن دارد. آهيسما مفهومي چند بعدي است، با الهام از اين فرض كه تمام موجودات زنده در چرخه انرژي معنوي الهي هستند. بنابراين، صدمه زدن به انسان و يا موجود زندهاي؛ صدمه زدن به خود است و يكي از اصول اساسي در هندوئيسم، جين و بودايي است.
اما كاري كه گاندي كرد، اين تفكر را با زبان امروز درهم آميخت و به مردمش هديه داد. براي نمونه او تفكر ساتياگراها را پايهگذاري كرد. هرچند ساتياگرا به مقاومت بدون خشونت يا مقاومت مدني شناخته شده، ولي در معني لغوي، از دو بخش ساتيا به معناي حقيقت و اگراها به معناي پافشاري تشكيل شده است كه همان «پايداري بر حقيقت» است. در نظر گاندي، ساتياگراها و عدم خشونت مستلزم مدارا در همه چيز است و حقيقت يكي است، اما هيچ كس همه آن را در اختيار ندارد؛ پس بايد به اعتقاد ديگران احترام بگذاريم، بيآنكه در عقيده خودمان ضعيف باشيم. او معتقد است؛ حقيقت در قلب هر انساني است و «آنجاست كه بايد حقيقت را جست... ما حق نداريم ديگران را وادار كنيم، حقيقت را به روش شخصي ما ببينند.»تفكر سارودايا يا همان «خوشبختي همگاني» نيز از ديگر نظريات گاندي است. بر اساس تفكر سارودايا بايد از قوانين غيرعادلانه سرپيچي كرد و يا در آن همكاري نداشت و در عوض در كنارش بايد با كار و همكاري همگاني، برنامهاي سازنده براي اصلاحات اجتماعي انجام داد. خود او با كنار گذاشتن شغل وكالت، پوشيدن لباسي ساده از خادي (پارچه محلي هند) و اختصاص همهروزه بخشي از وقت خود به ريسندگي با چرخ نخريسي، نمونه روشني از عمل به سارودايا را به نمايش گذاشت؛ عدم همكاري با انگليسيها و نپوشيدن لباسها و پارچههاي انگليسي و مبارزه براي احياي صنايع روستايي؛ نمونه عملي ساروداياست.
گاندي در كتاب هند سواراج نيز از استقلال فردي و آزادياش، از عشق به همه انسانها، احترام به همه مذاهب، مدارا و عدم خشونت در همه حال سخن گفت و در نهايت به مردم نااميدش در برابر انگليسيها چنين توصيه كرد: «وقتي نااميد ميشوم به خاطر ميآورم كه در طول تاريخ راه حق و عشق همواره پيروز بوده است. حكمرانان و قاتلها در برههاي شكستناپذير جلوه ميكنند ولي در نهايت همه آنها سقوط كردهاند. هميشه به اين واقعيت فكر كنيد.»
پينوشت:
از كتاب «هفت سال در هند» نوشته پاكسیما مجوزي، نشر هزاره سوم اندیشه، زمستان 1396